پشت پرده نشت اطلاعات از حمله احتمالی اسرائیل به ایران

 پشت پرده نشت اطلاعات از حمله احتمالی اسرائیل به ایران
  با وجود حمایت نمادین ترامپ از اسرائیل، عملکرد اخیر او از گفت‌وگو با دشمنان اسرائیل تا حذف تل‌آویو از معادلات منطقه‌ای نشان می‌دهد اولویت او منافع آمریکاست نه خواسته‌های کابینه افراطی نتانیاهو. افشای اطلاعات درباره حمله احتمالی به ایران، مذاکرات با حماس، آتش‌بس با حوثی‌ها و لغو تحریم‌های سوریه، همگی بدون هماهنگی با اسرائیل انجام شد. ترامپ خواهان پایان جنگ غزه و آغاز عادی‌سازی روابط با عربستان است.

دنیس راس، دستیار ویژهScreenshot 2025-05-18 044424 رئیس‌جمهور و مدیر ارشد منطقه مرکزی در شورای امنیت ملی و عضو ارشد موسسه واشینگتن برای سیاست خاور نزدیک در روزنامه هاآرتص اسرائیل نوشت: با ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید، جناح راست اسرائیل سر از پا نمی‌شناخت. آن‌ها گمان می‌کردند رؤیایشان تعبیر شده است: رئیس‌جمهوری که چک سفید امضا به اسرائیل می‌دهد تا بی‌پروا پیش برود، سلطه‌اش را بر کرانه باختری تثبیت کند و دشمنانش را بی‌هیچ محدودیتی سرکوب کند. اما گذشت تنها چهار ماه از آغاز به کار دولت ترامپ کافی بود تا این تصور فروبپاشد؛ چراکه عملکرد دولت جدید، هیچ شباهتی به انتظارات آن‌ها نداشت.

پشت پرده نشت اطلاعات از حمله احتمالی اسرائیل به ایران

البته باید منصف بود؛ انتظارهای جناح راست اسرائیل از همان آغاز با واقعیت‌های موجود فاصله داشت. تمایل دونالد ترامپ به توسعه توافقات ابراهیم، به‌طور ذاتی با خواست تل‌آویو برای الحاق کرانه باختری در تعارض بود؛ چراکه برای سعودی‌ها، چنین اقدامی خط قرمزی در مسیر عادی‌سازی روابط تلقی می‌شد. از سوی دیگر، اشتیاق ترامپ برای دستیابی به توافقی هسته‌ای با ایران نیز به‌روشنی نشان می‌داد که حمایت خودکار از اقدام نظامی اسرائیل علیه برنامه هسته‌ای تهران، در دستور کار او نیست.

البته اگر دیپلماسی به بن‌بست می‌رسید، بعید نبود که رئیس‌جمهور چراغ سبزی به گزینه نظامی نشان دهد؛ بااین‌حال، ترامپ بارها تأکید کرده که ترجیح می‌دهد مسیر مذاکره به نتیجه برسد و از ورود به درگیری نظامی پرهیز شود. به همین دلیل او با حمله اسرائیل به ایران مخالفت خواهد کرد.

در همین چارچوب، افشای اخیر منابع آمریکایی نیز قابل‌توجه است؛ هفته گذشته آن‌ها گزارش دادند که طبق اطلاعات تازه، اسرائیل در حال آماده‌سازی احتمالی برای حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران است. اما روشن است که این اطلاعات نه برای تسهیل یا ترغیب چنین حمله‌ای، بلکه دقیقاً برای عکس آن درز کرده‌اند.

از این منظر، افشای اطلاعات می‌تواند اقدامی حساب‌شده برای خنثی‌کردن سناریوی حمله تلقی شود. البته احتمال دارد که این نشت هدف دیگری را دنبال کرده باشد: تقویت موضع واشنگتن در مذاکرات هسته‌ای با این پیام ضمنی که اگر توافق حاصل نشود، اسرائیل ممکن است وارد عمل شود. بااین‌حال، به‌نظر می‌رسد این افشاگری نه برای افزایش احتمال حمله، بلکه برای جلوگیری از آن صورت گرفته است.

از لغو تحریم‌های سوریه تا توافق با حماس؛ چرا اسرائیل بی‌خبر ماند؟

با این حال، هیچ‌یک از این تحولات به معنای آن نیست که دولت ترامپ از حمایت از اسرائیل دست کشیده یا قصد کناره‌گیری از آن را دارد. اما آنچه عیان شده، این است که تصور حمایت بی‌قید و شرط ترامپ از هر مطالبه دولت راست‌گرای، موعودباور و افراطی اسرائیل، از اساس خیالی بیش نبوده است. برای رفع هرگونه تردید، کافی است نگاهی به مجموعه اقدامات اخیر رئیس‌جمهور بیندازیم.

دونالد ترامپ و تیمش بدون اطلاع اسرائیل، مستقیماً وارد مذاکره با حماس برای آزادی گروگان‌ها و احتمال آتش‌بس شدند؛ اقدامی بی‌سابقه که هیچ‌یک از دولت‌های پیشین ایالات متحده به خود اجازه آن را نداده بودند. اگرچه توافق اخیر به‌صورت غیرمستقیم حاصل شد، تنها شامل آزادی یک گروگان زنده با تابعیت دوگانه آمریکایی-اسرائیلی به نام عیدان الکساندر بود و سایر گروگان‌ها را دربر نمی‌گرفت. این توافق همچنین با تعهد واشنگتن به ازسرگیری کمک‌های بشردوستانه به غزه همراه بود.

دوم، تصمیم دولت ترامپ برای آغاز مذاکرات مستقیم با ایران، تنها چند روز پس از افشای خبر این گفت‌وگوها، در حالی اعلام شد که نخست‌وزیر بنیامین نتانیاهو در دفتر بیضی کاخ سفید نشسته بود و ناچار شد واکنشش را مهار کند.

سوم، موافقت با آتش‌بس با حوثی‌ها بدون هیچ‌گونه حضور یا مشارکت اسرائیل، آن هم تنها دو روز پس از آن‌که یک موشک حوثی در نزدیکی فرودگاه بن‌گوریون فرود آمد. نکته مهم‌تر آن‌که اسرائیل حتی تا زمان نهایی‌شدن رسمی این توافق نیز از آن مطلع نشده بود. (شایان ذکر است که از زمان اعلام این آتش‌بس، شمار حملات موشکی حوثی‌ها به سوی اسرائیل افزایش یافته است.)

گزارش‌هایی که از سوی مقامات دولت آمریکا منتشر شد و در آن‌ها آمده بود که ترامپ از نتانیاهو «ناامید» شده و خواهان پایان جنگ در غزه است، در نگاه بسیاری، تأییدی بود بر ادعای کسانی که می‌گویند رئیس‌جمهور از اسرائیل فاصله گرفته یا حتی از آن خسته شده است

چهارم، تصمیم دولت ترامپ به لغو تحریم‌های آمریکا علیه سوریه، آن‌هم بدون اطلاع قبلی به اسرائیل در شرایطی که تل‌آویو نسبت به این موضوع نگرانی‌های امنیتی جدی دارد.

و نهایتاً، سفر اخیر ترامپ به منطقه که بدون توقفی در اسرائیل انجام شد، اما در مقابل، با امضای قراردادهای تسلیحاتی کلانی همراه بود؛ قراردادهایی که می‌توانند حتی بر تعهد قانونی ایالات متحده برای حفظ برتری کیفی نظامی اسرائیل در منطقه سایه بیفکنند.

چرا ترامپ از نتانیاهو ناامید شده است؟

مسئله آن‌جاست که به‌نظر می‌رسد نگرانی‌ها و ملاحظات اسرائیل در این تصمیمات اساساً نادیده گرفته شده‌اند. بسیاری در اسرائیل، در واکنش به این مجموعه اقدامات و به‌ویژه کنار گذاشته شدن کامل اسرائیل از سفر منطقه‌ای ترامپ چنین دریافت کردند که در خوش‌بینانه‌ترین سناریو، اسرائیل دیگر جایگاه و اولویتی برای این دولت ندارد و در بدبینانه‌ترین حالت، نشانه‌های یک بحران واقعی در روابط دوجانبه در حال ظهور است.

گزارش‌هایی که از سوی مقامات دولت آمریکا منتشر شد و در آن‌ها آمده بود که ترامپ از نتانیاهو «ناامید» شده و خواهان پایان جنگ در غزه است، در نگاه بسیاری، تأییدی بود بر ادعای کسانی که می‌گویند رئیس‌جمهور از اسرائیل فاصله گرفته یا حتی از آن خسته شده است. در همین راستا، سکوت کاخ سفید در برابر بیانیه مشترک فرانسه، کانادا و بریتانیا نیز چشمگیر بود؛ بیانیه‌ای که در آن، این سه کشور ضمن محکوم‌کردن اقدامات اسرائیل در غزه هشدار داده بودند که در صورت ادامه عملیات نظامی و جلوگیری از ورود کمک‌های بشردوستانه، دست به «اقدامات ملموس بیشتری» خواهند زد. حال این پرسش پیش می‌آید که آیا رئیس‌جمهور ترامپ واقعاً در حال فاصله‌گرفتن از اسرائیل است؟ یا دست‌کم، آیا تمایلش برای حمایت از دولت نتانیاهو کاهش یافته است؟

با توجه به الگوی رفتاری اخیر، شاید این پرسش منطقی به‌نظر می رسد که آیا ترامپ عمداً در حال فاصله‌گرفتن از اسرائیل است؟ اما به باور من، توضیح دقیق‌تری برای این اقدامات وجود دارد: دونالد ترامپ تصمیم‌هایش را صرفاً بر مبنای آنچه به‌زعم او در راستای منافع ایالات متحده است، اتخاذ می‌کند. در واقع، تمرکز او به‌طور کامل بر منافع آمریکا است و دغدغه‌ها یا منافع متحدان حتی متحدان نزدیکش در اولویت دوم قرار می‌گیرند. گفت‌وگو با حماس یا ایرانی‌ها، پذیرش آتش‌بس با حوثی‌ها یا انعقاد قرارداد تسلیحاتی ۱۴۲ میلیارد دلاری با عربستان همه این تصمیم‌ها با هدف تأمین منافع ایالات متحده صورت گرفتند. این‌ها مسائلی بودند که در ذهن ترامپ اهمیت داشتند، نه آنچه برای اسرائیلی‌ها اولویت دارد.

شاید این نتیجه‌گیری برای اسرائیلی‌ها چندان آرامش‌بخش نباشد، اما بدون شک باید برایشان روشنگر باشد: در تعامل با دونالد ترامپ، درک دقیق از چگونگی تعریف او از «منافع آمریکا» حیاتی است. بر همین اساس، اگر اسرائیل می‌خواهد جایگاه خود را در اولویت تصمیم‌سازی‌های واشنگتن حفظ کند، باید به‌روشنی اثبات کند که اقداماتش در راستای منافع ایالات متحده قرار دارد.

فردای جنگ؟ اسرائیل هنوز نقشه‌ای ندارد، ترامپ دیگر صبر ندارد

خبر چندان خوشایندی برای دولت نتانیاهو وجود ندارد: ترامپ خواهان پایان جنگ است هم برای متوقف‌کردن چرخه کشتار و هم به‌منظور مهیاکردن زمینه لازم برای عادی‌سازی روابط میان عربستان سعودی و اسرائیل. واقعیت آن است که کابینه نتانیاهو تاکنون هیچ طرح معتبر و قابل‌اتکایی برای پایان جنگ و تعیین تکلیف «فردای پس از جنگ» ارائه نداده؛ طرحی که در آن، بدیلی برای حماس در نظر گرفته شده باشد. این یک مسئله کلیدی است. به‌ویژه آنکه مشخص نیست ائتلاف کنونی نتانیاهو که شامل وزرای تندرویی چون ایتامار بن‌گویر (وزیر امنیت داخلی) و بتسلئیل اسموتریچ (وزیر دارایی) است، اساساً ظرفیت پذیرش یا اجرای گام‌های معناداری را داشته باشد؛ گام‌هایی که از نگاه ریاض، برای پیشبرد روند عادی‌سازی کاملاً حیاتی و غیرقابل‌چشم‌پوشی هستند.

بی تردید، صبر از جمله ویژگی‌های شخصیتی دونالد ترامپ نیست. از همین‌رو، این احتمال کاملاً وجود دارد که در هر لحظه تصمیم بگیرد جنگ غزه از دستور کار خارج شود و در نتیجه، روند عادی‌سازی با عربستان نیز به تأخیر افتد و تمرکز خود را به‌سوی موضوعات دیگری معطوف کند؛ همان‌گونه که به‌نظر می‌رسد هم‌اکنون نیز در حال انجام این کار، با توجه بیشتر به بحران اوکراین و روسیه باشد.

برچسب
 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها