نوآوری باید در سیاست گذاری ها از یک مفهوم آکواریومی خارج و به یک نوآوری بهرهور بدل شودنوآوری باید در سیاست گذاری ها از یک مفهوم آکواریومی خارج و به یک نوآوری بهرهور بدل شود و بهو به دنبال خلق ارزش از دل منابع محدود و شرایط واقعی هر منطقه از طریق ارائه راهحلهای ساده بومی و کمهزینه باشد.
این مقاله با یک مقایسه مختصر نسبت به کشورهای پیشرو بیان میکند که نوآوری بهرهور اگر در سیاستگذاریها گنجانده شود میتواند زمینه توسعه پایدار و عدالت محور در ایران باشد.
در دهههای گذشته به دلیل نبود یک برنامهریزی بلندمدت، توسعه منطقهای در ایران در طرحهایی همچون احداث راهها، انتقال آب به مناطق محروم و سوخت رسانی که البته لازمه توسعه هستند، محدود بوده در حالی که به روح توسعه یعنی مردم،ظرفیتهای بومی و اقتصاد مولد توجهی نمیشد.
با وجود سرمایهگذاریهای قابل توجه برای توسعه، هیچگاه اشتغال پایدار، رشد واقعی،جلوگیری از مهاجرت منابع انسانی و افزایش بهرهوری را شاهد نبودیم.آیا به بن بست رسیدهایم؟ قطعاً خیر؛ اما باید به این جمله کلیدی احترام بگذاریم:"توسعهای که از بالا طراحی شود از پایین دوام نمیآورد "،چون شناخت واقعی از ظرفیتهای محلی وجود ندارد و برای این تغییر نگرش باید توسعه را در بهرهور کردن نیروی انسانی تحصیل کرده،ظرفیتهای جغرافیایی و فرهنگ منحصر به فرد هر منطقه دانست.
نوآوری یا بهتراست بگوییم نوآوری بهرهور،در کالبد اقتصاد مقاومتی توسعه درونزا و عدالت محور قرار دارد؛ این رویکرد به جای هزینه تراشیهای کلان به دنبال فعالسازی ظرفیتهای محلی و بومی است اما توسعه منطقهای در ایران با یک تناقض خاص روبروست که نشان می دهد فلات مرکزی و کلانشهرها به طور نسبی رشد کردند اما بخش وسیعی از کشور با کمترین رشد مواجه شدهاند. این شکاف نه تنها عدالت اجتماعی را زیر سوال میبرد بلکه بهره وری را نیز تهدید میکند و ثروتها بلااستفاده مانده یا برای مناطق مرکزی مورد استفاده قرارمیگیرد.
نوآوری بهرهور نه یک انتخاب بلکه یک ضرورت است تا به جای پروژه های پرهزینه و بعضاً نشدنی و آکواریومی که تنها کلیدواژه توسعه را یدک میکشند بتوان با ظرفیتهای موجود رشد و توسعه را کلید زد.
نوآوری بهرهور نه یک انتخاب بلکه یک ضرورت است تا به جای پروژه های پرهزینه و بعضاً نشدنی و آکواریومی که تنها کلیدواژه توسعه را یدک میکشند بتوان با ظرفیتهای موجود رشد و توسعه را کلید زد.
مدل های کارا و اثربخش نوآوری بهره ور برای توسعه وجود دارد که میتوان با در نظر گرفتن شرایط منطقهای در ایران از آن بهرهمند شد. این مدلها در کشورهای مختلفی مورد استفاده قرار گرفتهاند و تاثیر بسزایی در توسعه منطقه ای ایجاد کرده اند؛ مدلهایی همچون رویکرد قابلیتی،مارپیچ سه گانه و سیاست نوآوری مبتنی بر مکان را می توان نام برد که آزمایش خود را در کشورهای مختف پس دادهاند.
از نمونههای جهانی این نگاه میشود به تاثیر نوآوری بهره ور در سیاست گذاری کلان در کشورهای فنلاند و هندوستان و ترکیه اشاره کرد.برای مثال فنلاند که کشوری سردسیر با منابع طبیعی محدود است با مدل تلفیقی مارپیچ سه گانه و رویکرد قابلیتی پس از جنگ جهانی به جای تمرکز در طرح های کلان و شعارهای ماورایی در جذب سرمایه گذاری خارجی با سرمایه گذاری بر آموزش و نوآوری های ساده و تقویت ظرفیت های منطقه ای، امروزبه هاب خلاقیت در جهان بدل کرده شده است.
شاید ذهن خواننده این پرسش را مطرح کند که با قبول این ایده، برای گام عملیاتی چگونه باید اقدام کرد؟
در پاسخ می توان گفت که پیاده سازی مدل های نوآوری بهره ور در یک فرمول کلی محقق نمیشود بلکه در مجموعهای از اقدامات هماهنگ درسطح ملی و محلی و نهادی نهفته است. باید به بازتعریفها بپردازیم.
باید طراحی مجدد نقشه راه برای توسعه منطقهای با محوریت نوآوری بهرهور را ترسیم کنی؛ در این نقشه راه تخصیص اعتبار به پروژه های نوآور کوچک تحقق یابد، مشوق هایی برای همکاری و سرمایه گذاری شرکتهای بزرگ دیده شود و دسترسی بیشتر و بهتر به اینترنت در مناطق محروم به جهت افزایش آموزش دیجیتال را فراهم کنیم.
نوآوری بهرهور شعار نیست بلکه یک راه در دسترس برای توسعه پایدار است.
همانطور که اشاره شد، این تغییر نگاه، باید با تغییر در سیاست گذاری ها دیده شود. این تغییر باید به صورت تدریجی اعمال شود که برای تحقق این موضوع یکی از راهکارها و بسترها بهره مندی از ظرفیت های مناطق آزاد تجاری است.
از مناطق آزاد می توان بهعنوان میدان آزمایش سیاستگذاری استفاده کرد. مناطق آزاد تجاری-صنعتی در ایران میتوانند بهصورت بالقوه نقش کلیدی در پیادهسازی نوآوری بهرهور منطقهای ایفا کنند، بهشرطی که مدلهای درست، بومیسازیشده و مبتنی بر تجارب جهانی برای آنها بهکار گرفته شوند.
برخی از کشورهای موفق نیز برای ریلگذاری جدید در اعمال سیاست گذاری در حوزه نوآوری بهرهور، از مناطق آزاد استفاده کرده اند که برای نمونه میتوان به کشور مصر اشاره کرد؛ سیاست گذاران این کشور در منطقه اقتصادی کانال سوئز با تلفیق مدل نوآوری در زیرساخت و مدل مبتنی بر لجستیک به رشد 40 درصدی بهره وری بنادر و افزایش ترانزیت کالا دست یافتند که موجب جهش در شاخص لجستیک، تقویت همکاری منطقهای و افزایش ارزآوری برای منطقه شدند.
در پایان یادآور میشوم که اهمیت تغییر نگرش سیاست گذاران در درجه بالایی قرار دارد تا با خارج کردن فضای رشد و توسعه از شعارهای رنگ و لعاب دار،عملیاتی شدن برنامه ها بر اساس داشتههای موجود و توانمندیهای منطقهای را در اولویت قراردهند.
نوآوری بهرهور شعار نیست بلکه یک راه در دسترس برای توسعه پایدار است.
*پژوهشگر حوزه نوآوری