چرا جامعه بانگ آب را نمی‌شنود؟

چرا جامعه بانگ آب را نمی‌شنود؟
 تهران- ایرنا- در سرزمینی که روزگاری فرهنگ کاریز و مشارکت تمدن‌آفرین بود امروز نه صدای آب شنیده می‌شود و نه تصویر آن دیده می‌شود؛ کارشناسان در نشستی تأمل‌برانگیز از کَرآبی و کورآبی سخن گفتند، فاجعه‌ای که تنها با احیای فرهنگ یاری‌گر و شنیدن صدای واقعی بحران شاید بتوان برای آن راهی یافت.

نشست «تاریخ فرهنگی آب در ایران» اولین نشست از سلسله نشست‌های گفت‌وگو درباره آب، با محوریت کَرآبی، ۱۰ خرداد ۱۴۰۴ در تالار فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. در این نشست شماری از استادان و پژوهشگران به بررسی ابعاد فرهنگی کَرآبی در ایران پرداختند. سخنرانان این نشست عبارت بودند از «ژاله آموزگار» پژوهشگر ایرانی فرهنگ و زبان‌های باستان، «مرتضی فرهادی» استاد تمام حوزه مردم‌شناسی و جامعه‌شناسی دانشگاه علامه طباطبایی، «محمدصادق دهقانی» تهیه‌کننده مستند تالان و «داریوش رحمانیان» نویسنده و دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران. همچنین «امید شمس»، جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی دبیری علمی نشست را بر عهده داشت.

امید شمس، دبیر علمی در ابتدای نشست گفت: ما در این جلسه بیشتر درباره فقدان انسان‌ها در مساله آب سخن خواهیم گفت. البته که موضوع کم آبی، یک مساله جدی و هولناک است اما سوال اینجاست که چرا کَرآبی اتفاق افتاده است. به عبارتی برای ما کم آبی موضوع تازه‌ای نیست و مدت‌هاست از کم آبی و خشک شدن دریاچه ارومیه و یا زاینده‌رود صحبت می‌کنیم اما مساله این است که جای انسان‌ها در این خصوص کجاست؟.

دبیر علمی نشست در ادامه توضیح داد: ما به دوره‌ای رسیده‌ایم که در طی ۶ الی هفت دهه اخیر، حدود ۱ میلیون چاه در سرزمین ایران حفر شده و دشت‌ها را دچار فرونشست کرده است. بطوریکه حتی فرونشست زمین به ۱۰ متری نقش‌رستم رسیده و این بسیار دهشتناک است. با این وجود ما انسان‌ها فغان و بانگ آب را نشنیده و حتی نمی‌شنویم یا اگر می‌شنویم این صدا به خواست و اراده‌ای نمی‌انجامد و این یعنی عملاً ما نمی‌شنویم.

فرهنگ یاری‌گر، می‌تواند مشکل کم آبی را حل نماید

محمدصادق دهقانی تولیدکننده مستند «تالان» به بازخوردهایی بعد از اکران مستند تالان در سینماها و مدارس اشاره کرد و گفت: اکران تالان از اسفند ۱۳۹۶ تا کنون توانسته تا حدودی در بین مخاطبانش اثرگذار باشد و آنها را به کنشگرانی فعال در خصوص آب تبدیل کند. برای مثال پس از اکران این مستند در یکی از مدارس در شمال شهر تهران، دانش‌آموزان از وی پرسیدند که مساله کم آبی چگونه با حاشیه‌نشینی که در فیلم به نمایش درآمده بود پیوند می‌خورد و وی در جواب گفته بود که حاشیه‌نشینی به محلی برای انسان‌های خشمگین، بیکار و مطالبه‌گر تبدیل شده که می‌تواند در ایجاد اعتراضات خیابانی خشم آنها را فعال کند و حتی این انسان‌ها را به بزهکارانی در شهر تبدیل نماید.

تولیدکننده مستند «تالان» توضیح داد: هر انسانی با هر اقدامی در زمینه آب می‌تواند آگاهی دهنده و اثرگذار باشد و این اقدامات می‌تواند از خود افراد شروع و سپس به کل جامعه سرایت کند.

با این حال وی خاطر نشان شد که تراژدی که اتفاق افتاده این است که مردم از یک فیلمساز که متخصص در زمینه آب نیست، می‌خواهند راه حل و راهکارهایی برای موضوع کم آبی ارائه کند. در حالیکه پاسخ این سوال باید از متخصصان و کارشناسان که سال‌ها درباره آب تحقیق و بررسی کرده‌اند، شنیده شود.

دهقانی یادآور شد: یادمان باشد که فرهنگ یاری‌گر تا کنون ما را نجات داده است. ما از گذشته با کمک یکدیگر توانسته‌ایم آب را نگه داریم و اگر این فرهنگ را حفظ کنیم خواهیم توانست مشکل کنونی آب را نیز حل کنیم. ما با تماشای فیلم‌هایی مانند تالان و آگاهی رساندن به سایرین می‌توانیم فعالیت‌هایی در حفظ محیط‌زیست و آب انجام دهیم و جامعه را برای رفع مشکلاتی از این قبیل امیدوار سازیم.

گروهی از انسان‌ها در بهره‌برداری از منابع آب، به قانون جنگل بازگشته‌اند

ژاله آموزگار پژوهشگر ایرانی فرهنگ و زبان‌های باستان گفت: گروهی از انسان‌ها گویی به قانون جنگل (داروینیسم) بازگشته‌اند. طبق این قانون، هر فردی تنها به خود و رفع نیازهای خود به هر طریقی ولو ضرر و زیان دیگری فکر می‌کند. در حالیکه انسان راهی دراز پیمود تا از قانون جنگل دور شود و همیاری را بیاموزد اما متاسفانه اتفاقی که افتاده بازگشت عده‌ای از انسان‌ها به این قانون است.

چرا جامعه بانگ آب را نمی‌شنود؟

آموزگار توضیح داد: ما مردم مهربانی بوده‌ایم و صدها سال با مهربانی در کنار هم زندگی کرده‌ایم. وقتی تاریخ را ورق می‌زنیم از مردمانی سخن می‌گوییم که به فکر همسایگان بودند. با هم غذا می‌خوردند و از حال یکدیگر با خبر بودند اما متاسفانه این فرهنگ در زمانه کنونی کمرنگ شده است و مصداق این وضعیت غزلی از حافظ است که می‌گوید:

آموزگار: زمانی در آیین ما هر نوع آسیب به زمین و آب گناه شمرده می‌شد و همه منابع به یک اندازه با ارزش و با اهمیت بود اما اینک به جان طبیعت و همه منابع افتاده‌ایم.

یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد

دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

این پژوهشگر فرهنگ و زبان‌های باستان در ادامه سخنان خود اظهار داشت: اگر چه من جامعه‌شناس نیستم اما می‌دانم از منظر جامعه‌شناسی هر پدیده دلایل مختلف و متعدد دارد. در مورد کم آبی، به نظر من نابرابری، ثروت‌های بادآورده و بسیاری از مسائل دیگر سبب شده وضعیت آب اینک وخیم شود و به مرحله هشدار برسد. در حالیکه زمانی در آیین ما هر نوع آسیب به زمین و آب گناه شمرده می‌شد و همه منابع به یک اندازه با ارزش و با اهمیت بود. حتی سفارش شده بود فلزات را نیز باید صیقل داد تا از زنگ زدن آنها جلوگیری شود. در حالیکه اینک به جان طبیعت و همه منابع افتاده‌ایم و هر چه توانسته‌ایم از زمین بهره‌برداری کرده‌ایم نه از گذشتگان شرمساریم و نه به فکر آیندگانیم.

بدون شناخت گذشته نمی‌توانیم راه آینده را پیدا کنیم

مرتضی فرهادی استاد تمام حوزه مردم شناسی و جامعه‌شناسی دانشگاه علامه طباطبایی به موضوع قطع نخاع فرهنگی در حوزه آب اشاره کرد و گفت: جای وزارت‌خانه‌ها و دانشکده‌های مرتبط با این موضوع در بحث‌ها خالی است. هر چند در این جریانات ما به متخصصان علوم اجتماعی، تاریخ‌دانان و باستان‌شناسان نیز بسیار نیاز داریم تا بدانیم چگونه پدرانمان در این سرزمین کویری، بیابانی و نیمه بیابانی توانسته‌اند تمدنی چندین هزار ساله ایجاد نمایند.

فرهادی در ادامه توضیح داد: ما فرزندان نیاکانی هستیم که پس از ۱ میلیون سال برای نخستین بار جهان را از اقتصاد گردآوری غذای گیاهی و حیوانی (صیادی و شکار) به تولید غذای کشاورزی و دامی رسانده و از این راه یکجانشینی را ایجاد کرده‌اند اما با وجود این سرگذشت هنوز نمی‌دانیم چطور باید کار درست انجام دهیم. مگر نه این است که گذشته چراغ راه آینده است، پس چرا ما این چراغ را صدها بار زمین زده‌ایم و استفاده‌ای نکرده‌ایم. شاید تکنولوژی‌های زمان‌کش (گوشی‌های همراه) سبب شده ما تاریخ را فراموش کنیم اما چطور بدون شناخت و آگاهی جمعی از گذشته می‌توانیم راه آینده را پیدا کنیم.

چرا جامعه بانگ آب را نمی‌شنود؟

این استاد حوزه مردم‌شناسی اظهار داشت: ما ملتی هستیم با تکنولوژی عقب مانده که ۱۵ هزار سال پیش توانستیم تمدنی مبتنی بر کاریز ایجاد نماییم که کشورهایی مانند یونان که دارای اقلیم مدیترانه بودند و برای کشاورزی از هر جهت مناسب بودند هنوز به آن دست نیافته بودند.

وی یادآور شد: من از سال ۱۳۴۶ روی فرهنگ کاریزی کار کرده‌ام. فرهنگی شدیداً مشارکتی ایرانیان که توانست در ایران نیمه بیابانی تمدن ایجاد نماید. به نظر من هیچ راه برون رفتی برای عبور از مشکلات جامعه نداریم مگر اینکه بتوانیم از فرهنگ مشارکتی استفاده نماییم.

رحمانیان: علاوه بر کَرآبی، ما کورآبی نیز داریم؛ یعنی واقعیت‌ها را نمی‌بینیم و یا اگر می‌بینیم به آن دقت نمی‌کنیم و یا برای آن کاری نمی‌کنیم.

علاوه بر کَرآبی، کورآبی نیز داریم

داریوش رحمانیان نویسنده و دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران در خصوص کَرآبی به چند نکته اشاره کرد و گفت: وقتی مفهومی در علوم انسانی می‌سازیم، عامدانه و آگاهانه می‌کوشیم که رادیکال شود و این خصلت مفهوم‌سازی است. نکته دوم این است که کَرآبی یک بیماری است.

رحماینان در ادامه افزود: ما زمانی بانگ آب را می‌شنیده و حتی بوی آن را احساس می‌کردیم اما الان نه می‌شنویم و نه بویش به مشاممان می‌رسد. برای مثال چندین دهه است که از کمآبی و خطر چاه‌ها صحبت می‌شود و اساتید بسیاری در این باره بانگ زده، ناله کرده و فریاد زده‌اند اما متاسفانه این صداها شنیده نشده‌اند. هر چند ممکن است در آینده برای شنیده شدن آنها معجزه‌ای رخ دهد. از طرفی علاوه بر کَرآبی، ما کورآبی نیز داریم؛ یعنی واقعیت‌ها را نمی‌بینیم و یا اگر می‌بینیم به آن دقت نمی‌کنیم و یا برای آن کاری نمی‌کنیم.

چرا جامعه بانگ آب را نمی‌شنود؟

این استاد دانشگاه در پایان یادآور شد: وظیفه مورخ نبش قبر گذشته نیست آنطور که همگان فکر می‌کنند. اتفاقاً مساله مورخ اکنون است. مورخ باید برای مشکلات اکنون وارد عمل شود. مورخ کارآگاه بعد از واقعه نیست بلکه کار مورخ پیشگیری از بحران است. مورخ باید بگوید راه برون رفت از این وضعیت چیست؟

جدیدترین اخبار علم و فناوری خوشه خبر کلیک کنید

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها