شباهت سرنوشت تلخ الهه حسین نژاد و سما جهانباز/ هر دو ناگهان ناپدید شدند یکی در شیراز یکی در تهران/ ویدئو

در حالیکه تنها چند روز از ناپدید شدن مرموز الهه حسیننژاد ، دختر 24 ساله تهرانی میگذرد، جامعه با دلهره ای آشنا تکراری روبرو شده است. خاطره تلخ و همچنان بیپاسخ سما جهانباز ، دختر 22 ساله اهل شیراز که سه سال پیش به طرز مرموزی ناپدید شد، این بار در یک پرونده تازه، زنده شده است. پرونده ای که تازه آغاز شده اما شباهت هایش با گذشته، رنگ و بوی تکرار یک تراژدی اجتماعی را میدهد.
الهه در مسیر مقصدی که هرگز نرسید
روز چهارم خرداد ماه 1404، الهه حسین نژاد مانند هر روز، پس از پایان ساعت کاری اش از محل کار خود در میدان آزادی تهران راهی خانه شد. مقصد او اسلامشهر بود. خانواده میگویند در آخرین تماس تلفنی، الهه اعلام کرده بود که در مسیر بازگشت است. اما آن تماس، به طرز مشکوکی آخرین نشانه از او بود. تلفن همراه خاموش شد و اثری از او باقی نماند.
اکنون بیش از 7 روز از این اتفاق میگذرد، اما هیچ سرنخ مشخصی در دست نیست. خانواده او در دلشوره و اضطراب دست و پا می زنند. آنها به پلیس آگاهی مراجعه کرده و پرونده تشکیل داده اند. تلاش ها برای یافتن الهه ادامه دارد، اما چیزی که باعث تشویش بیشتر مردم شده، شباهت آزار دهنده این اتفاق با پرونده ای است که هنوز هم به طرز عجیبی بعد از گذشت نزدیک به 35 ماه مختومه اعلام نشده است.
سما جهانباز، دختر گمشدهای که بعد از سه سال همچنان به خانه برنگشته است
پرونده سما جهانباز، نمونه ای از ناپدید شدن بی دلیل یک دختر جوان است که با گذشت نزدیک به 35 ماه هنوز نه پاسخی و نه پایانی ندارد. در 25 تیرماه سال 1401، سما که به همراه مادرش به منزل عمه اش در شیراز رفته بود، برای فروش طلایش از خانه خارج شد. دوربین های مداربسته او را تا خروج از پاساژ دنبال کردند، اما ناگهان از صحنه محو شد گویی که دیگر وجود نداشت. تنها چیزی که باقی ماند، تصاویری از یک مرد مشکوک بود که او را تعقیب میکرد.
پلیس، مرد مظنون را شناسایی و بازداشت کرد اما او مدعی بود صرفاً به دختر علاقه مند شده، پس از دو ماه آزاد شد و پرونده در سکوت فرو رفت. حال بعد از گذشت سه سال، این پرونده هنوز بلاتکلیف است و تنها نتیجه آن، پدری اشکبار و خانوادهای در آستانه فروپاشی روانی است.
تکرار خطرناک یک الگو
وقتی یک سناریو بازهم تکرار میشود اما پاسخی دریافت نمیشود، جامعه به سمت اضطراب و ناامیدی پیش میرود. ناپدید شدن های ناگهانی دختران جوان آن هم در فضاهای عمومی، زنگ خطری جدی برای حریم امنیت شهری است.
مردم هنگام بیرون رفتن فرزندانشان میپرسند: آیا فرزند من نفر بعدی خواهد بود؟ آیا وقتی در یک مسیر روزمره قدم میگذارد، باز خواهد گشت؟
تکرار این الگو میتواند فاجعه آفرین باشد. ناامنی مانند بذر در خاک ذهن جامعه ریشه میدواند. اولین نشانه آن، اضطراب و ترس است. اما نتیجه نهایی، بیاعتمادی به نهادها، خشم عمومی و فروپاشی روانی خانوادهها خواهد بود.
درخواست خانوادهها: نگذارید زمان، حقیقت را دفن کند
پدر سما جهانباز در گفتوگویی تلخ اعلام کرده بود که دیگر حتی آرزوی یافتن جسد دخترش را دارد. این جمله نشان دهنده اوج درد خانواده هایی است که نه امید دارند و نه مرگ را باور کردهاند. خانواده الهه حسیننژاد، هنوز در روزهای ابتدایی هستند اما ترس از بی خبری که شاید به ماه ها و سال ها تبدیل شود، آنها را می لرزاند.
عموی الهه با چشمانی مضطرب از مردم تقاضا کرده اگر کسی خبری دارد، با شماره 09171135227 تماس بگیرد.
آیا این بار از تکرار یک تراژدی جلوگیری می شود؟
پرونده الهه حسیننژاد یک هشدار است. یک زنگ خطر که باید پیش از تکرار تراژدی گذشته به آن پاسخ داده شود. اگر پیگیری ها دقیقتر و گسترده تر انجام گیرد، شاید هنوز امیدی برای بازگشت الهه باقی باشد.
اما اگر همان مسیر پرونده سما تکرار شود شاید شاهد یک تکرار تلخ خواهیم بود. تکراری که این بار نمیتوان آن را اتفاقی دانست، بلکه باید آن را یک شکست در تأمین امنیت و پاسخگویی به خانواده ها تلقی کرد.
الهه را دریابیم، پیش از آنکه دیر شود.