به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایرنا، «رافائل گروسی» مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گزارش دورهای برای اعضای شورای حکام ضمن اعلام اینکه ذخایر اورانیوم غنیشده در ایران با غلظت ۶۰ درصد به بیش از ۴۰۸ کیلوگرم رسیده، بار دیگر ادعاهای سیاسی درباره برنامه صلح آمیز هستهای ایران را تکرار کرده و مدعی شده که این سطح از غنیسازی یک «گام فنی کوتاه» تا سطح ۹۰ درصد (موسوم به سطح تسلیحاتی) محسوب میشود. وی ادعا کرده است که «ایران تنها کشور غیرهستهای است که در حال غنیسازی در این سطح است.» براساس این گزارش، رافائل گروسی همچنین «خواستار همکاری کامل و مؤثر ایران» با آژانس شده است.
وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی ایران شامگاه شنبه ۱۰ خرداد در بیانیهای مشترک، به این گزارش واکنش نشان دادند. در این بیانیه مشترک آمده است: «جمهوری اسلامی ایران مراتب تأسف عمیق خود را در مورد عدم رعایت بیطرفی و بی توجهی مدیر کل نسبت به رویکرد حرفهای خود با تأثیرپذیری از فشارهای سیاسی در تهیه و انتشار این گزارش ابراز داشته، نسبت به هرگونه بهرهبرداری سیاسی از مفاد این گزارش هشدار میدهد».
برای بررسی مسیر پیش روی ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سایه تداوم مذاکرات غیرمستقیم ایران و ایالات متحده با «کوروش احمدی» تحلیلگر مسائل هستهای و روابط بینالملل و دیپلمات پیشین در سازمان ملل متحد گفتوگو کردیم.
علی رغم آنکه در طول چند ماه گذشته شاهد برگزاری چند دور گفتوگوهای سیاسی میان ایران و تروئیکای اروپایی بودیم و همزمان سفر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی و معاون او به تهران نیز با هدف تداوم تعامل مثبت میان ایران و نهاد ناظر بر برنامه هستهای صورت گرفت اما همچنان شاهد تداوم نوعی خاص از گزارش های فصلی مدیرکل و اراده صدور قطعنامه از سوی سه کشور اروپایی و ایالات متحده هستیم؛ ارزیابی شما از این گزارش در مقطع کنونی چیست؟
طی بیش از چهار سال گذشته، تماس بین ایران و اروپا و همچنین با مقامات آژانس بینالمللی انرژی اتمی، از جمله رافائل گروسی، برقرار بوده است. با این حال، طرف مقابل مدعی است که این تماسها به حل مسائل موجود منجر نشده است. واکنشهای پس از گفتوگوها با سه کشور اروپایی و مقامات آژانس نیز حاکی از پیشرفتی نبوده و فاقد گرمی و امید به بهبود روابط بوده است. گروسی بارها از ارتباطات خوب با مقامات ایران سخن گفته، اما در گزارشهای خود همواره به نکات مشخصی اشاره کرده است، از جمله مسئله منع ورود برخی از بازرسان، مسئله دوربین ها و ادعای وجود سایتهایی در ایران که فعالیت هستهای اعلامنشده انجام دادهاند.
غرب احتمالاً به فعالسازی «مکانیسم ماشه» برای حفظ برنامه هسته ای ایران در دستور کار شورای امنیت اصرار خواهد داشت و تنها در صورت دستیابی به توافق دائمی و مطلوب میان ایران و آمریکا یا به طور کلی ایران و غرب درباره برنامه هستهای ایران از این امر صرفنظر خواهدکرددر این میان حتی ایران در مقطعی به آژانس اجازه بازدید از این سایتها را داد و به سؤالات مطرحشده پاسخ ارائه کرد. با این حال، آژانس این پاسخها را از نظر فنی ناکافی دانسته و به پرسوجو درباره محل کنونی اقلام و و مواد و تجهیزات موجود در این سایتها را ادامه داده است. اگرچه ایران همکاریهایی با آژانس و کشورهای اروپایی داشته، اما طرف مقابل مدعی است این همکاریها در عمل کافی نبوده و پرسشهای آژانس همچنان بیپاسخ مانده است.
همچنین روابط کنونی ایران و کشورهای اروپایی به هیچ وجه مطلوب نیست و تنشهایی در آن دیده میشود. بهتازگی، در موضوع دریافت نخل طلا توسط جعفر پناهی، کارگردان ایرانی اظهارات بسیار تندی از سوی وزیر امور خارجه فرانسه را در پی داشت که از نظر تندی آن بیسابقه بود. این مسائل به ایجاد فضایی توأم با بدبینی و تیرگی در روابط ایران با سه کشور اروپایی منجر شده است. از سوی دیگر، این کشورها در پی آن هستند که اقداماتی در راستای فعالسازی مکانیسم ماشه (اسنپبک) انجام دهند و تدابیری برای این منظور اتخاذ کرده اند. این تدابیر از نوامبر ۲۰۲۳ با نوشتن نامه هایی به رئیس شورای امنیت شروع شده و همچنان ادامه دارد.
یکی از اهداف گزارش گروسی، کسب آمادگی برای ضربالاجل ۲۶ مهر است
با توجه به آنکه عملا تا زمان انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ زمان قابل توجهی باقی نمانده است، آیا میتوان نتیجه گرفت که گزارش جامع دبیرکل و نشست شورای حکام که در هفته آینده برگزار میشود، پیش زمینه ای برای فعال سازی مکانیسم ماشه است؟
یکی از اهداف اصلی این دو گزارش، کسب آمادگی برای ضربالاجل ۲۶ مهر ۱۴۰۴ ( ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵) است. اهمیت این ضربالاجل نهتنها به شش قطعنامه مرتبط با برنامه هستهای ایران، بلکه به بند ۸ قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت نیز بازمیگردد. طبق این بند، در تاریخ مذکور، قطعنامه ۲۲۳۱ منقضی شده و فاقد اعتبار میشود. مطابق نص آن برنامه هستهای ایران از دستور کار شورای امنیت خارج شده و تحریمهای مرتبط با این برنامه از جمله تحریم های هسته ای که توسط شورای امنیت وضع شدهاند، بطور قطعی لغو خواهند شد.
این موضوع از جنبههای مختلف برای غرب حائز اهمیت است. به نظر میرسد نگرانی اصلی غرب بیشتر از این بابت است که با منقضی شدن قطعنامه، برنامه هستهای ایران از دستور کار شورای امنیت خارج شود و در آینده حق وتو چین و روسیه مانع بازگشت آن به دستور کار شورا شود. لذا، صرفنظر از وضعیت روابط سیاسی با ایران، غرب احتمالاً به فعالسازی مکانیسم ماشه (اسنپبک) برای حفظ برنامه هسته ای ایران در دستور کار شورای امنیت نیز اصرار خواهد داشت و تنها در یک حالت ممکن است از این اقدام صرفنظر کنند و آن دستیابی به توافقی دائمی و مطلوب میان ایران و آمریکا یا به طور کلی ایران و غرب درباره برنامه هستهای ایران است.
در صورت تحقق چنین توافقی، ممکن است از فعالسازی اسنپبک صرفنظر کنند و به جای آن، تدابیر دیگری را در نظر بگیرند. حتی ممکن است که در صورت حصول توافق هستهای، غرب تلاش کند تا مانع خارج شدن برنامه هستهای ایران به طور کامل از دستور کار شورای امنیت شود و به سمت تمدید این ضربالاجل حرکت کند.
غرب معتقد است پرونده هستهای ایران ابعاد منطقهای دارد
نزدیک به دو سال است که ایران و آژانس تلاشهایی را برای رسیدن به تعامل و مختومه کردن پروندههای مورد اختلاف آغاز کردهاند اما با نزدیک شدن به موعد اکتبر، شرایط حساستر شده است. آقای غریبآبادی، معاون وزیر امور خارجه، امروز پاسخ مفصلی به گزارش مدیرکل ارائه کرده و اعلام نمود که ایران به هرگونه سوءاستفاده از سعهصدر خود پاسخ خواهد داد. با توجه به این شرایط، افق پیش رو چه خواهد بود؟
مقامات ایرانی اعلام کردهاند که در صورت فعالسازی مکانیسم ماشه توسط اروپا، ایران در حوزه هستهای واکنش نشان خواهد داد. آنها طیف وسیعی از گزینهها را مطرح کردهاند که از آن جمله کاهش همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، خروج احتمالی از معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای (انپیتی)، و تغییر در دکترین هستهای است. این گزینهها و تهدیدات طی یک سال گذشته از سوی مقامات ایرانی بیان شده است.
با این حال، بعید به نظر میرسد که این اقدامات یا تهدیدات، مسیر کشورهای غربی، اعم از آمریکا یا اروپا، را تغییر دهد. زیرا این موضوع در آمریکا و اروپا نهتنها یک مسئله سیاست خارجی، بلکه بخشی از سیاست داخلی آنها نیز محسوب میشود. علاوه بر این، غرب معتقد است که این مسئله ابعاد منطقهای دارد و ممکن است دیگر کشورها را به پیروی از مسیر ایران تشویق کند.
مقامات ایرانی طیف وسیعی از گزینهها را در صورت فعالسازی اسنپبک مطرح کردهاند که از آن جمله کاهش همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، خروج احتمالی از انپیتی و تغییر در دکترین هستهای است.بهترین راهحل برای ایران، دستیابی به توافق با آمریکا و به طور کلی غرب است. چنین توافقی میتواند به کاهش تحریمها و تهدیدات کمک کند و از هر جهت به نفع ایران خواهد بود. در صورت حصول توافق هستهای بین ایران و آمریکا، به احتمال بسیار زیاد اروپا از فعالسازی مکانیسم ماشه و بازگرداندن قطعنامههای پیشین خودداری خواهد کرد.
با این حال، ممکن است اروپا برای تمدید ضربالاجل اقدام کند تا برنامه هستهای ایران همچنان در دستور کار شورای امنیت باقی بماند. در صورت دستیابی به توافق، هیچ زمینه سیاسی یا مشروعیت بینالمللی برای فعالسازی مکانیسم ماشه توسط اروپا وجود نخواهد داشت. هرچند از نظر فنی و حقوقی چنین امکانی برای آنها فراهم است، اما به احتمال بسیار زیاد از این اقدام صرفنظر خواهند کرد. در نهایت، صرفنظر از تهدیدات مطرحشده، تنها راهحل پایدار، دستیابی به توافقی بین ایران و غرب است.
اگر مذاکرات صرفاً بر غنیسازی متمرکز بماند، احتمال رسیدن به بنبست وجود دارد
در خصوص مذاکرات ایران و آمریکا؛ عصر روز گذشته وزیر امور خارجه در پیامی، از سفر کوتاه همتای عمانی خود به تهران برای اعلام پیشنهاد جدید ایالات متحده خبر داد. با توجه به بیان مواضع صریح جمهوری اسلامی ایران در موضوع غنیسازی و آنچه در دور پنجم این مذاکرات در ایتالیا مورد بحث قرار گرفت، آیا میتوان امیدوار بود که واشنگتن رویکرد واقع نگرانهای را در خصوص مساله مذاکرات اتخاذ کرده باشد؟
چنانچه غنیسازی همچنان خط قرمز طرفین باقی بماند، یعنی توقف غنیسازی در ایران برای آمریکا و ادامه آن برای ایران خط قرمز باشد، دستیابی به توافق دشوار به نظر میرسد. با این حال، ایدههایی مطرح شده که در صورت انعطاف اندک طرفین، ممکن است به راهحلی میانه منجر شود. برای مثال، ایران میتواند تعلیق موقت غنیسازی برای مدت زمانی خاص را بپذیرد، در حالی که زیرساختها و تجهیزات غنیسازی حفظ شوند. پذیرش این پیشنهاد از سوی آمریکا محل تردید است، اما چنین ایدههایی قابل طرح هستند. گزینه دیگر این است که برای جلوگیری از توقف مذاکرات، طرفین توافق کنند موضوع غنیسازی را موقتاً کنار گذاشته و به سایر موضوعات بپردازند. در صورت پیشرفت در حوزههای دیگر، مانند راستیآزمایی، ممکن است پذیرش غنیسازی در ایران برای آمریکا آسانتر شود.
مسئله غنیسازی دیگر صرفاً یک مسئله فنی نیست و ابعاد سیاسی و حیثیتی پیدا کرده است. سیاست داخلی هر دو کشور به شدت در این موضوع دخیل است و انعطافپذیری برای هر دو طرف دشوار شده استاگر مذاکرات صرفاً بر غنیسازی متمرکز بماند، احتمال رسیدن به بنبست وجود دارد. همچنین، یک سؤال کلیدی که مطرح است این است که آمریکا در ازای تعلیق یا توقف غنیسازی چه امتیازی ارائه خواهد داد؟ برای مثال، اگر آمریکا متعهد به لغو تمامی تحریمهای اولیه، ثانویه و مرتبط با سایر موضوعات شود، این پیشنهاد ممکن است در ازای توقف غنی سازی برای ایران قابل بررسی باشد.
با این حال، مسئله غنیسازی دیگر صرفاً یک مسئله فنی نیست و ابعاد سیاسی و حیثیتی پیدا کرده است. سیاست داخلی هر دو کشور به شدت در این موضوع دخیل است و انعطافپذیری برای هر دو طرف دشوار شده است. در نهایت، گزینههای میانهای مانند موارد ذکرشده میتوانند مسیر مذاکرات را هموار کنند، اما دستیابی به توافق نیازمند انعطاف و تمرکز بر موضوعات گستردهتر است.