پیکرها را از اعماق برمی‌گرداند؛ اما خودش با درد بالا می‌آید

پیکرها را از اعماق برمی‌گرداند؛ اما خودش با درد بالا می‌آید
 ایلام-ایرنا- در هیاهوی نوروز و طراوت بهاری، آب‌های خروشان لرستان زندگی یک جوان را گرفت، جوانی ۲۸ ساله، با دلی دردمند و پدری جانباز که با دوستانش آمده بود تا لحظه‌ای از طبیعت بهره‌مند شود؛ اما شیرجه‌اش در آبشار سزار، «اولین و آخرین» شیرجه عمرش شد.

به گزارش خبرنگار ایرنا، با گذشت روزها از حادثه، فراخوانی برای کمک به جست وجوی پیکر این جوان در سراسر کشور منتشر شد.

پدر داغدارش، غواصی که در جنگ تحمیلی برای نجات جان‌ها زیر آب می‌رفت، اکنون مستأصل برای نجات جسد فرزندش از آب مانده بود و تنها یک آرزو داشت: «پیکر پسرم از آب بیرون بیاید...»

و اینجاست که نام حمزه محمدی مطرح می‌شود؛ غواص حرفه‌ای ایلامی که خود را بی‌درنگ به لرستان رساند، تنها به احترام پدر- شهیدزنده‌ای- که در گذشته برای کشور بارها از جانش گذشته بود و اکنون غواص دیگر می‌آید تا جسد بی‌جان فرزندش را از آب بگیرد.


چهار روز، چهار شب، عمق تاریکی و امید

حمزه می‌گوید: «بارندگی شدید، جریان آب را تند کرده بود، مسیر سخت و منطقه سخت گذر بود، اما به خاطر دل پدرش، شب و روز بی‌وقفه کار کردیم. بیشه را وجب به وجب گشتیم، اما جسد پیدا نشد. ناامید نبودیم، فقط نگران خانواده‌اش بودیم.»

در منطقه پل ۵۰۱ که پیش‌تر هم غواصی کرده بودم، از زیر آب که بیرون آمدم زن و مرد عشایر محلی که برای آوردن آب کنار رودخانه آمده بودند، ناگهان ترسیدند، وقتی از آب بیرون آمدم و ماجرا را برایشان تعریف کردم کلی ناراحت شدند و سعی کردند با پذیرایی تسلی بخش من باشند.

چون سابقه بیرون آوردن ده‌ها جسد را داشت و آب‌ها را خوب می‌شناخت؛ همان‌جا حدس می‌زند، شاید پیکر در مرداب اطراف گیر افتاده باشد. شماره‌اش را به آنان می‌دهد و با قلبی آکنده از غم به ایلام باز می‌گردد.

صبح روز بعد ساعت شش صبح، تماس تلفنی از همان مرد عشایر: «پیکر روی آب آمده... ولی نمی‌توانم دست بزنم.»

جسد، پس از ۱۴ روز، از دل آب بیرون آمد، اما این پایان ماجرا نبود.

پیکرها را از اعماق برمی‌گرداند؛ اما خودش با درد بالا می‌آید

ویژدرون؛ منطقه‌ای بکر، اما بی‌امکانات

در حادثه دیگر از منطقه کوهستانی و دیدین «ویژدرون» ملکشاهی، دوباره خبر از غرق‌شدگی می‌رسد.

حمزه به همراه گروه هشت‌نفره از امدادگران و با پشتیبانی بالگرد به منطقه اعزام می‌شود.

می‌گوید: چون می دانستم هر ثانیه چه بر خانواده داغدار می‌گذرد، بی درنگ راهی شدم، مردم محلی نشانی اشتباه داده بودند. مادر و پدر جوان غرق‌شده با چشمانی اشک‌بار کنار رودخانه ایستاده بودند. دو گروه قبلی گفته بودند امکان نجات نیست... ولی ما رفتیم. من جلیقه بستم، وارد آب شدم.

وی ادامه می‌دهد: «محیط بسیار ترسناک بود. روز هم که بود، داخل غار رودخانه کاملاً تاریک بود. هیچ نوری نبود. چراغ قوه ضدآب نداشتیم. عمق زیاد بود، حدود ۲۷ متر. به بچه‌ها گفتم تا یک ساعت طناب بالا نکشید...


چون بعد از نیم ساعت هیچ نوری از زیر آب دیده نمی‌شود، افرادی که بالا بودند، دل نگران می‌شوند و طناب را به سرعت می‌کشند که همین مسأله باعث آسیب جدی به من شد و پرده گوشم و ریه ام دچار مشکل شد اما چون خودم هنوز متوجه این آسیب نبودم مجدد به زیر آب رفتم و پس از یک عملیات سنگین و طاقت‌فرسا، جسد از اعماق آب بالا کشیده می‌شود. اما حمزه دیگر توان ایستادن ندارد: آمبولی ریه، آسیب گوش، تشنج و بستری شدن.

حمزه در جواب سوال «احساسش موقع یافتن اجساد» می‌گوید: «وقتی پیکر را از آب بیرون می‌کشی، انگار بچه هنوز زنده است...»

وی در حالی که صدایش گرفته و چشمانش خیره به افق است، ادامه می‌دهد: «لحظه‌ای که پیکر را از آب بیرون می‌آوری، انگار هنوز زنده است. انگار داری عزیز خودت را نجات می‌دهی... اما بعد یادت می‌افتد که کار از کار گذشته.»

خانواده داغدار نمی‌دانند، بگریند یا بخندند، در حالی که از غم مچاله می‌شوند، با تمام وجود از تو تشکر می‌کنند.

حمزه محمدی، این غواص بی نظیر ایلامی، که بدون هیچ چشم‌داشتی به یاری مردم غم دیده از آب می رود، از کمبود تجهیزات، بی‌توجهی به استانداردهای نجات آبی و نبود آموزش تخصصی برای مواجهه با چنین حوادثی گلایه می‌کند:
وقتی حادثه غرق شدگی گزارش می‌شود، هنوز هم برخی می‌گویند کار ما نیست! در حالی‌که طبق دستور عمل، مسئولیت حوادث داخل شهر با آتش‌نشانی و خارج از شهر با هلال احمر است و این یک قاعده بین المللی و مشخص است.

وی تاکید می‌کند: کاش خانواده‌ها جدی‌تر مواظب فرزندانشان باشند زیرا در مواقع کم آبی این اعماق نامعلوم سدها هستند که جان‌ها را می‌بلعند.

«ما امکانات خیلی ضعیفی داریم. برای چنین عملیات‌هایی، حتی طناب سالم نداشتیم...»

پیکرها را از اعماق برمی‌گرداند؛ اما خودش با درد بالا می‌آید

قهرمانان بی‌نام، در اعماق آب

این داستان، روایتی است از فداکاری غواصی که با جان و دل، پیکرهایی را از دل تاریکی بیرون می‌آورد، اما خودش با زخم‌ها، تنهایی و درد برمی‌گردد.

حمزه محمدی، نماینده غیررسمی نسلی است که در سکوت، برای التیام خانواده‌هایی که هیچ‌کس صدایشان را نمی‌شنود، به دل آب می‌زند. نه برای مدال، نه برای قدردانی؛ فقط برای انسانیت.

محمدی با قدردانی از مدیرعامل پتروشیمی ایلام که در انجام ماموریت‌های یافتن اجساد کمال همکاری با وی دارد، گفت: خوشبختانه مجموعه پتروشیمی با بنده بسیار همراه هستند و در خرید تجهیزات حرفه ای نیز همواره همکاری لازم را داشته اند.

وی افزود: هر وقت خانواده‌ای دچار این قبیل حوادث غرق شدگی می‌شود، مجموعه پتروشیمی با صدور ماموریت با حضور بنده موافقت می‌کنند که این جای قدردانی دارد.

گزارش: ناهید ابراهیمی

برای بررسی اخبار استان‌ها در خوشه خبر کلیک کنید

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها

از بین اخبار