صدای نابرابری آموزشی‌ از شهر به گوش می‌رسد

صدای نابرابری آموزشی‌ از شهر به گوش می‌رسد
 تهران- ایرنا- نگاهی به وضعیت مدارس دولتی و غیردولتی در منطقه ۴ تهران به عنوان نمونه موردی نشان می‌دهد شکاف عمیقی در کیفیت، امکانات و فرصت‌های آموزشی میان دانش‌آموزان وجود دارد؛ شکافی که نه‌تنها در ساختار فیزیکی مدارس بلکه در افق آینده و احساس ارزشمندی کودکان نیز نمود پیدا کرده و نابرابری آموزشی را به یکی از جدی‌ترین چالش‌های نظام تعلیم و تربیت کشور بدل ساخته است.

ساعت ۷:۱۵ صبح. صدای باز شدن درب یکی از خانه‌های کوچه‌ای باریک در منطقه ۴ تهران به گوش می‌رسد. دختری حدوداً ۱۰ ساله با یونیفرم خاکستری رنگ به همراه مادرش از خانه بیرون می‌زند. چند ثانیه بعد از خانه‌ای دیگر در همان کوچه پسربچه‌ای همسن‌وسال او با کوله‌ای نو با پدرش از خانه خارج می‌شود. مادر دخترک نگران است که نکند امروز دبیر ریاضی غایب باشد؛ پدر پسر در حال مرور برنامه هفتگی کلاس‌های فوق‌برنامه است: زبان فرانسه، مهارت زندگی و رباتیک.

هر ۲ کودک از یک کوچه بیرون می‌آیند در یک شهر زندگی می‌کنند، زیر یک آسمان در منطقه‌ای از شمال پایتخت اما به ۲ مدرسه کاملاً متفاوت می‌روند. یکی راهی مدرسه دولتی می‌شود که دیوارهایش رنگ‌ و رو رفته، کلاس‌هایش پرجمعیت و ساعت‌های آموزشی‌اش محدود است. دیگری اما به مدرسه غیرانتفاعی می‌رود که فقط شهریه‌اش معادل ۲ برابر حداقل حقوق ماهانه یک کارگر است. معلمانش گزینش‌شده و محیط آموزشی‌اش شبیه کالج‌های اروپایی است.

در منطقه ۴ تهران که از یک‌سو محله‌هایی با بافت متوسط و روبه بالا و از سوی دیگر محله‌هایی با ساختار قدیمی‌تر و تنوع طبقه‌ای بالا، شکاف آموزشی میان مدارس دولتی و غیردولتی بیش از هر زمان دیگری عیان شده است. براساس داده‌های منتشرشده از سوی آموزش‌وپرورش شهر تهران، در همین منطقه ۴، بیش از ۱۲۰ مدرسه غیردولتی فعال‌اند که بخش زیادی از ظرفیت‌های آموزشی را به خود اختصاص داده‌اند. این در حالی‌ست که مدارس دولتی این منطقه با کمبود معلم، فرسودگی فضاهای آموزشی و کلاس‌های پرتراکم مواجه‌اند.

گزارش اخیر روزنامه ایران با عنوان «مدرسه باید شهروند کارآمد بیافرینند» بر مبنای گفت‌وگو با دکتر محمدرضا کلاهی جامعه‌شناس آموزش به درستی اشاره می‌کند که امروز مدارس ایران به‌ویژه در شهرهای بزرگ به دوگانه‌ای خطرناک بدل شده‌اند مدارسی برای «پرورش استعداد» و مدارسی برای «مدیریت بقا» و همچنین «نظام آموزشی ما نه تنها نتوانسته عدالت آموزشی را برقرار کند، بلکه خود به یکی از نهادهای بازتولید نابرابری بدل شده است.»

او هشدار می‌دهد که این شکاف آموزشی تنها به تفاوت در امکانات خلاصه نمی‌شود بلکه در ساختار ذهنی افق آینده و حس ارزشمندی کودک نیز نفوذ می‌کند. کودکی که از مدرسه‌ای با امکانات پایین، معلم کم‌انگیزه، محتوای کهنه و فضای خشن بازمی‌گردد، نه‌ فقط در درس که در زندگی احساس ناکافی بودن خواهد داشت. در مقابل دانش‌آموز مدرسه غیردولتی، نه‌تنها درس بهتر می‌خواند بلکه به او آموخته می‌شود که آینده‌اش روشن و درخشان است زیرا «شایسته» آن است.

این ۲ کودک که از یک کوچه بیرون آمدند، احتمالاً در آینده هیچ‌گاه دوباره در یک مسیر قرار نخواهند گرفت. یکی شاید در آزمون‌های کنکور در میانه جدول بماند، دانشگاهی در شهری دوردست قبول شود و بعدها برای استخدام در یک اداره دولتی صف بکشد. دیگری با پشتوانه کلاس‌های مهارتی، استادان زبده، مشاور تحصیلی و خانواده‌ای که توان پرداخت شهریه میلیونی را دارد، وارد دانشگاهی معتبرتر خواهد شد و احتمالاً جایگاه اجتماعی بالاتری نیز خواهد یافت. البته این موضوع همیشه هم صدق نمی‌کند اما با این مدل استفاده از امکانات به نظر می‌رسد محتمل است.

با گذشت هر سال تحصیلی این شکاف نه‌تنها ترمیم نمی‌شود بلکه عمیق‌تر و خطرناک‌تر هم می‌شود. مدارسی که در ظاهر «خصوصی» هستند، عملاً بسیاری از منابع عمومی را جذب کرده‌اند؛ از معلمان باتجربه تا بودجه‌های حمایتی و فرصت‌های آموزش مهارتی و مدارسی که در ظاهر «دولتی» ‌اند، در عمل بیش از همیشه فقیرانه و ناکارآمد اداره می‌شوند.

صدای نابرابری آموزشی‌ از شهر به گوش می‌رسد

این گزارش میدانی، روایتی است از دل خانواده‌هایی که فرزندانشان در این ۲ نوع مدرسه، در همین منطقه ۴ تهران تحصیل می‌کنند. آنها از تجربه فرزندانشان، دغدغه‌های آموزشی، امیدها و ترس‌هایشان گفته‌اند. با مادران و پدرانی گفت‌وگو کرده‌ایم که هر صبح فرزندانشان را از یک کوچه به ۲ مدرسه متفاوت می‌فرستند؛ یکی با دل‌نگرانی از آینده‌ای مبهم، دیگری با امید به موفقیتی تضمین‌شده. این گفت‌وگوها، تنها روایت‌هایی پراکنده نیستند بلکه صدای نابرابری آموزشی‌اند که از میان دیوارهای همین شهر به گوش می‌رسند.

مادر کیانا، دختر کلاس ششم، مدرسه دولتی

صدای بوق ماشین‌ها و سروصدای خیابان هنوز از پشت در شنیده می‌شود. مادر کیانا، زنی در حدود ۴۰ ساله، با نگاهی نگران به دفتر مشق دخترش اشاره می‌کند و می‌گوید: «کیانا واقعاً دختر باهوشیه اما توی این شرایط نمی‌تونه پیشرفت کنه. کلاس‌ها شلوغه، ۳۸ نفر تو یه اتاق کوچیک. معلمشون واقعاً زحمت می‌کشه اما خودش می‌گه وقت نمی‌کنه برای هر بچه وقت بذاره.»

او اضافه می‌کند: «تا ۲ سال پیش معلم علوم‌ همون کسی بود که تو ۲ تا مدرسه دیگه هم درس می‌داد. همیشه خسته، همیشه در حال عجله. هیچ خبری از آزمایشگاه نیست. پارسال فقط یه بار کیانا گفت معلم براشون آزمایش نشون داده، اونم با وسایل خراب.»

کیانا کلاس زبان نمی‌ره، نه از سر نداشتن توان مالی خانواده بلکه به دلیل بی‌علاقگی همکلاسی‌هایش. مادرش توضیح می‌دهد: «شما وقتی در محیطی تحصیل کنی که همه مهارت‌های مختلف دارند حتماً ترغیب می‌شوی اما متاسفانه عده کمی از همکلاسی‌های کیانا اهل کلاس‌های غیردرسی مثل زبان یا موسیقی و ورزش هستند برای همین کار برای ما که می‌خواهیم کیانا را در این کلاس‌ها ثبت نام کنیم سخت شده است.»

منطقه ۴ تهران از نظر تراکم جمعیتی، تنوع طبقاتی و تعداد مدارس یکی از نقاط شاخص پایتخت محسوب می‌شود. طبق آمار اداره آموزش‌وپرورش شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۲–۱۴۰۳، بیش از ۴۳۰ مدرسه دولتی و غیرانتفاعی در این منطقه فعال‌اند.

او با بغض بیان می‌کند: «کیانا هر روز می‌پرسه چرا دوستش که تو خیابون بالا زندگی می‌کنه، مدرسه‌شون رنگ داره، اردو می‌رن، زبان فرانسه دارن؟ من چی بگم؟»

پدر آرتین، پسر پایه پنجم، مدرسه غیرانتفاعی

خانه‌ آنها در آپارتمانی نوساز در مجیدیه شمالی است. پدر آرتین مدیر ارشد بخش فناوری اطلاعات یک شرکت خصوصی است. او می‌گوید: «ما ماهی ۷.۵ میلیون شهریه می‌دیم و بابتش خروجی می‌گیریم. مدرسه مثل یه اکوسیستم طراحی‌شده‌ست. از صبح که می‌رن تا عصر با برنامه‌ریزی دقیق و فضای امن آموزش می‌بینن. هر درس، معلم تخصصی خودش رو داره.»

او اضافه می‌کند: «آرتین کلاس زبان داره، کلاس رباتیک، کارگاه مهارت‌های زندگی، حتی آموزش برنامه‌نویسی مقدماتی. سال قبل، پروژه‌اش درباره انرژی خورشیدی جایزه گرفت. اینا به بچه انگیزه می‌ده.»

وقتی از تفاوت با مدارس دولتی می‌پرسم، او توضیح می‌دهد: «ما داریم روی آینده سرمایه‌گذاری می‌کنیم اما حیفه که فقط پول‌دارها بتونن این سرمایه‌گذاری رو انجام بدن. آموزش باید پل رشد همه باشه، نه فقط نردبان عده‌ای خاص.»

پدر عرفان، پسر پایه نهم، مدرسه دولتی

خانه‌ای در طبقه سوم یک مجتمع. پدر عرفان کارمند است، وقتی حرف مدرسه می‌شود، صورتش از خستگی بیشتر جمع می‌شود و می‌گوید: «پسرم عاشق ریاضیه اما معلم ریاضی‌شون ترم اول ول کرد رفت. گفت حقوقش نمی‌صرفه. چهار هفته بدون معلم موندن. بعد هم یه معلم تازه‌کار گذاشتن که خودش از عرفان سوال می‌پرسید.»

او لبخندی تلخ می‌زند و ادامه می‌دهد: «یه بار عرفان گفت تو مدرسه دوستش، معلم‌ها براشون فیلم آموزشی می‌ذارن، با تخته هوشمند کار می‌کنن. ما که یه گوشی بیشتر نداریم، اونم از بس برای کلاس آنلاین استفاده شد، باطری‌ش خراب شد. چه‌طور باید بچه‌مون رشد کنه؟»

عرفان، علیرغم تلاش، دچار افت نمره شده. پدرش می‌گوید: «ما نمی‌تونیم کلاس خصوصی بگیریم. معلم خصوصی برای ما یه چیز لوکس هست. می‌دونید چیه؟ عدالت آموزشی وقتی معنی داره که فرزند من و فرزند یه رئیس بانک، دست‌کم یه فرصت برابر داشته باشن.»

مادر سوگل، دختر پایه هشتم، مدرسه غیردولتی

مادر سوگل معلم بازنشسته و حالا خانه‌دار است. از همان ابتدا تأکید دارد که انتخاب مدرسه برای سوگل، مهم‌ترین تصمیم زندگی‌اش بوده. او توضیح می‌دهد «این مدرسه فقط درس نمی‌ده، بلکه بچه رو می‌سازه. ما درگیر کنکور و نمره نیستیم، درگیر رشد شخصیتیم.»

او ادامه می‌دهد: «سوگل مشاوره فردی داره، روان‌شناس مدرسه هر ماه با ما جلسه داره. یه بار گفتن دخترتون دچار اضطراب پنهانه، بعد برنامه گذاشتن که از طریق تئاتر، خودش رو ابراز کنه. نتیجه‌ حیرت‌انگیز بود. الان تو گروه فیلم‌سازی مدرسه‌ست.»

صدای نابرابری آموزشی‌ از شهر به گوش می‌رسد

او مکثی می‌کند و می‌گوید: «من خودم تو مدرسه دولتی درس می‌دادم. معلم‌ها خوب بودن اما دست‌شون بسته بود. بودجه، فضا، آزادی عمل و … همه‌چی محدوده. اون‌جا بچه‌ها شبیه هم تربیت می‌شن، این‌جا بچه‌ها منحصر به فرد می‌شن.»

مادر ریحانه، دختر کلاس چهارم، مدرسه دولتی

خانه‌ آنها در کوچه‌ای خلوت و قدیمی در محله حکیمیه است. مادر ریحانه پرستار بیمارستان است. وقتی در را باز می‌کند، اولین چیزی که دیده می‌شود، دفتر نقاشی نیمه‌تمامی است روی میز. او می‌گوید: «ریحانه عاشق نقاشی بود اما مدرسه‌اش می‌گه فقط ریاضی و فارسی مهم هستند. کلاس هنر، اگه برگزار هم بشه، جدی گرفته نمی‌شه. معلم‌شون حتی براشون مداد رنگی تهیه نمی‌کنه»

او ادامه می‌دهد: «به مدرسه گفتم حاضرم خودم برای بچه‌ها کلاس هنری بگذارم. گفتن مجوز نمی‌دن. گفتن نیرو و بودجه ندارن. ما که رایگان نمی‌خواستیم! انگار سیستم طوریه که بچه‌ها را فقط برای امتحان بار میارن، نه زندگی.»

مادر ریحانه عمیقاً نگران آینده دخترش است و توضیح می‌دهد: «بچه‌ای که نتونه رویا ببینه، چطور می‌خواد رشد کنه؟ مدرسه غیرانتفاعی همین نزدیکی، هر هفته برای بچه‌ها کارگاه خلاقیت برگزار می‌کنه. چرا ریحانه از این حق محرومه؟ فقط چون ما پول نداریم؟»

پدر پویا، پسر پایه دهم، دبیرستان غیرانتفاعی

پدر پویا، وکیل دادگستری است. فرزندش از پایه اول در مدارس غیردولتی تحصیل کرده است. او می‌گوید: «هر پایه که بالا می‌ره، هزینه بیشتر می‌شه، البته با خودش کیفیت میاره. پویا الان علاوه‌بر کلاس‌های مدرسه، در آزمون‌های المپیاد شرکت می‌کنه، هر ماه با مشاور تحصیلی جلسه داره، حتی مشاور تغذیه هم دارن.»

او با لبخند توضیح می‌دهد: «مدرسه‌شون امکانات عالی‌ای داره. تخته هوشمند، باشگاه کتاب‌خوانی، سرویس با GPS، برنامه درسی منعطف. من خودم مدرسه دولتی رفتم واقعاً حسرت این تجربه رو برای خودم می‌خورم. ما هزینه می‌کنیم دردناکه که فقط کسانی که پول دارند، به چنین آموزشی دسترسی دارن. آموزش نباید امتیاز لوکس باشه، باید حق باشه.

تحلیل آماری و اسنادی نابرابری آموزشی در منطقه ۴ تهران

الف) منطقه ۴؛ میدان رقابت نابرابر

منطقه ۴ تهران از نظر تراکم جمعیتی، تنوع طبقاتی و تعداد مدارس یکی از نقاط شاخص پایتخت محسوب می‌شود. طبق آمار اداره آموزش‌وپرورش شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۲–۱۴۰۳:

• بیش از ۴۳۰ مدرسه دولتی و غیرانتفاعی در این منطقه فعال‌اند.

• در حدود ۵۸ درصد دانش‌آموزان منطقه در مدارس دولتی تحصیل می‌کنند.

• مدارس غیرانتفاعی ۳۵ درصد ظرفیت آموزشی را در اختیار دارند اما بیش از ۶۵ درصد قبولی‌های کنکور منطقه متعلق به همین مدارس بوده است.

این آمار به‌روشنی نشان می‌دهد که کیفیت آموزشی در مدارس غیرانتفاعی نه‌فقط بالاتر بلکه فرصت‌سازتر برای آینده تحصیلی دانش‌آموزان است؛ البته فقط برای آن‌ها که قدرت مالی دارند.

طبق پژوهش مرکز آمار ایران (۱۴۰۲)، بیش از ۸۰ درصد دانش‌آموزان غیردولتی به دانشگاه راه می‌یابند، در حالی که این عدد برای مدارس دولتی کمتر از ۴۵ درصد است.

ب) بودجه، معلم و کیفیت؛ سه‌ضلعی تبعیض

۱. سرانه آموزشی

• سرانه آموزشی مدارس دولتی منطقه ۴ (طبق اعلام آموزش‌وپرورش تهران) حدود ۲ میلیون تومان برای هر دانش‌آموز در سال است در حالی که شهریه پایه ابتدایی در مدارس غیردولتی منطقه ۴ از ۱۵ تا ۴۵ میلیون تومان در سال متغیر است و در دوره متوسطه به بیش از ۶۰ میلیون هم می‌رسد؛ یعنی فاصله بودجه‌ای دست‌کم ۷ تا ۲۰ برابر میان مدارس دولتی و غیرانتفاعی فقط در بُعد مالی وجود دارد.

۲. نسبت معلم به دانش‌آموز

• مدارس دولتی منطقه ۴ به‌طور متوسط ۳۵ تا ۴۰ دانش‌آموز در هر کلاس

• مدارس غیردولتی در اغلب موارد کمتر از ۲۵ نفر در هر کلاس با تفکیک کامل براساس سطح یادگیری و نیازهای تحصیلی

در مدارس دولتی، معلم‌ها همزمان باید با تراکم بالا، کمبود امکانات و تنوع یادگیری دانش‌آموزان دست و پنجه نرم کنند اما در غیرانتفاعی‌ها حتی برخی کلاس‌ها ۱۵ نفره با ۲ نیروی آموزشی اداره می‌شوند.

۳. دسترسی به نیروی متخصص

• در مدارس دولتی، به‌ویژه در پایه‌های متوسطه، معلمان در چند مدرسه هم‌زمان تدریس می‌کنند.

• در مدارس غیردولتی، هر درس معلم متخصص خود را دارد و حتی برای برخی دروس مانند هنر، فلسفه کودک، روان‌شناسی و زبان دوم، نیروهای ویژه جذب می‌شوند.

پ) پیامدهای نابرابری آموزشی میان مدارس دولتی و غیردولتی

صدای نابرابری آموزشی‌ از شهر به گوش می‌رسد

طبق پژوهش مرکز آمار ایران (۱۴۰۲)، بیش از ۸۰ درصد دانش‌آموزان غیردولتی به دانشگاه راه می‌یابند، در حالی که این عدد برای مدارس دولتی کمتر از ۴۵ درصد است. این یعنی آموزش، موتور بازتولید نابرابری شده نه ابزاری برای کاهش آن.

پیشنهادات

این گزارش بر یک نکته کلیدی تاکید دارد که؛ دانش‌آموزان از یک کوچه، به ۲ دنیای متفاوت می‌روند. این شکاف نه‌فقط در در و دیوار مدرسه بلکه در کیفیت فرصت‌ها، رشد فردی، امید به آینده و حتی سلامت روانی دانش‌آموزان دیده می‌شود.

صدای نابرابری آموزشی‌ از شهر به گوش می‌رسد

در شرایطی که نظام آموزشی کشور الزامی و رایگان تعریف شده و اسناد بالادستی مانند سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش، بر عدالت آموزشی و تربیت متوازن تأکید دارند اما در عمل عدالت آموزشی به کالایی لوکس تبدیل شده است که فقط برای خانواده‌های مرفه قابل خرید است. از این رو پیشنهادهایی برای سیاست‌گذاران ارائه می‌شود:

۱. افزایش واقعی سرانه دانش‌آموزان در مدارس دولتی، به‌ویژه در مناطق پرجمعیت

۲. ایجاد مشوق برای جذب معلمان متخصص و کاهش تراکم کلاس‌ها در مدارس دولتی

۳. توسعه برنامه‌های مکمل آموزشی (زبان، مهارت‌های زندگی، هنر) در مدارس دولتی با همکاری شهرداری و نهادهای فرهنگی

۴. نظارت سخت‌گیرانه‌تر بر شهریه و خدمات آموزشی مدارس غیرانتفاعی برای جلوگیری از انحصار کیفی

۵. ایجاد نظام رتبه‌بندی مدارس دولتی برای شناسایی مدارس برتر و الگوسازی

اما در پایان این گزارش باید گفت که گزارش میدانی ما در منطقه ۴ تهران فقط یک نمونه از واقعیت بزرگ‌تری در سطح کشور است. اگر آموزش را جدی نگیریم، نابرابری از پشت نیمکت‌ها آغاز می‌شود و تا نسل‌های آینده امتداد می‌یابد.

جدیدترین اخبار علم و فناوری خوشه خبر کلیک کنید

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها