به گزارش ایرنا؛ تنها یک شب پس از قهرمانی استقلال در جام حذفی، مجتبی جباری میهمان برنامه «شبهای فوتبالی» بود، او به صورت رسمی گفت فقط به عنوان سرمربی در استقلال ادامه خواهم داد.
پیشنهاد ما برگزاری فینال در نقشجهان بود
«وقتی مکان فینال مشخص شد، پیشنهاد دادیم بازی در ورزشگاهی با ظرفیت بیشتر برگزار شود. استقلال هواداران بیشماری در سراسر کشور دارد و فینال میتوانست در فضایی با کیفیت بالاتر و ظرفیت تماشاگر بیشتر برگزار شود. ورزشگاه نقشجهان را پیشنهاد کردیم و حتی تلاش کردیم زمان بازی را هم تغییر دهیم؛ چراکه ملوان یک روز زودتر بازی کرده بود که از نظر ما ناعادلانه بود.»
استقلال دیگر قدرت چانهزنی ندارد
«وقتی دیدم باشگاه نمیتواند در موارد سادهای مانند انتخاب ورزشگاه یا تغییر روز مسابقه تأثیرگذار باشد، متوجه شدم استقلال دیگر قدرت سابق را ندارد. ما درخواست غیرمنطقی نداشتیم. در چارچوب انصاف و فیرپلی، فقط میخواستیم به خواستههای فنیمان توجه شود، اما متأسفانه احساس تنهایی کردیم.
ورودم به فوتبال سالها به تعویق افتاد
«سالها احساس میکردم ورودم به فوتبال را ممنوع کردهاند. استرس زیادی را من و خانوادهام تحمل کردیم. مسئولیتی سنگین بود؛ ممکن بود نتیجه نگیریم و مسیرم تمام شود. اما گفتم باید وارد شوم، حتی اگر فقط یک بازی فرصت داشته باشم. باشگاه پیشنهاد داد دستیار بوژوویچ شوم. جلساتی برگزار کردیم و جلو رفتیم.
به مدیران گفتم: بهترین گزینه خودم هستم
اصرار داشتم که بعد از بوژوویچ، خودم سرمربی شوم. آنها از من میخواستند گزینه معرفی کنم، اما گفتم که بهترین گزینه برای این نیمکت خودم هستم. در جلسه آخر، فکر نمیکردم متقاعد شده باشند. حتی وقتی به خانه برگشتم، به همسرم گفتم که من را انتخاب نمیکنند. شاید حرفهایم نظرشان را تغییر داد. شاید هم گزینهای بهتر نداشتند.
میدانستم اگر من نباشم، تیم موفق نمیشود
«به آقای چراغپور گفتم: این چه کاری بود کردیم؟! اما باور داشتم که در آن زمان کوتاه، فقط من میتوانم تیم را به نتیجه برسانم. شناخت خوبی از تیم داشتم. حتی وقتی برای انتخاب سرمربی از من مشورت خواستند، گفتم حق من است که روی این نیمکت بنشینم.
ممکن بود دوران مربیگریام فقط چند روز باشد
«خیلیها امروز فراموش میکنند که ممکن بود همه چیز در همان بازی اول تمام شود. اگر شکست میخوردیم، میگفتند جباری مربی نمیشود. اما خدا کمک کرد. فکر میکنم دعای پدر و مادرم و حمایت همسرم سهم بزرگی در این مسیر داشت.
برخی همبازیان سابقم مانع ورودم شدند
سالها از فوتبال دور بودم، نه از سر میل، بلکه به خاطر ممانعتهای پنهان. بعضی از همتیمیهای سابقم نمیخواستند وارد فضای فوتبال شوم. شاید حس میکردند جای آنها را تنگ میکنم. شاید هم نمیخواستند رقابت جدی شکل بگیرد. اما یاد گرفتم چطور زندگی کنم. با خانواده، کتابفروشی و دوستانم، روزها را گذراندم.
آموختهام که با مدیران وارد معامله نشوم
«به گونهای تربیت شدهام که هیچگاه برای ورود به فوتبال با مدیرعامل یا صاحبقدرتی ارتباط نگیرم. اگر قرار بود تا آخر عمر بیرون از فوتبال بمانم، حاضر نمیشدم از مسیر غیراصولی وارد شوم. حتی وقتی بحث مدیر ورزشی بودنم مطرح شد، حس کردم فضا مناسب نیست و پا پیش نگذاشتم.
باشگاه حتی یکبار هم از ما تعریف فنی نکرد
«در تمام مدت، حتی یکبار هم باشگاه بهلحاظ فنی از ما تعریف نکرد. نه تیتر حمایتی، نه یک جمله تشویقی. شاید برخی میگفتند جباری روحیه تیم را تغییر داده، اما من بلد نیستم برای بازیکن حرفهای احساسی بزنم که رگ گردن بیرون بزند. فقط حرف فنی میزنم و صادقانه گفتوگو میکنم. شاید همین تأثیر گذاشت.
چراغپور را به فوتبال بازگرداندم
از اینکه مسیر یادگیریام با استاد چراغپور آغاز شد، خوشحالم. بارها با همسرم به منزل ایشان رفتیم، یادداشتبرداری کردیم، شنیدیم، آموختیم. وقتی مربی شدم، این فرصت فراهم شد تا او را به استقلال بیاورم، با وجود مخالفتهای زیاد. این انتخاب نتیجه داد و بازگشت ایشان، یکی از بهترین اتفاقات زندگی من بود.
افرادی به استقلال آمدند که در شأن این باشگاه نبودند
«بزرگترین مشکل فصل گذشته استقلال، بیثباتی و ضعف مدیریتی بود. تصمیمهای اشتباه، ورود افراد ناآشنا با شرایط تیم و دخالتهای نابهجا ضربات زیادی زد. بازیکنان بیشترین آسیب را دیدند؛ با وجود همه توهینها، تحقیرها و فشارها، ایستادند و حالا میتوانند سر بلند کنند.»
هرگز نگفتم استقلال نیاز به مربی خارجی دارد
«برخلاف شایعات، من هیچوقت نگفتم استقلال باید حتماً مربی خارجی بیاورد. نه اهل سفارش خبر هستم، نه فضای مجازی را برای حمایت مهندسی میکنم. فقط میگویم شرایط فوتبال ما مطلوب نیست؛ نه به لحاظ امکانات، نه فنی، نه مدیریت. تنها چیزی که رشد کرده، دستمزد بازیکنان است؛ آنهم با ورود دلالها.»
میخواهم سرمربی استقلال بمانم
«چرا نخواهم بمانم؟ تیم را در بدترین روزها تحویل گرفتم. حالا شناخت خوبی از آن دارم. البته دوست ندارم امشب درباره تثبیت موقعیتم صحبت کنم. هر مربی اگر امروز پیشنهاد سرمربیگری تیم ملی را دریافت کند، باید بپذیرد. چون کار با بازیکنان باکیفیت آسانتر و درصد موفقیت بالاتر است.
اگر تیم ملی را پیشنهاد دهند، باید پذیرفت
«هدایت یک تیم ضعیفتر سختتر است. در لیگهای پایینتر اتفاقات عجیبی رخ میدهد. همیشه تلاش کردهام روی کار فنی تمرکز کنم. اگر فردا پیشنهاد تیم ملی بیاید، باید پذیرفت. چون مربی فقط بخشی از کار را انجام میدهد، اما این بازیکن است که نتیجه میسازد. آکادمیها باید بازیکن بسازند؛ این وظیفه مربی است.