به گزارش خبرنگار معارف ایرنا امروز جمعه ۱۶ خرداد مصادف با دهم ذیحجه و عید قربان است؛ روزی که حضرت اسماعیل به قربانگاه رفت و حضرت ابراهیم از این آزمون الهی سربلند درآمد. در این روز، حاجیان موظف به انجام سه عمل هستند. اول رمی جمره عقبه، سپس قربانی و در مرحله آخر حَلق که به معنای تراشیدن سر است.
یکی از اعمال واجب در حج، قربانی است که حاجی باید در روز دهم ذیحجه در منا قربانی کند و حیوان قربانی در حج عبارت است از شتر، گاو، بز یا گوسفند که شرایط آن در احکام شرعی ذکر شده است. مستحب است که در روز عید قربان، هم غسل کنیم، هم نماز عید را به همان صورت که در عید فطر خوانده میشود، بخوانیم؛ هم دعاهایی که سفارش شده را بخوانیم، مثل دعای ندبه یا دعاهایی که پیش از نماز عید و بعد از آن وارد شده است و یکی هم دعای چهلوهشتم صحیفه سجادیه.
گوسفند دلبستگیها
این روز در خاطره حجاجی که قبلا حج تمتع را به جاآورده اند، یادآور خاطرات شیرین و گاه تلخی است که مرور آنها خالی از لطف نیست. مثلا رحیم مخدومی که سال ۱۳۷۲ به حج رفته، در سفرنامه خود با عنوان «یار کجاست؟» به وضعیت کشتارگاه منا و زائرانی اشاره کرده که با لباس سفید احرام داخل سوله می شدند و با لباس خون آلود خارج می شدند و بعضی، «شقه گوشتی خون چکان بر دوش داشتند یا کله پاچه ای بر دوش».
وی وضعیت قربانگاه را اینگونه به تصویر کشید: خون از زیر قدم هایم جاری است. نوک پایی راه می روم. یکی از کنارم می گذرد. هرچند راه رفتنش عادی است اما شَتک خون از زیر پایش می پاشد روی ساق پایم. کلافه می شوم. می خواهم اعتراض کنم، ناگهان دیگری گوسفندی را زیر پایم می کوبد زمین. گوسفند، مظلومانه ناله می کند و جلاد، جسورانه کارد را می کشد به حلقومش... (صفحه ۱۵۹)
وی که تا آن زمان گوسفندی را سر نبُریده بود، برای قربانی کردن، نایب گرفت و در کتاب خود نوشت: خدایا! قربانی مرا بپذیر و گوسفندم را هم گوسفندم قرار ده، هم دلبستگی هایم. به من بصیرتی ده که فقط به قربانی گوسفند راضی و خرسند نباشم. به این که پولی جرینگی داده و حیوان زبان بسته ای را فی الفور به خاک زده ام. آن چنان که هرگاه به قربانی می اندیشم، فقط گوسفندی ببینم که قبل از ذبح، حیات داشت و بعد از ذبح، ممات. نگاهم را چنان کن که جسارت ذبحم، جسارت پا گذاشتن روی گلوی نفس باشد نه گوسفند. اگر غیر از این باشد، حیات و ممات یک گوسفند چه دردی از حیوانیت من درمان خواهد کرد؟ (صفحه ۱۶۱)
کوهی از گوسفندان
مجتبی رحماندوست که این روزها در بستر بیماری است و از خدا می خواهیم که به او سلامتی و شفا دهد، در کتاب سفر غریب درباره خاطرات حج سال ۱۳۶۱ نوشت: عبور از میان انبوه گوسفند و گاو و شتر ذبح شده و نه تنها عبور از بین آن ها بلکه عبور از روی گوسفندهای تلنبار شده اولا چندش آور بود و ثانیا انسان را آلوده می کرد. پا که روی گوسفندهای مرده گذاشته می شد، زیر پا لیز می خورد و پا به طرف دیگر می لغزید و در بعضی جاها از روی دو سه طبقه گوسفند که روی هم ریخته شده بودند و آن هم در مسیری طولانی می بایستی گذر کرد. خون سطح قربانگاه را پوشیده بود و از میان خون ها نیز می بایستی عبور کرد. بلدوزرها هم دائم کار می کرد و انبوه گوسفند و گاو مرده را به کنار می زد و یا در داخل ماشین های باری می ریخت و به دره ای که در کنار منا بود، می ریخت. کوهی از گوسفندان مرده ایجاد شده بود که دائم بر حجم آن افزوده می شد. (صفحه ۵۲)
تاکیدی بر پیشنهاد شهید بهشتی
جای پای ابراهیم عنوان سفرنامه محمد ناصری است که تجربه خود از حج سال ۱۳۷۰ را درباره خرید قربانی نوشت: قیمت گوسفند چیزی میان ۲۵۰ تا ۳۰۰ ریال (سعودی) بود. از آن هایی که زیاد سرِ قیمت چانه می زدند، دلخور شده بودم. فکر می کردم هدیه ای که قرار است به خدا پیشکش شود، بالاتر از این حرف هاست که سرِ ۱۰ یا ۱۵ ریال آن قدر چانه زد! مثلا ما نقش ابراهیم(ع) را بازی می کردیم! ابراهیم در آن روز اسماعیلش را آماده قربانی شدن کرده بود و ما؟!
وی درباره وضعیت قربانیان حجاج نوشت: در آن قربانگاه، صدها لاشه گوسفند بی صاحب افتاده بود و شنیده بودم پس از پایان مراسم، صدها هزار لاشه گوسفند یا بهتر بگویم صدها هزار کیلو گوشت گرم گوسفند در آن سرزمین مدفون می شد و آن همه قربانی که با یک برنامه ریزی دقیق می شد بهترین استفاده را از آن کرد، به بدترین صورت هدر می رفت. البته عربستان آن سال، سردخانه ای تدارک دیده بود که گوسفندانی را که از طریق آن سردخانه ذبح می شوند، نگه دارد و به فقرای کشورهای دیگر هدیه کند اما کار آن سردخانه در مقایسه با یک میلیون قربانی، هیچ بود و البته این قدم کوچک هم نتیجه صحبت های دور و دراز و انتقاد متفکران و اسلام شناسان جوامع اسلامی بود که تازه عربستان به قدم اول آن رسیده بود.
منظور ناصری از شاگردان اسلام شناسان و بزرگانی همچون شهید مظلوم آیت الله بهشتی بود که در کتاب حج در قرآن به این نکته اشاره کرده و در این کتاب نیز مورد استناد قرار گرفت: آیا می شود مسئولان عربستان سعودی ... را وادار کنیم این نقطه ضعف بزرگ در زمینه حج را از بین ببریم و آن را به یک نقطه قوت درخشان تبدیل کنیم؟! اگر این گونه منعکس شود که یکی از آثار حج این است که سالی میلیون ها قوطی غذای سالم کنسرو شده تهیه می شود و به رایگان در اختیار بینوایان جامعه اسلامی گذارده می شود، همین قربانی یک نقطه درخشان است و اگر این گونه منعکس بشود که از پول پوست و پشم و چیزهای دیگری که از این حیوان به دست می آید، در هر سال میلیون ها تومان کمک نقدی به بینوایان جامعه اسلامی می شود، البته یک نقطه کمال و قوت می شود. (صفحه ۱۲۷)
جای شهید بهشتی در این روزها خالی است که ببیند مردم مظلوم غزه چگونه با گرسنگی دست و پنجه نرم می کنند و سربازان رژیم صهیونیستی این مردم گرسنه را به منطقهای مثلا امن کشانده و آنها را با همکاری عناصر آمریکایی قتل عام کردند. رهبر انقلاب در مراسم سی و ششمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) از این کشتار به عنوان مساله ای حیرت انگیز یاد کردند و افزودند: جنایات رژیم صهیونیستی در غزه حیرتانگیز است، بهجای بمب دارند با گلوله مردم را میکشند چقدر انسان ممکن است پست و حقیر و شریر باشد!
دعوا بر سر لاشه گوسفند
هدایت الله بهبودی در یادداشت های سفر حج خود که مربوط به سال ۱۳۷۰ است و عنوان سفر به قبله را برای سفرنامه خود برگزیده، درباره نحوه خرید و قربانی کردن نوشت: بچه ها در لباس احرام اند و مواظب. در ادامه این مراسم پر تحرک و نفس گیر. رو به قربانگاه قدم بر می داریم. ما که برای نریختن خون یک پشه، به خدا قول داده بودیم، حالا باید سر گوسفندی را از تنش جدا کنیم. به قربانگاه می رسیم. محوطه بزرگی است. گوسفندها در پایانه بزرگی از طویله جای داده شده اند. گله به گله جنس به جنس و هیکل به هیکل از هم سوا هستند. بز، گوسفند، قوچ، مرینوس و...
«اربع مئة... خمسون و اربع مئة... خمسون وثلاث مئة... ثلاث مئة» قیمت میگیرم و پاسخ میدهند. آخرین پاسخ با هیکل گوسفند مناسب تر است. پنج گوسفند را جدا میکنند. در همین حین چند افغانی سر میرسند، یک سیاه پوست هم. همگی میخواهند که لاشه قربانی ها را به آنها بدهیم. پنج رأس بی زبان را به مذبح میکشیم. یکی پس از دیگری رو به قبله دراز می شوند... دستم را می گذارم روی دست قصاب نیت میکنم و بعد... بین راه عبدالله قربانی اش را حواله داد به من و پیچید توی چادر. به نیابت از او هم نیت میکنم و بعد... لحظاتی بعد، آن سیاه پوست و آن سه افغانی در حال کشیدن لاشه های گوسفند روی زمین بودند. (صفحه ۴۴)
اعلام ذبح قربانی با یک پیام
اگر زائران در گذشته ای نه چندان دور برای قربانی کردن گوسفند با لباس های خونین از قربانگاه بیرون می آمدند یا هنگام راه رفتن مجبور بودند پا بر روی لاشه گوسفندان بگذارند ولی از اواخر دهه ۸۰ به بعد چنین صحنه هایی در سفرنامه های زائران دیده نمی شود.
گلعلی بابایی در کتاب غوغای غبار به خاطرات حج خود پرداخته که در سال ۱۳۸۷ به مکه رفته بود. این جانباز دوران دفاع مقدس وضعیت قربانی کردن را در چند سطر اینگونه روایت کرده است: ۱۱ صبح است که می رسم به چادر خودمان. می بینم بساط صبحانه هنوز پهن است. می نشینم پَرِ سفره و لقمه ای کره عسل را به دهان می گذارم و به ضرب لیوانی شیر، آن را فرو می دهم. ۱۲ ظهر اعلام می کنند «قربانی ها انجام گرفته و می توانید حلق کنید. با ابلاغ این پیام، تیغ ها و ماشین های ریش تراش، از داخل ساک ها بیرون می آیند؛ موهای رنگارنگ و مجعد و صاف است که به زمین می ریزد». (صفحه ۱۴۵)
توزیع گوشت های قربانی میان ۳۴ کشور محروم
خبرنگار ایرنا که سال ۱۴۰۱ یعنی در نخستین سال پس از کرونا به حج رفته بود، درباره سابقه قربانی کردن زائران نوشت: در قدیم وضعیت قربانی خیلی اسفناک بود. مثلا در سفرنامه جلال خوانده بودم که در قدیم با لودر از روی قربانی رد می شدند یا هنگامی که آل احمد در این سرزمین به دنبال قربانی کردن یک گوسفند بود، چگونه پایش در دل و احشای گوسفندان قربانی شده فرو می رفت و زائران با لباس هایی خونین قربانگاه را ترک می کردند در حالی که زائران امروز حتی رنگ خون را هم نمی بینند چه رسد به لاشه گوسفندان.
در ادامه این گزارش می خوانیم: برخی از مدیران کاروان ها که تجربه بیشتری داشتند، می گفتند که در گذشته لاشه های گوسفندان را می سوزاندند و بویی منطقه را فرا می گرفت که کمتر کسی آن را تحمل می کرد. حالا چندین سال است که قربانگاه را در دو کیلومتری منا ساخته اند و گوشت های قربانی را به کشورهای فقیر می دهند. طی این سال ها مسئولان حج و زیارت گفته بودند که گوشتهای قربانی حاجیان ایرانی به همراه گوشتهای قربانی حاجیان سایر کشورهای اسلامی به ۲۷ کشور محروم ارسال می شود و امسال شنیدیم بین ۳۴ کشور تقسیم می شود.
«ظاهرا این برنامه ها با هماهنگی بانک توسعه اسلامی انجام می شود ولی برخی شایعاتی که در فضای مجازی مطرح شده بود، باعث شد موضوع را دوباره از مسئولان پیگیری کنم. یک شایعه این بود که عربستان برای ارسال گوشت های قربانی به ایران اعلام آمادگی کرده ولی جمهوری اسلامی از نظر فناوری و امکانات مانند سردخانه و تجهیزات لازم قدرت انتقال این گوشت ها را ندارد. سوالی هم مطرح شده بود که چرا ایران اجازه می دهد گوشت های حاجی های ایرانی به سایر کشورها منتقل شود درحالی که فقرای خودمان محتاج تر هستند.
این موضوع را از برخی مسئولان پیگیری کردم. برخی می گویند وزارت جهاد کشاورزی باید این کار را انجام دهد. جهاد هم می گوید این موضوع را از سازمان حج و زیارت پیگیری کنید. در این میان بعضی از کارشناسان هم نظراتی دارند. مثلا می گویند هزینه نقل و انتقال و ایجاد زیرساخت های لازم برای انتقال این گوشت ها بیشتر از ارزش میزان گوشتی است که به کشور منتقل می شود ولی به هر حال لازم است مسئولان توجهی به این موضوع داشته باشند تا اگر امکان انتقال وجود دارد، زمینه آن فراهم شود».
انتقال گوشت های قربانی زائران ایرانی به کجا رسید؟
دو سال پیش این گزارش منتشر شد و حجت الاسلام عبدالفتاح نواب نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت، امسال قبل از عزیمت به عربستان در پاسخ به ایرنا درباره امکان انتقال گوشت قربانی به داخل کشور گفت: تاکنون جلساتی با مسئولان وزارت جهاد برگزار شده است. انتقال گوشتهای قربانی از عربستان باید با ماشینهای سردخانهدار به خلیج فارس آورده شود و از آنجا منتقل شود که نیازمند ماشینهای سردخانهدار فراوانی است تا بتوانند گوشت ها را با سرعت از ساحل خلیج فارس به داخل کشور منتقل کنند.
وی با بیان این که ۱۷ وزارتخانه و سازمان تلاش میکنند تا حج مردم به سرانجام برسد، اظهار داشت: وزارت جهاد و سایر سازمانهای مربوط باید امکانات خود را بسنجند. یک بار سخن از این بود که چنین کاری مقدور نیست و اگر مقدور شود، بهتر است که گوشت قربانی زائران ایرانی به کشور خودمان منتقل و در میان نیازمندان توزیع شود.
زائران خانه خدا امسال نیز به منا رفتند و با دریافت یک پیام متوجه شدند که قربانی آن ها به قربانگاه رفته و قربانی شده ولی هنوز این مساله به طور دقیق مشخص نشده که سازمان های مربوط چگونه و تا چه اندازه می توانند در انتقال گوشت های حجاج ایرانی به داخل کشور کمک کنند و آیا چنین کاری برای کشور از نظر اقتصادی به صرفه است یا نه.