پژوهشگر ایرنا در گزارشی با عنوان «۱۲ فقط عدد نیست، هشدار است» گفتوگویی با کارشناس آموزش و پرورش انجام داده و به چرایی افت تحصیلی و معدل دانشآموزان پرداخته است. این کارشناس دلایل آن را «افزایش فشار درسی و محتواهای سنگین کتابهای درسی، کاهش کیفیت آموزش حضوری، آموزش مجازی، مساله روانی و استرسهای اجتماعی، کمبود معلمان متخصص، تغییر نوع سؤالات امتحانی و ...» دانست. اهمیت این مساله باعث شد تا پژوهشگر ایرنا گفتوگویی دیگر با «محمدرضا نیکنژاد» معلم و کارشناس آموزش و پرورش انجام دهد که متن آن در ادامه میخوانیم.
ساختار آموزشی سنتی پاسخگوی نیازهای روز دانشآموزان نیست
ایرنا: همانگونه که شما بهتر میدانید طی سالهای گذشته وضعیت تحصیل و معدل دانشآموزان افت پیدا کرده است. به نظر شما مهمترین دلایل آن چیست؟
نیکنژاد: واقعیت این است که همیشه مشکلاتی در این زمینه وجود داشته، گرچه ارزیابیهای کیفی در یک ساختار آموزشی کار سادهای نیست و باید به شکل بلندمدت بررسی کنیم که پیامدهای کیفی چنین ساختاری چه خواهد بود. البته این ساختار آموزشی صرفاً محدود به آموزشوپرورش نیست؛ هر نهادی که وظیفه پرورش شهروند را بر عهده دارد، از خانواده گرفته تا مدرسه، جامعه و سایر نهادها، در این امر دخیل است. با این حال، ارزیابیهای کمی اغلب به جنبههای کیفی آموزش نمیپردازند. البته نمیخواهم بگویم که ارزیابیهای کیفی بدون مشکل هستند؛ آنها نیز چالشهای خاص خود را دارند. مثلاً اینکه دانشآموزی که پرورش یافته، چقدر به اهداف آموزشوپرورش رسیده یا خواهد رسید، موضوعی جداگانه و بحثبرانگیز است.
اگر بخواهیم وارد بحث وضعیت تحصیل و معدل شویم، باید بپذیریم که در هیچ فرایند اجتماعی نمیتوان به دنبال یک، ۲ یا حتی ۱۰ علت مشخص گشت. رخدادهای اجتماعی در سطح کلان، مثل وضعیت تحصیل و معدل دانشآموزان، قطعاً تکعاملی یا حتی چندعاملی نیستند. عوامل بسیار متعددی میتوانند بر آن اثر بگذارند.
ایرنا: به نظر شما این عوامل چه هستند؟
نیکنژاد: برخی میگویند ساختار آموزشی مشکل دارد که درست است اما نمیتوان آن را تنها عامل دانست. برخی دیگر بیکاری را عامل میدانند؛ آن هم میتواند مؤثر باشد اما باز هم کافی نیست. در واقع، برای وضعیتی که امروز گریبانگیر معدل دانشآموزان شده، میتوان دهها عامل مؤثر برشمرد. از جمله مهمترین آنها میتوان به این موارد اشاره کرد:
نخست اینکه ساختار آموزشی سنتی که در حال حاضر به نام آموزشوپرورش میشناسیم (نه فقط در ایران بلکه در سطح جهانی)، پاسخگوی نیازهای روز دانشآموزان نیست. شرایط فعلی با ۴۰، ۵۰ یا ۱۰۰ سال پیش تفاوتهای بنیادینی دارد. آن زمان، فردی که معلم میشد معمولاً آگاه مطلق بود. منابع یادگیری در دسترس عموم مردم، بهویژه کودکان و نوجوانان، وجود نداشت. کتابها کمتیراژ بودند و به هر حال معلم بهعنوان تنها یا یکی از معدود منابع دانش تلقی میشد و نقش بسیار برجستهای داشت.
اما امروز منابع آگاهی بسیار گسترده و متنوع هستند و دانشآموزان، بهویژه نوجوانان، میتوانند از این منابع استفاده کنند و حتی در بسیاری از موارد، اطلاعات و مهارتهایی بیش از بزرگترها دارند. این مسئله نه فقط در ایران بلکه در تمام دنیا، ساختار آموزشی را با چالشی جدی مواجهه کرده است. ساختاری که با بوروکراسی پیچیده، سرعت لازم برای بهروزرسانی خود را ندارد و اکنون در بحران مشروعیت قرار گرفته است. اجازه دهید مثالی از تجربه شخصیام بزنم: من دبیر فیزیک هستم. زمانی بود که وقتی سر کلاس میرفتم، هر حرفی که میزدم برای دانشآموزان حجت بود و با اشتیاق گوش میدادند. در آن زمان اینترنت یا نبود یا بسیار محدود بود اما امروز وقتی مثلاً راجع به سیارات صحبت میکنم، دانشآموزانی در کلاس هستند که اطلاعاتشان از من بیشتر است.
ایرنا: اشکال این مساله چیست و از نظر شما چه باید کرد؟
نیکنژاد: این مسئله فقط به جایگاه معلم لطمه نمیزند بلکه کل ساختار آموزشی و نقش آگاه مطلق را زیر سؤال میبرد. اگر برای این شرایط چارهای اندیشیده نشود، انگیزه برای یادگیری و در نتیجه برای کسب نمرات و معدل بالاتر، بهشدت کاهش مییابد. یادگیری مقدمه کسب نمره است و وقتی یادگیری دچار آسیب شود، نمره و معدل نیز بهتبع آن تحت تأثیر قرار میگیرند.
ایرنا: شما چندین عامل را در وضعیت افت تحصیلی و معدل دانشآموزان دخیل دانستید، عوامل بعدی چه هستند؟
نیکنژاد: نکته بعدی وضعیت سیاسی و اجتماعی کشور است. هر کشوری در این زمینه مختصات خاص خودش را دارد و ایران هم از این قاعده مستثنی نیست. یکی از مشکلات، بحثهای سیاسی و اجتماعی است که بهویژه در اقتصاد خود را نشان میدهد. من مثال خودم را میزنم: دانشآموزانی دارم که وقتی بحث مقایسه درآمد و حقوق پیش میآید، متوجه میشوم برخی از آنها، حتی نوجوانان، در فضای مجازی درآمدهایی دارند که چند ده یا حتی گاهی چند صد برابر حقوق یک معلم یا حتی والدین خودشان است.
واقعیت این است که دنیای ما با ورود اینترنت دچار یک انقلاب چند وجهی شد. حالا باید منتظر گسترش هوش مصنوعی و پیامدهای آن هم باشیم. بسیاری تأکید دارند که با ورود هوش مصنوعی، انقلاب دیگری در جهان رخ خواهد داد. در هر صورت، امروز آموزشهای آکادمیک و مدارک دانشگاهی، دستکم در ایران، چندان راهگشای زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شهروندان نیست. بهویژه در جامعه ما که با بحرانهای گوناگونی روبهروست، تحصیلکردههایی داریم که، مثلاً، مهندس صنایع هستند اما مشغول حسابداریاند یا کسی که فوقلیسانس حقوق دارد، در یک دفتر مهندسی مشغول به کار شده است.
بچههای نسل Z که امروز با آنها در ارتباط هستیم، مثل نسل ما در کودکی نیستند. ما به حرف پدر و مادر گوش میدادیم و در مسیری که آنها مشخص میکردند، حرکت میکردیم. اگر معلم چیزی میگفت، آن را درست میدانستیم و میپذیرفتیم اما امروز آن جایگاهها دیگر وجود ندارد. بچهها خودشان تحلیل میکنند و میدانند که درس خواندن لزوماً تضمینکننده موفقیت نیست. شاید در جوامعی که بهطور نسبی همهچیز سر جای خودش است، این حرف درست نباشد، اما در جامعه ما، بسیاری از تحصیلکردگان در جایگاهی نیستند که متناسب با مدرک و مهارتشان باشد. نسل امروز این را نمیپذیرد. مثلاً میگویند: «دوست من در فضای مجازی یک کسبوکار کوچک راه انداخته و درآمدش چهار برابر یک کارمند دولتی است!» خب، اقتصاد چه پاسخی دارد به این واقعیت؟
ریشه پیگیری یادگیری در مدارس از بین رفته است
ایرنا: علاوه بر این عوامل چه عامل دیگری دخیل میدانید؟
نیکنژاد: دیگر اینکه ریشه پیگیری یادگیری در مدارس ایران از بین رفته است. حتی آنهایی که معدل بالا دارند و پیگیر درساند، این پیگیری نه از علاقه بلکه از ترس عقبماندن است؛ یعنی به تعبیر معروف: «نه از حب علی بلکه از بغض معاویه!» علاقهای به درس وجود ندارد. منِ معلم با دانشآموزانم در تماس مستقیم هستم. مثلاً شاگردی با رتبه ۴۰۰ یا ۲۹۳ کنکور، از درس متنفر است اما درس را تنها مسیر موفقیت برای آینده میبیند. وقتی با او صحبت میکنم، میگوید که فقط برای این درس خوانده تا شرایطی برای مهاجرت ایجاد کند. این دردناک است.
دانشی که من در کلاس ارائه میدهم، آن چیزی نیست که دانشآموز میخواهد. امروز یکی از منابع اصلی قدرت در دنیا، پول است و یکی دیگر از منابع قدرت، دانش و آگاهی است. این دانش و آگاهی باید از مسیر یادگیری بهدست بیاید اما آموزشوپرورش ما چنین قدرتی تولید نمیکند. البته یادگیری بهطور کلی تعطیل نشده؛ یادگیری غیررسمی همچنان پابرجاست. یوتیوب، منابع آزاد و فضای دیجیتال ابزارهایی هستند که همچنان در اختیار دانشآموزاناند.
ایرنا: آیا نقش آموزش آنلاین یا تغییرات آموزشی در افت تحصیلی و کاهش معدل مؤثر بوده است؟
نیکنژاد: اگر معدل را صرفاً چند عدد در نظر بگیریم که حالا مثلاً میانگین نمرات در استانهای مختلف مقایسه میشود، طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، باید گفت بله، قطعاً تأثیر داشته است. اگر ما فقط از جنبه کمی به موضوع نگاه کنیم، آموزش آنلاین و تغییرات ناگهانی آموزش، بهشدت بر افت معدل تأثیر داشتهاند. دوران کرونا ضربهای هولناک به آموزش سنتی، و بهویژه به نهاد آموزشوپرورش در کل جهان، وارد کرد. برخی کشورها سعی کردند با سرمایهگذاری و تحقیق، اثرات آن را کاهش دهند یا برای آینده برنامهریزی کنند اما در کشور ما، آموزش نه تنها اولویت نیست بلکه هر ساله با کاهش بودجه و بیتوجهی مواجهه میشود. بنابراین ما همچنان درگیر پیامدهای منفی دوران کرونا هستیم. نسلهایی داریم که دوران دبستان را در کرونا شروع کردند و امروز بسیار ضعیفاند و این وضعیت قرار است وخیمتر هم بشود، چون هنوز آن نسلها وارد دوره متوسطه دوم نشدهاند.
درست است که در دوران کرونا تعطیلی ۶۰ روزه را تجربه نکردیم، چون آموزش آنلاین شکل گرفته بود و مدارس، دستکم در شهرهای بزرگ و متوسط، کارشان را انجام میدادند اما الان به دلایلی مثل آلودگی هوا، کمبود انرژی، گرد و غبار و... دوباره مدارس تعطیل میشوند، بدون اینکه آموزش جایگزینی برای آنها وجود داشته باشد.
هدف فقط حفظ ظاهر است؛ اینکه کلاسی باشد، دانشآموزانی در آن باشند و معلمی سر کلاس باشد اما اینکه در کلاس چه میگذرد، در چه سطحی آموزش داده میشود و چه یادگیریای اتفاق میافتد، کسی به آن توجه نمیکند. پسرم امسال در پایه دهم تحصیل میکند و در حال حاضر مشغول امتحان دادن است. مدرسه او دولتی و در منطقه پنج واقع شده، یعنی در منطقهای نسبتاً متوسط رو به بالا زندگی میکنیم اما در روزهایی که اعلام میکردند کلاسها بهصورت آنلاین برگزار میشود، در واقع کلاس آنلاین بهصورت واقعی وجود نداشت و عملاً آن روزها نیز تعطیل بودند.
هیچ نوع آموزشی جای آموزش حضوری را نمیگیرد
ایرنا: اگر درست متوجه شده باشم شما موافق آموزش حضوری هستید؟
نیکنژاد: قطعاً آموزش حضوری تأثیرگذار بوده است. تجربه جهانی و انسانی دوران کرونا نشان داد که هیچ نوع آموزشی جای آموزش حضوری را نمیگیرد. هیچکس نمیتواند مانند معلم، آموزش مؤثر ارائه دهد؛ آن هم بهصورت حضوری و در کلاس درس. حالا افرادی که میگویند ربات یا هوش مصنوعی میتواند جای معلم را بگیرد، بیشتر نوعی داستانپردازی است، چرا که آموزش امری انسانی است و نیازمند تعامل دوسویه بین انسان و انسان است. حتی اگر قرار باشد تغییری در این روند رخ دهد، حداقل در ۵۰ یا ۶۰ سال آینده چنین چیزی محقق نخواهد شد. آموزشهای آنلاین نهتنها مشکلی از آموزش را حل نمیکنند بلکه مشکلات بیشتری نیز ایجاد مینمایند.
ایرنا: وضعیت روحی و روانی و به طور کلی زیست روانی دانشآموزان را در این افت تحصیلی تا چه اندازه دخیل میدانید؟
نیکنژاد: در مورد وضعیت روحی و روانی دانشآموزان و تأثیر آن بر عملکرد تحصیلی باید گفت که این تأثیر بسیار زیاد است. دلیل آن هم این است که گفتهاند عقل سالم در بدن سالم است. آموزش صحیح نیز در ذهنی سالم و آزاد اتفاق میافتد؛ ذهنی که از مشکلات و استرسها رهایی یافته باشد و درگیریهای گوناگون نداشته باشد. ما به قول معروف «همه چیزمان به همه چیزمان میآید». فرزندان ما از یک سو تحت فشار و استرس قرار دارند که آینده شغلیشان چه خواهد شد، فردا باید چه کار کنند یا مثلاً در مدرسه با چه مدیر یا ناظمی روبرو میشوند، چه لباسی بپوشند و غیره. این موارد، درگیریهایی هستند که دانشآموز را دچار استرس میکنند.
مهمتر از همه، درگیریهایی خارج از دایره سنی دانشآموزان نیز وجود دارد که متوجه والدین آنان است. فرض کنید قیمت نان تا دیروز ۲۰ هزار تومان بوده و حالا افزایش یافته است. منِ پدر وقتی به خانه بازمیگردم، چند ناسزا میدهم و از گرانی گلایه میکنم، این تأثیر مستقیم بر روحیه فرزند من دارد و استرس وارد میکند.
استرس فقط اقتصادی نیست. هماکنون بحثهای سیاسی و مذاکرات نیز وجود دارد که مدام اخبار آن تغییر میکند و این نوسانات سطح نگرانی و اضطراب را افزایش میدهد. اینها استرسهایی است که خارج از درک و کنترل کودکان است و از محیط بیرونی به آنان منتقل میشود و بیتردید بر فرآیند یادگیری و تحصیل آنان تأثیرگذار است. هر چه سن دانشآموزان بالاتر میرود، این استرسها هم بیشتر میشود، زیرا درگیریهای فکری آنان از سطح آموزش رسمی فراتر میرود و شامل مسائل اجتماعی و ایدئولوژیک نیز میشود. بنابراین طبیعی است که بر یادگیری آنان اثر منفی داشته باشد.
فشارها و تصمیمات خانواده در مورد فرزند، میتواند استرس او را افزایش دهد
ایرنا: خانواده چه تاثیری در افت تحصیلی یک دانشآموز دارد؟
نیکنژاد: در مورد نقش خانواده در افت تحصیلی دانشآموزان، باید گفت که این نقش بسیار پررنگ است. البته در حال حاضر خانواده مانند نهاد مدرسه، در برخی مقاطع بهویژه دوره متوسطه اول و دوم، دیگر نقش اصلی را در تصمیمگیری ندارد زیرا دانشآموزان از نظر ذهنی و جسمی رشد کردهاند در نسلهای جدید، نوعی خودمختاری از محیط زندگیشان گرفتهاند.
امروزه بچهها به عنوان یک فرد مستقل در خانواده دیده میشوند؛ برخلاف گذشته که ما فقط وقتی نانآور میشدیم، دیده میشدیم. امروز کودکان از همان ابتدای زندگی مورد توجه قرار میگیرند و خواستههایشان اهمیت دارد. آنان شهروندان کوچکی هستند که بعدها به شهروندان بزرگ تبدیل خواهند شد. این خودمختاری باعث شده که به حرف خانواده چندان توجه نکنند.
فشارها و تصمیمات خانواده در مورد فرزند، میتواند استرس او را افزایش دهد؛ درست مانند مدرسه که در شرایطی خاص، میتواند باعث افزایش استرس شود. خانواده باید بداند که معدل، تنها یک معیار کمی است. بالا یا پایین بودن معدل الزاماً به معنای بالا رفتن یا پایین آمدن دانش و مهارت فرزندشان نیست. استعداد بهویژه در زمینههای درسی خلاصه نمیشود. ساختار آموزشی باید به گونهای باشد که استعدادها را شناسایی کرده و زمینه رشد آنها را فراهم سازد؛ چه از نظر مادی و چه غیرمادی. خانواده نیز در این مسیر میتواند نقش حمایتی مهمی داشته باشد.
البته بنده معیار معدل را خیلی کارآمد نمیدانم، گرچه اگر بخواهیم معیارهای غیرمعدلی را هم بررسی کنیم، انتقادات زیادی به آنها وارد است. بزرگنمایی معدل چندان صحیح نیست. خودم میبینم که در برخی مدارس، توصیه میشود سختگیری نکنند و به همه نمره بدهند تا معدل بالا برود و موقعیت مدرسه در منطقه حفظ شود اما این رویکرد، خود به افت واقعی معدل و کیفیت آموزشی دامن میزند. معدل میتواند یکی از معیارها باشد اما اینکه تمام آموزش را به نمره و معدل گره بزنیم، قطعاً اشتباه است.
ایرنا: با این مباحثی که شما مطرح کردید، برنامه درسی و نحوه ارزشیابی دانشآموزان میبایست چگونه باشد؟
نیکنژاد: در خصوص برنامه درسی و نحوه ارزشیابی دانشآموزان نیز باید گفت که قطعاً نیاز به بازنگری وجود دارد. در سطح جهانی، تجربههای آموزشی به این نتیجه رسیدهاند که باید بار آزمونهای رسمی و روتین مانند امتحانات هماهنگ و نهایی را کاهش داد. در بسیاری از کشورها، بهویژه کشورهای اسکاندیناوی، ساختار آموزشی بهگونهای است که تنها یک امتحان هماهنگ نهایی برگزار میشود که آن هم جایگزین کنکور محسوب میشود.
در آن کشورها آزمون استاندارد و هماهنگ به این شکل وجود ندارد. البته معلمان در کلاس میتوانند آزمونهایی با شیوههای متنوع برگزار کنند اما آزمون هماهنگ دیگر در کار نیست. در ایران، بهدلیل مسئله کنکور که به موضوعی فراتر از آموزش و با منافع مالی گسترده تبدیل شده است، تقابلهای نهادی شکل گرفته و هرکدام دیدگاه خاصی دارند که منجر به تصمیمات متناقض شده است. ما باید ساختار ارزشیابی خود را بهطور کلی بازطراحی کنیم. شاید دیگر نیازی به بحث معدل نباشد. اینکه تنها محفوظات دانشآموزان سنجیده شود و معدل صرفاً از چند نمره استخراج گردد، اجحاف به سیستم آموزشی و از همه مهمتر به خود دانشآموز است. بنابراین باید روشهای سنجش دانش و مهارت دانشآموزان تغییر یابد تا از این چرخه معیوب افت معدل و نمرهمحوری خارج شویم و بهسوی ارزیابی کیفی واقعی حرکت کنیم.