جنجال کورتکس مغزی؛ چرا سخنان محسن رنانی اشتباه بود؟

این روزها اغلب افراد، نوشته کوتاه اما تندوتیز دکتر «موسی غنینژاد» را درباره «محسن رنانی» میخوانند و از خود میپرسند «چرا اقتصاددان آزادیخواه به اقتصاددانان نهادگرا حمله کرد؟»
نوشته کوتاه و تند موسی غنینژاد در کانال تلگرامیاش که بدون نام بردن مستقیم از محسن رنانی، او را «اهل تفنن متوهم» با سادهلوحی نزدیک به «سفاهت» خواند، واکنشهای زیادی برانگیخته است؛ این نوشته در پاسخ به اظهارات اخیر دکتر رنانی درباره «تکینگی و کورتکس مغز» بود که بازتاب منفی گستردهای داشت.
غنینژاد در این متن، رنانی را متهم کرد که از نام و تصویر او در «کشکول کاسبی» خود سوءاستفاده کرده است و خواستار توقف این کار شد. این حمله نهتنها به رنانی بلکه بهطور ضمنی به اقتصاددانان نهادگرا بود که غنینژاد از دیرباز با دیدگاههای آنها مخالف بوده است.
غنینژاد در کانال تلگرامیاش نوشته است: «تا آنجا که اهل تفنن متوهمی با سادهلوحیای که تنه به سفاهت میزند، بخواهد با کنار هم نشاندن چپها، راستها، اصولگرایان و اصلاحطلبان اسلامگرا و… پویش فکری ایجاد کند و جامعه را بهسوی توسعه هل دهد، ربطی به من ندارد اما زمانی که من را هم میخواهد شریک خیالبافیهای خود جلوه دهد، دیگر پا از گلیم خود بیرون نهاده و بدون اذن، پا در حریم دیگری گذاشته و مرتکب نقض حقوق و اصول اولیه اخلاقی شده است. از همین جا از نظریهپرداز «تکینگی و کورتکس مغز» موکدا میخواهم، نام و تصویر من را از کشکول کاسبی خود بیرون گذارد و برود کشک خود را بسابد. با آشفته ذهن میانمایهای که ملت ایران را کمعقل توصیف میکند و بدون درک ظرایف و عظمت زبان فارسی آن را اسباب عقبماندگی میشمارد تا حکمرانی جاهلانه را توجیه کند، سخن از خرد گفتن، آب در هاون کوبیدن است.»
جز دکتر غنینژاد، خیلی از افراد دیگر نیز به سخنان رنانی واکنش نشان دادهاند؛ منتقدان بیشتر اظهارات او را غیرعلمی، نژادپرستانه و تقلیلگرایانه دانستهاند و معتقدند که چنین ادعاهایی از یک اقتصاددان انتظار نمیرود.
«احمد بستانی» از دانشگاه خوارزمی به نقد صریح او پرداخته و نوشته است: «برای من شگفتیآور بود هنوز کسانی هستند که بر مبنای تئوریهای قرن نوزدهمی، مساله توسعه را تبیین میکنند. سخنان رنانی شباهتی غریب دارد با آن چیزی که به نژادپرستی زیستی یا راسیسم بیولوژیک مشهور است، یعنی توضیح تکامل ذهنی و فرهنگی گروههای قومی و نژادی بر اساس ویژگیهای زیستشناسانه مثل اندازه مغز و حجم جمجمه و مانند آن.»
محسن رنانی در نشست رونمایی از کتاب «روایت مسعود» که بهنوعی، بزرگداشت «مسعود نیلی» بود، اظهاراتی درباره کورتکس مغز ایرانیان مطرح کرد که بازتاب گسترده و منفی داشت؛ او مدعی شد که کورتکس مغزی ایرانیها بهدلیل عواملی مانند ازدواجهای فامیلی، نازکتر از کورتکس مغزی اروپاییهاست و این موضوع باعث کاهش عقلانیت و مانع توسعهیافتگی ایران شده است. رنانی همچنین گفت که همه ایرانیها ازجمله اصلاحطلبان، اصولگرایان و مجاهدین خلق، بهنوعی مستبد هستند و این ویژگی به ساختار زیستی مغز آنها مرتبط است.
این اظهارات با انتقادات شدیدی مواجه شد؛ ازجمله دکتر غنینژاد که بدون نام بردن از رنانی، او را «اهل تفنن متوهم» با سادهلوحی نزدیک به «سفاهت» خواند و خواستار توقف استفاده از نام و تصویرش در کارهای رنانی شد. افراد دیگری نیز این سخنان را غیرعلمی و تقلیلگرایانه دانستند و معتقد بودند که توسعهنیافتگی ایران، ریشه در عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دارد، نهفقط ویژگیهای زیستشناختی.
اما جدا از واکنش تند غنینژاد به نشستهای توسعه محسن رنانی، اختلاف میان این دو را باید قدیمیتر و ریشهدارتر از این حرفها دانست؛ غنینژاد، بهعنوان یک اقتصاددان لیبرتارین و مدافع سرسخت بازار آزاد، معتقد است که مداخله دولت در اقتصاد باید به حداقل برسد و سیاستگذاریها بر اساس تحلیلهای علمی و منطقی شکل گیرند نه ایدئولوژی یا منافع کوتاهمدت. او در همه نوشتارها و گفتارهای خود از اقتصاد دولتی و دیدگاههای چپگرایانه انتقاد کرده و آنها را ریشه مشکلات اقتصادی ایران دانسته است؛ در مقابل، اقتصاددانان نهادگرا مانند «محسن رنانی» بر نقش نهادها، ساختارهای اجتماعی و تاریخی در اقتصاد تاکید دارند و معتقد هستند که بازار آزاد بهتنهایی نمیتواند مسائل پیچیده اقتصادی ایران را حل کند.
رنانی در گفتوگویی با مسعود نیلی، در سال ۱۳۹۲، از عدم استفاده دولت از ظرفیت نهادگرایان انتقاد کرده بود. این اختلاف ریشهای، فراتر از یک دعوای شخصی به تفاوتهای عمیق فکری بین مکتب لیبرال و نهادگرا بازمیگردد؛ غنینژاد در گفتوگویی با «مهرنامه» در سال ۱۳۹۲ نهادگرایان را متهم کرد که بهدنبال کسب قدرت سیاسی هستند و «حکمرانی خوب» را بهانهای برای این هدف میدانند؛ درحالی که بهباور او، این مفهوم فاقد پشتوانه تئوریک اقتصادی قوی است. او نهادگرایان را به فقدان شفافیت در اهداف سیاسیشان متهم کرد و پیشنهاد کرد بهجای پنهان شدن پشت مفاهیم اقتصادی بهصراحت حزب تشکیل دهند. حمله اخیر غنینژاد به رنانی را میتوان در ادامه این اختلافات قدیمی دید؛ او احتمالا اظهارات رنانی را نهتنها غیرعلمی بلکه تلاشی برای جلب توجه عمومی با مفاهیم غیرمرتبط با اقتصاد تلقی کرده است.
این جدال، نمایانگر شکاف عمیق میان دو دیدگاه اقتصادی در ایران است: یکی که بازار آزاد را راهحل میداند و دیگری که بر اصلاحات نهادی و ساختاری تاکید دارد. این نزاع فکری که گاه به حملات شخصی کشیده میشود، نشاندهنده چالشهای عمیق در گفتمان اقتصادی ایران است که هنوز راهحلی برای اجماع بر سر سیاستگذاریهای کلان نیافته است.