کمتر کسی از نخبگان در ضرورت وفاق سیاسی و اجتماعی، تردید به خود راه داده و در همسوسازی جریانها و نیروهای انسانی، نگفته و نکوشیده است و البته تأمل در روند کامیابی و ناکامی وفاق سیاسی و اجتماعی، حاکی از این است که جامعه عرصۀ تقابل نظریه ها و ایده ها و گرایشهاست؛ و خواه ناخواه افراد را به موضع گیریهای برتری جویانه به ویژه در بستر جریانهای سیاسی سوق میدهد.
رهبر کبیر انقلاب، که در برهه های تعیین کننده تاریخ نهضت، یک سره از وحدت سخن رانده و صادقانه بر آن پای فشردند، بی گمان دست پروردۀ مکتب عرفانی اسلام بودند. ریشه یابی فقدان وحدت در منظر معظمله، نفس مهار گسیخته را عامل اصلی نفاق و اختلاف و نزاع سیاسی و از هم پاشیدگی رشتۀ الفت و عزت مردم مینمایاند.
امام راحل (ره) با سلوک مستمر اخلاقی خویش، سیاست را عرصه ای از عرصه های تزکیه و تهذیب نفس ساخته بود و با نگاه، عارفانۀ خود، دوست و دشمن را دیده و شناخته بود و با هر کس و جریانی که برای ملّت و آزادی و استقلال می کوشید، به ستیزه بر نمیخاست.
در کارنامه سیاسی امام خمینی (ره)، به جز موارد افشاگرانه - که پاره ای از انحرافهای زیان بار فکری و اجتماعی سببساز آن بود - نمی توان مثالی از ستیزه خویی و تفرقه آفرینی آورد بلکه می توان گفت که این مواضع وحدت گرایانۀ او بود که نیروها و جریانهای سیاسی کشور را در خط مبارزه با استبداد و استعمار پیش برد.
بیشک اثرپذیری ملّت و جمعیتها از موضع گیری های امام (ره)، به دلیل برخورد خردورزانه و پدرانه وی با آنان بود و کسی از گفتار و دعوت امام به وفاق، پیش از انقلاب و پس از پیروزی، این برداشت را به همراه نداشت که ایشان درصدد برتری طلبی یا سلطه گری گروهی بر جامعه و مبارزان است.
در کارنامه سیاسی رهبر فقید انقلاب، «مردم» به چنان جایگاه والایی نایل گشتنند که می توان قبول دموکراسی در اندیشه سیاسی امام را طرح کرد و چنین برداشت کرد که برای نیل به وفاق ملی نمی توان اسلامیت را از جمهوریت و دموکراسی و حقوق و خواست مردم تفکیک کرد و مردم سالاری را در تقابل با دین داری قرار داد.
*مشاور وزیر و مدیرکل روابط عمومی وزارت دادگستری