ماجرای دزدیده شدن حجرالاسود؛ روایتی از تلخ‌ترین واقعه تاریخ کعبه

 ماجرای دزدیده شدن حجرالاسود؛ روایتی از تلخ‌ترین واقعه تاریخ کعبه
  در تاریخ اسلام، کعبه همواره نماد وحدت و قبله‌گاه مسلمانان جهان بوده است. اما در قرن چهارم هجری، حادثه‌ای رخ داد که نه تنها کعبه، بلکه جهان اسلام را به لرزه انداخت: سرقت حجرالاسود توسط فرقه قرامطه. این واقعه، که با کشتار بی‌سابقه حجاج و هتک حرمت خانه خدا همراه شد، یکی از تلخ‌ترین و عبرت‌آموزترین رخدادهای تاریخ اسلام است.

در این مقاله، ماجرای دزدیده شدن حجرالاسود را با جزئیات تاریخی، ریشه‌ها، پیامدها و بازتاب‌های آن بررسی می‌کنیم.

ظهور قرامطه و بحران‌های جهان اسلام

در اواخر قرن سوم هجری، گروهی اسماعیلی‌مسلک به نام قرامطه در مناطق بحرین، احساء و قطیف (جنوب خلیج فارس) قدرت گرفتند. این فرقه، که ابتدا توسط ابوسعید جنابی بنیان‌گذاری شد، بعدها با رهبری پسرش ابوطاهر جنابی به اوج قدرت و خشونت رسید. قرامطه به دلیل اعتقادات خاص، ساختار شبه‌کمونیستی، رفتارهای خشن و حملات مکرر به کاروان‌های حج، رعب و وحشت را در سرزمین‌های اسلامی گسترش دادند.

در آن زمان، خلافت عباسی در بغداد با بحران‌های سیاسی و اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کرد و قدرت مرکزی تضعیف شده بود. قرامطه از این ضعف بهره بردند و با حمله به کاروان‌های حجاج، امنیت حج را به چالش کشیدند. در سال‌های ۳۱۳ و ۳۱۴ هجری، حملات آن‌ها چنان شدید بود که هیچ کاروانی از عراق موفق به انجام مناسک حج نشد.

حمله قرامطه به مکه: آغاز فاجعه

در سال ۳۱۷ هجری قمری (۹۳۰ میلادی)، قرامطه به فرماندهی ابوطاهر جنابی، نقشه‌ای حساب‌شده برای حمله به مکه کشیدند. برخلاف سال‌های قبل که کاروان‌های حج را در مسیر هدف قرار می‌دادند، این بار اجازه دادند کاروان‌ها، از جمله کاروان عراق به سرپرستی منصور دیلمی، بدون مزاحمت به مکه برسند. اما در روز ترویه (هشتم ذی‌الحجه)، زمانی که هزاران حاجی از سراسر جهان اسلام در مکه حضور داشتند، سپاه ۹۰۰ نفره قرامطه به شهر حمله‌ور شد.

ابوطاهر جنابی، در حالی که مست بود و شمشیر برهنه‌ای در دست داشت، سوار بر اسب وارد مسجدالحرام شد. قرامطه با خشونت بی‌سابقه‌ای به حجاج و ساکنان مکه حمله کردند. شمشیرهای آنان طواف‌کنندگان، نمازگزاران و حتی کسانی را که به کوه‌ها و دره‌ها گریخته بودند، درو می‌کرد. فریاد مردم به آسمان می‌رفت: «آیا همسایگان خدا را می‌کشی؟» اما قرامطه با بی‌رحمی پاسخ می‌دادند: «کسی که با اوامر الهی مخالفت کند، همسایه خدا نیست».

تعداد کشته‌شدگان این واقعه را تا ۳۰ هزار نفر ذکر کرده‌اند. بسیاری از اجساد را در چاه زمزم ریختند و برخی را بدون غسل و کفن و نماز در نقاط مختلف شهر دفن کردند.

اهانت به مقدسات و سرقت حجرالاسود

پس از کشتار و غارت اموال حجاج و مردم مکه، قرامطه به هتک حرمت مقدسات اسلامی پرداختند. آن‌ها پرده کعبه را کندند، در و زیورآلات آن را ربودند و حتی خواستند ناودان طلایی کعبه را جدا کنند که مأمور این کار سقوط کرد و کشته شد. اما مهم‌ترین و دردناک‌ترین اقدام آنان، جدا کردن حجرالاسود از دیوار کعبه بود.

ابوطاهر شخصاً با گرز به حجرالاسود ضربه زد و آن را شکست. سپس با تمسخر گفت: «طیراً ابابیل کجاست؟ حجاره من سجیل کجاست؟» (اشاره به آیات سوره فیل درباره معجزه نجات کعبه). حجرالاسود در این حمله به چند تکه تقسیم شد و قرامطه آن را به مقر خود در احساء (بحرین آن زمان) بردند.

نگهداری حجرالاسود در بحرین و پیامدهای آن

قرامطه حجرالاسود را به مدت ۲۲ سال نزد خود نگه داشتند. در این مدت، تلاش‌های خلفای عباسی در بغداد و خلفای فاطمی در آفریقا برای بازگرداندن این سنگ مقدس بی‌نتیجه ماند. حتی پیشنهاد پرداخت پنجاه هزار دینار برای بازگرداندن حجرالاسود را رد کردند و گفتند: «ما آن را به فرمان گرفتیم و جز به فرمان بازنمی‌گردانیم».

در این مدت، مراسم حج و طواف برای مسلمانان با مشکل جدی مواجه شد و کعبه بدون حجرالاسود، معنای نمادین خود را تا حدی از دست داد. بسیاری از مسلمانان، حج را ترک کردند یا با اندوه و خشم به انجام مناسک پرداختند. این سرقت، جهان اسلام را به شدت تکان داد و خشم و اندوه عمیقی در میان مسلمانان برانگیخت.

درباره انگیزه‌های قرامطه برای حمله به مکه و سرقت حجرالاسود، دو دیدگاه عمده وجود دارد:

دلایل اقتصادی: دولت قرامطه در بحرین درآمد چندانی نداشت و با حمله به کاروان‌ها و غارت اموال حجاج، منابع مالی خود را تأمین می‌کرد.

دلایل سیاسی: برخی منابع معتقدند قرامطه به تحریک فاطمیان مصر (رقیب عباسیان) برای ناامن کردن حوزه خلافت عباسی دست به این اقدام زدند. اما خلیفه فاطمی در نامه‌ای به ابوطاهر، او را لعن و تقبیح کرد و این عمل را ننگ و بدنامی برای شیعیان دانست.

بازگرداندن حجرالاسود به مکه

پس از مرگ ابوطاهر جنابی و تغییر شرایط سیاسی، قرامطه دریافتند که ادامه این وضعیت به نفع آن‌ها نیست. سرانجام در سال ۳۳۹ هجری قمری (۹۵۱ میلادی)، با وساطت خلیفه فاطمی و بدون دریافت هیچ مبلغی، حجرالاسود را به مکه بازگرداندند. ابتدا آن را به مسجد جامع کوفه بردند و سپس به مکه منتقل کردند. مردم مکه از این اتفاق بسیار خوشحال شدند و برای جلوگیری از تکرار چنین حادثه‌ای، مدتی حجرالاسود را در داخل کعبه نگه داشتند.

در جریان کندن و انتقال، حجرالاسود به چند تکه تقسیم شد. بعدها، در بازسازی‌های دوره عثمانی، این تکه‌ها با مواد مخصوصی به هم چسبانده شد و شکل فعلی آن حاصل همین ترمیم‌هاست. امروزه نیز آثار این شکستگی‌ها در حجرالاسود قابل مشاهده است.

بازتاب‌ها و پیامدهای حادثه

سرقت حجرالاسود، نه تنها یک فاجعه مذهبی، بلکه یک بحران سیاسی و اجتماعی برای جهان اسلام بود. این واقعه باعث شد امنیت حج برای سال‌ها از بین برود و اعتماد مسلمانان به قدرت خلافت عباسی متزلزل شود. همچنین این حادثه، نقطه عطفی در تاریخ فرقه‌های اسلامی و روابط میان عباسیان، فاطمیان و قرامطه بود.

در منابع تاریخی آمده است که پس از بازگرداندن حجرالاسود، مسلمانان برای مدت‌ها با نگرانی و اندوه به زیارت کعبه می‌رفتند و این حادثه به عنوان لکه ننگی بر دامن قرامطه باقی ماند

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها