سِلما، عروس ارمنی، مدیرکتابخانه موزه ملی ایران که بود؟

سلمـا در۲۶ دسـامبـر ۱۹۰۷م در یــک خانـواده ارمنـیتبـار در روسچـوک بلغارستـان، شهـری در شمال شرقی ایـن کشـور، که امـروزه روسه نامیـده میشود، چشـم به جهان گشود.
پدر سلما، واغارشاک و مادرش، آرسینـه، که اصالتاً از ارمنـیان قارص در ترکیه (ارمنستان غربی) بودند، در قسطنطنیه یعنی استانبول امروزی زندگـی میکردند. آنها نیـز همچون هزاران ارمنی از ترس جـان و رهایی از کشتارهای ارمنـیان در امپـراتوری عثمانـی، در ۱۸۹۲م، به بلغـارستـان مهاجـرت کردند. ابتدا در پلوودیف و سپس، در روسچوک ساکن شدند. از آنجایـی که پدر سلما در قسطنطنیـه به تجارت مشغول بود، در روسچوک نیـز همـراه بـرادرش، سـرکـیـس گویومجیان، یـک تجـارتخانه برای واردات کالا تأسیس کرد. در اول مـه ۱۹۰۴م خـواهـر بزرگ سلمـا متولد شد که نامش را الویرگذاشتند. او بعدها در فرانسه نقاش معروفی شد.سرکیس، عموی سلما، هم در ۱۸۹۵م صاحب پسری شد که نامش را تیگران گذاشتند. مایکل آرلن، نویسنده معروف ارمنیتبار بریتانیایی، همان تیگران کویومجیان، پسر عموی سلماست.
خانواده او از سه سالگی به سوئیس، انگلستان و فرانسه سفر کردند. سلما ۱۰ سال را در سوئیس گذراند، ۱۰ سال در فرانسه و ۲ سال ساکن انگلستان بود. در این کشورها در زمینههای مختلفی تحصیل کرد اما مهمترین آنها لیسانس باستانشناسی از مدرسه لوور پاریس، و دیپلم تدریس زبان انگلیسی در سوئیس بود.
سلما که تحصیلات عالیه مدرسه هنرهای تزئینی دانشکده سوربن، مدرسه لوور و مؤسسه باستانشناسی پاریس را گذرانده بود، به مدت ۴ سال یکی از سه منشی انجمن مطالعات ایرانی و هنر ایران در فرانسه بود. او در همین دوران با محسن مقدم، نقاش و باستانشناس ایرانی آشنا شد و ازدواج کرد.
محسن مقدم در سال ۱۲۷۹ در تهران به دنیا آمد و بعد از ۸۹ سال زندگی در سال ۱۳۶۶ در تهران درگذشت. او فرزند محمدتقیخان احتسابالملک از رجال معروف قاجاری (رئیس اداره احتسابیه تهران و وزیر مختار ایران در برن سوئیس) بود. محسن در سال ۱۲۹۱ زمانی که تنها ۱۲ سال داشت، برای تحصیل به اروپا فرستاده شد. در میانه جنگ جهانی اول به ایران بازگشت و در مدرسه صنایع مستظضرفه در محضر استادانی چون کمالالملک ادامه تحصیل داد. پس از چندسالی مجدداً به اروپا بازگشت. محسن مقدم مدتی در بخش باستانشناسی موزه لوور در پاریس در کلاسهای ژرژ کنتنو، باستانشناس معروف، آموزش دید و با درجه عالی، تحصیل در آنجا را به پایان رساند. او علاوه بر باستانشناسی، در پاریس به آموزش نقاشی هم پرداخت. محسن مقدم در سالهای پایانی حضور خود در اروپا بهعنوان نماینده فرهنگی ایران در نشستها و نمایشگاههای متعددی حضور یافت.
مقدم در خاطرات خود آورده است: « بهعنوان بازرس فنی اداره باستانشناسی، با قراردادی موقت، انتخاب شدم، با دستمزد ۲۰۰ تومان در ماه که موقعیتی ممتاز و استثنایی بهشمار میرفت. معمولاً تازهکارها، باید به یکچهارم این مبلغ اکتفا میکردند. سلما با همان عنوان منصوب شد؛ اما با دستمزدی کمتر. وی اولین زن در ایران بود که به این سمت میرسید.»
مطالعات سلما در باستانشناسی ایران دوره ساسانیان و باستانشناسی هند و چین بود. مطالعات محسن مقدم در زمینه باستانشناسی ایران در دوره پیش از تاریخ تا دوره هخامنشی بود و مطالعات این دو نفر به گونهای مکمل هم بود. سلما در ۲۸ سالگی، در ۲۹ ژوئن ۱۹۳۶ م. برابر با ۱۳۱۴ ه.ش با محسن مقدم ازدواج کرد و در همین سال با هم به ایران رفتند. در ایران هر دو به استخدام وزارت فرهنگ درآمدند و ماموریتهای سرکشی به آثار باستانی ایران را انجام دادند. آنها همچنین مفتش فنی اداره عتیقات در کاوشهای فرانسویها در شوش بودند.چندی بعد، سلما به ریاست کتابخانه موزه ملی برگزیده شد. همچنین، با حفظ سمت خود در کتابخانه موزه ایران باستان مأموریتهای مهمی را در زمینه باستانشناسی به انجام رساند و لیاقت و کاردانی خود را اثبات کرد. از آن میان میتوان به برگزاری نمایشگاه هفت هزار سال هنر ایران در پاریس، در ۱۹۶۱م و شرکت در همایش جهانی موزهداران در توکیو در سمت نماینده ایران در همان سال(۱۹۶۱م) اشاره کرد.
سلما در ۱۳۴۵ش از وزارت فرهنگ و هنر بازنشسته ودر دوران بازنشستگی، درکتابخانه موزه مجلس مشغول به کار شد.
اسماعیل جمشیدی روزنامهنگار سرشناس که دوست خانوادگی سلما و محسن مقدم بود در خاطراتی گفته است «سِلما کویومجیان بیشتر از هر ایرانی دیگر عاشق تاریخ و هنر این مملکت بود و زمانی که محسن مقدم یک کاشی ایرانی را به یک همکار آمریکایی هدیه داد بسیار عصبانی شد و خواستار عودت این کاشی باستانی گردید.»
گریگور قضاریان، روزنامهنگار ارمنی نیز در خصوص این زوج نوشته است: «محسن مقدم همراه عروسی فرنگی به ایران آمد. عروس دانشآموخته لوور پاریس بود و از هر انگشتش هنری میبارید و آن گونه که محسن مقدم میگوید رفتار و کردار و شخصیت والای او خیلی زود مورد پسند مادرشوهر واطرافیان قرار گرفت.مقـدم و همسرش جزو اولیـن باستانشناسان ایرانی بودند کـه در محـوطههای تاریخـی فعالیت میکردند.او و همسرش تصمیم گرفتند همه هم و غم خود را صرف برپا کردن موزهای از اشیای گرانبهایی کنند که در حال از بین رفتن بودند.زوج تحصیلکرده عمارت مقدم از همان سالهای ابتدایی ازدواجشان تصمیم گرفتند که هیچ وقت بچهدار نشوند. آنها اشیای تاریخی موجود در خانهشان را فرزندان خود میپنداشتند که باید برای نسلهای بعد نگهداری میشدند.مقدم و همسرش کمی بیش از نیم قرن ( از ۱۳۱۵ـ ۱۳۶۹ش) در این خانه زندگی کردند و بنا بر هدفی که داشتند در ۱۳۵۱ش این خانه را به همراه گنجینه ارزشمندش، به منظور آموزش و پژوهش درباره فرهنگ گذشته ایران، وقف دانشگاه تهران کردند که امروزه به نام موزه مقدم شهرت دارد.»
کویومجیان در ۳۱ خرداد ۱۳۴۵ از وزارت فرهنگ و هنر بازنشسته شد. او پس از بازنشستگی در کتابخانه موزه مجلس کار میکرد. سلما کویومجیان در سال ۱۳۶۹ (۱۹۹۰ میلادی)، چهار سال پس از مرگ همسرش محسن مقدم درگذشت و در گورستان ارامنه تهران (بوراستان) به خاک سپرده شد. از این زوج خانه و موزه مقدم به جا ماندهاست و علاقهمندان میتوانند از آن بازدید کنند.