به گزارش ایرنا، مگر میشود ابراهیم تهامی را فراموش کرد؟ مهاجمی که یک نمونه کوچک از تواناییهایش را در نیمه دوم بازی ایران-استرالیا در ملبورن دیدیم. همان حماسه معروف؛ جایی که این ستاره خوزستانی به زمین آمد، تأثیر خود را گذاشت و سپس در آن شرایط سخت و با آن شیطنتهای حمید استیلی برای اتلاف وقت، از زمین بیرون رفت. آن ستاره حالا ۲۴ سال است که در خانه نشسته؛ برخی اوقات به آژانس املاک دوستاش میرود و آنجا فعالیت میکند و گاهی هم ... او که همسرش هم بیمار است و دو بار به کما رفته، هیچ فعالیتی در فوتبال ندارد و همین بهانهای بود برای گفتوگو با بازیکن خلاقی که زمانی تمام تیمهای بزرگ ایران خواهانش بودند اما حالا در استان زادگاهش خوزستان، هیچکس سراغی از او نمیگیرد.
تهامی از مسوولان استان خوزستان، بهخصوص مدیران ورزشیاش گلایه دارد و این موضوع را در مصاحبه با خبرنگار ایرنا مطرح میکند. فاجعه است، جایی که تهامی میگوید: «اگر مُردم، فقط خانوادهام در مراسم شرکت کنند؛ چون وصیت کردهام که هیچ مسوولی به عزای من نیاید!»
کجایی سید؟ هنوز در آژانس املاک رفیقات کار میکنی؟
نه. در خانه نشستهام و به عکسهای بچههایم روی دیوار نگاه میکنم.
چرا؟ مگر فعالیتی نداری؟
دست آقای نصیرزاده درد نکند. وقتی که به فولاد آمد، هم حقوقم را قطع کرد و همه بیمهام را. این همه سال برای فوتبال خوزستان زحمت کشیدم و نتیجهاش همین خانهنشینی بود.
انگار که خیلی ناراحتی.
متأسفانه مردانگی مُرده است. خودِ نصیرزاده زن و بچه ندارد که اینطور با من برخورد کرد؟ من ۱۸ میلیون حقوق میگرفتم و کارم این بود که مشاوره بدهم و از زمینهای خاکی و میانِ بچههای فقیر، بازیکن کشف کنم. این را هم از من گرفتند. آنهم در شرایطی که همسرم بیمار است و تا به حال دو بار به کما رفته.
چه عجیب..
عجیب نیست، رسم روزگار است. من از زمان سعید آذری در فولاد حضور داشتم و لطف ایشان را هرگز فراموش نمیکنم. نصیرزاده و گرشاسبی که اتفاقاً همشهری من هم بودند، سنگ تمام گذاشتند و همه چیز را قطع کردند.
من به خانوادهام گفتهام و وصیت کردهام که بعد از مرگم، فقط خودشان در مراسم باشند و هیچ مسوولی را به عزای من راه ندهند. عزاداری و دسته گلهای آنها، بعد از مرگ به هیچ درد من و خانوادهام نمیخورد. اگر بیایند، حلالشان نمیکنم. دیدار من با آنها به قیامت.
خب در این شرایط بهتر نبود به همان آژانس املاک بروی، کار کنی و پول در بیاوری؟
از عهدهاش بر نمیآیم. آن آژانس هم برای دوستم بود، نه خودم. میرفتم، مینشستم و خرجم را در میآوردم. الان اما در آبادان هیچ کاری نیست. بازار خرید و فروش خانه راکد شده. روزگار هم روزگار خوبی نیست؛ طوری که ابراهیم تهامی را فراموش میکنند. البته درست است آدمهای بد زیاد شدهاند اما انسانهای خوب هم هنوز هستند.
پس هزینههای بیماری همسرت را از کجا تأمین میکنی؟
دوستان زیادی دارم که با آنها رفت و آمد خانوادگی دارم. همیشه کنارم هستند و به من محبت دارند.
اما کسی که سالها بهترین بازیکن فوتبال خوزستان بوده، نباید چنین شرایطی را تجربه کند.
متأسفانه در استانی بازی کردم که مسوولان ورزش آن به پیشکسوتان اهمیتی نمیدهند. به من میگفتند پرچمدار فوتبال خوزستان. حالا من باید در خانه بمانم و بیرون نیایم؟ اگر هم میآیم با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم کنم؟ واقعاً متأسفم.
قبول داری که در این ماجرا خودت هم مقصر بودی؟
چرا؟
چون سالها از بهترین تیمهای فوتبال ایران پیشنهاد داشتی اما نرفتی و زندگیات را نساختی.
انتقاد شما را میپذیرم اما باید از خودم هم دفاع کنم. من همه ساله از استقلال تهران، پرسپولیس، تراکتور و سپاهان پیشنهادهای خوبی دریافت میکردم. واسیلی گوجا میگفت اگر تهامی بیاید، تراکتور را قهرمان میکنم.
خب چرا یک بار برای همیشه نرفتی تا پول بیشتری بگیری؟
همیشه میگفتم اگر بروم، فوتبال خوزستان چه میشود؟ ( اینجا بغض میکند )
بگذریم...
نه، نگذریم. میگفتم اگر من بروم، مردم چه کنند؟ مگر من کم زحمت کشیدم. هم برای فوتبال خوزستان و هم برای فوتبال ایران. ۱۰ تا ۱۱ سال عضو تیم ملی بودم؛ در دو مقدماتی جام جهانی بازی کردم و همیشه سعیام این بود مردم خوزستان را شاد به خانههایشان بفرستم. آیا حق من است که بعد از این همه سال زحمت، مستأجر باشم؟
برای تو که زمانی بهترین فوتبالیست استان خوزستان بودی و تریلی اسمت را نمیکشید، واقعاً ناراحت شدیم.
چه بگویم. متأسفم که شما را هم ناراحت کردم.
مهم نیست؛ درد دلهایت را ادامه بده.
باورتان نمیشود اما از یک جهت هم خوشحالم. خود خدا گواه است که وقتی از خانه خارج میشوم، از نوجوانها گرفته تا پیرمردها و پیرزنها، با من عکس یادگاری میگیرند. این عزت را هر کسی ندارد اما من دارم. خوشبختانه مردم من را فراموش نکردهاند. فقط آنها میدانند که من به خاطر فوتبال خوزستان، از چه پیشنهادهایی گذشتهام. فقط متأسفم برای برخی از مسوولان ورزشی استان که نمیدانند همه ما یک روز و با یک ملافه یا کفن، یک جا میرویم و نمیتوانیم همراه خود مال دنیا یا پستهای آنچنانی را ببریم.
حسابی شاکی هستیها..
نباشم؟ دوست دارم اینها را بنویسید. بنویسید که سید ابراهیم تهامی ۲۴ سال است در خانهاش نشسته و در فوتبال فعالیتی ندارد. به نظر خودت، من نباید در فوتبال خوزستان باشم؟
باید فعال باشی؛ حالا شاید به عنوان سرمربی نه اما در پستهای دیگر میتوانی موفق باشی..
نمیگذارند خب. شما کمک کنید، بنویسید تا بفهمند. شاید انسانیت برگردد و روزگار روی خوشاش را به ما هم نشان بدهد.
من مینویسم اما باز هم معتقدم میتوانستی تصمیمات حرفهای و بهتری بگیری تا به این شرایط دچار نشوی؛ تا انتظاری از مسوولی نداشته باشی..
واقعیتش آن زمان اینطور نبود؛ مردانگی و تعصب زیاد بود. بعید بود یک استقلالی به پرسپولیس برود و بر عکس. الان هر باشگاهی پول بیشتری بدهد، بازیکن آنجا میرود. من نمیتوانستم تماشاگران خوزستانی را تنها بگذارم. رهایشان کنم و بروم. غیرت و تعصبم این اجازه را به من نمیداد. اگر آن زمان شبیه به حالا بود، شاید من هم روش دیگری را انتخاب میکردم. باور کنید زمان فوتبالِ ما، شرافت، صمیمیت و وجدان بود و حرف اول را هم میزد. نه اینکه الان نباشد اما کمتر از قبل شده است.
حق زن و بچهام را به استانم دادم اما فراموشم کردند. آنها را تا عمر دارم نمیبخشم. من در کویت بازی میکردم اما گفتند فوتبال خوزستان به تو احتیاج دارد. آنجا را رها کردم، از بهترین قرارداد گذشتم و برگشتم. آمدم تا هواداران را خوشحال به خانههایشان بفرستم. درست نبود با من این برخورد را کنند.
باز هم با مسوولان ورزش خوزستان و آنهایی که تو را از یاد بردهاند، حرفی داری؟
آنها را نمیبخشم. اصلاً مگر میتوانم آنها را ببخشم؟ حق زن و بچهام را به استانم دادم اما فراموشم کردند. آنها را تا عمر دارم نمیبخشم. من در کویت بازی میکردم اما گفتند فوتبال خوزستان به تو احتیاج دارد. آنجا را رها کردم، از بهترین قرارداد گذشتم و برگشتم. آمدم تا هواداران را خوشحال به خانههایشان بفرستم. درست نبود با من این برخورد را کنند.
البته یک پاداش هم از فدراسیون فوتبال طلب داری.
کدام پاداش؟
همان پاداشی که قرار بود بعد از صعود تیم ملی به جام جهانی ۱۹۹۸ بدهند. گویا یک برگه دادند و دیگر هیچ..
از خیلی جاها طلب دارم اما نمیتوانم بگیرم. بعد از پایان بازی با استرالیا و صعود به جام جهانی، گفتند به شما زمین میدهیم اما ندادند. صدا و سیما اعلام کرد به بازیکنان پول دادهاند، شامپو و ریکا دادهاند و ماشین و زمین اما هرگز چنین اخباری درست نبود. با همه بازیکنان هم صحبت کردم؛ آنها هم گفتند که چیزی نگرفتهاند!
اما رئیسجمهور ازبکستان بعد از صعود این تیم به جام جهانی ۲۰۲۶، به هر بازیکن یک اتومبیل آخرین سیستم هدیه داده است.
دمشان گرم. البته در نسل خودم شنیدم که یکی دو بار به بازیکنان تیم ملی ماشین دادهاند اما لاستیک آن هم به من نرسید.
دوست دارم مصاحبه را خودت تمام کنی. هر چه میخواهی بگو..
رضا احدی را که یادتان هست؟ وقتی فوت کرد، با دسته گل بزرگ آمدند تا به خانوادهاش تسلیت بگویند. این دسته گل به چه درد احدی خورد؟ هر انسانی وقتی فوت کرد، با یک کفن به داخل خاک میرود؛ نه با چیزی بیشتر و نه کمتر. من به خانوادهام گفتهام و وصیت کردهام که بعد از مرگم، فقط خودشان در مراسم باشند و هیچ مسوولی را به ختم من راه ندهند. عزاداری و دسته گلهای آنها، بعد از مرگ به هیچ درد من و خانوادهام نمیخورد. اگر بیایند، حلالشان نمیکنم. دیدار من با آنها به قیامت.