در چند دهه اخیر، تحرک و استقلالیابی زنان در عرصههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بهطرز چشمگیری افزایش یافته است. همزمان با دگرگونی جایگاه و نقش زنان در جامعه، تحرک جغرافیایی و نقشآفرینی آنان در روند مهاجرت، چه در سطح فردی و چه خانوادگی، تقویت شده است. در واقع، با رشد فردیت، بهرهمندی از آزادیهای نسبی، و تحول در شیوه زیست دختران، مهاجرت مستقل آنان رواج بیشتری یافته و بهتدریج به الگویی از سبک زندگی تبدیل شده است. نگاهی به آمارها و شاخصهای مهاجرت زنان نشان میدهد که کشورهایی همچون ایالات متحده آمریکا، کانادا و آلمان از جذابترین مقاصد مهاجرت برای زنان ایرانی بهشمار میروند.
بررسی ترکیب جنسیتی مهاجرت در بازههای پنجساله بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۰ نشان میدهد که سهم زنان از کل مهاجرتها از ۴۲.۶ درصد در سال ۱۹۹۰ به ۴۶.۸۹ درصد در سال ۲۰۲۰ افزایش یافته است. بهعبارتی، در سال ۱۹۹۰ بهازای هر ۱۰۰ مهاجر مرد، ۷۴ مهاجر زن وجود داشت، در حالیکه این نسبت در سال ۲۰۲۰ به ۸۷ زن در برابر هر ۱۰۰ مرد رسیده است؛ آماری که بهروشنی از روند فزاینده حضور زنان در کشورهای مقصد حکایت دارد.
علاوهبر مهاجرتهای برونمرزی، در عرصه مهاجرتهای درونکشوری نیز شاهد حضور پررنگ زنان هستیم. زنانی که با هدف تحصیل، کسب درآمد یا یافتن شغل دلخواه، زادگاه خود را ترک گفته و به شهری یا استانی دیگر کوچ میکنند تا زندگی نوینی را آغاز کنند. با اینحال، به نظر میرسد این سبک زندگی، چه در قالب مهاجرت داخلی و چه مهاجرت خارجی، با چالشها و مسائل متعددی همراه باشد؛ از جمله مهمترین آنها میتوان به نبود امنیت کافی و دشواری در سازگاری با شرایط جدید اشاره کرد.
در همین زمینه، «حسین افراسیابی» و «زهرا خرمیان» در پژوهشی با عنوان «برساخت هویت دوپاره: زمینهها و پیامدهای مهاجرت مستقل زنان جوان» تلاش کردهاند با رویکردی کیفی، به بررسی دلایل این نوع مهاجرت و پیامدهای ناشی از آن بپردازند. در ادامه، بهطور مختصر به یافتههای این پژوهش اشاره میشود.
چرا دختران مهاجرت میکنند؟
غریبی و دوری از چشم آشنایان
از نظر افراسیابی و خرمیان، گمشدن در ازدحام در میان افراد غریبه، نوعی اختیار و آزادی عمل برای دختران به همراه دارد. در محیط زندگی خود به دنبال آن بودهاند که به شکلی زندگی کنند که کسی در زندگی آنان تجسسی نکند و با خیال آسوده رفتار کنند یا حرفی بزنند که موجب نگرانی برای آنان نشود.
به عقیده نویسندگان، از دلایل مهاجرت، رها شدن از محدودیت اجتماعی، خانوادگی یا شخصی و رفتن به جایی که ناشناختگی میزانی از رهایی را تامین کند، است. در واقع مشارکتکنندگان تصور میکنند زندگی در شهر غریب به آنها اجازه ابراز خود واقعیشان را میدهد و میتوانند بدون تظاهر، آنگونه که میل دارند رفتار و تعامل کنند. در واقع، غریبی و دوری از چشم آشنایان به آنها فرصت ابراز خویشتن را میدهد. به زعم مشارکتکنندگان غربت اجازه بروز خودآرمانی واقعی را فراهم میکند و آنها میتوانند بدون صرف انرژی برای ریا یا تظاهر در جامعه رها شوند.
سخت شدن زندگی و کاهش درآمدها
دستیابی به استقلال مالی از هدفهای اصلی مهاجرت دختران و تامین هزینهها و داشتن درآمد مناسب از دغدغههای اصلی دختران است که در این مطالعه به آن اشاره شده است. با این حال یکی از نکات مهمی که مشارکتکنندگان به آن اشاره کردند، ابتدا پیدا کردن شغل و سپس اقدام به مهاجرت بوده که در مضیقه مالی گرفتار نشوند چراکه حمایت خاصی دریافت نخواهند کرد و ممکن است در این فرایند با شکست مواجهه شوند.
به عبارت دیگر، سخت شدن زندگی و کاهش درآمدها از دلایلی است که خانوادهها راحتتر با مساله مهاجرت کنار میآیند و به دلیل تامین مسائل مالی و کاهش بار مالی بر دوش خانواده، موافقت خود را با این امر ابراز میکنند. یکی از اینها گفته است: «من اومدم دستم تو جیبم باشه. به خاطر اون محیط کار و همسایگی رو تحمل میکنم. اون مزاحمتها و سختیها رو که نیازی به کسی نداشته باشم».
ذائقه زیست مستقل
از نظر نویسندگان این مطالعه، کشف و رسیدن به مسیر دلخواه، امتیاز ویژهای است که دختران تنها را از شهر خود خارج کرده است. رفت و آمد، خوراک، پوشاک، سفر و ارتباطات و هر مساله دیگری که در قبال آن نیاز به پاسخگویی نیستند، از صحبتهای مشارکتکنندگان در این پژوهش است که اهمیت داشتن استقلال و اختیار زندگی شخصی را بازگو میکند.
از این روی، دختران با تجربه یک زندگی بدون نظارت و با سبک دلخواه، دیگر حاضر نیستند به شرایط زیست قبلی در خانواده برگردند حتی اگر مجبور به تحمل بیپولی یا تنهایی و تجربه مخاطرات دیگر باشند. به عبارتی آنها رنج تنها ماندن را به آرامش صوری امنیت خانوادگی ترجیح میدهند و از ماحصل مهاجرت آرامش نسبی را کسب میکنند.
بنابراین احساس آزادی شخصی، ساختن حریم خصوصی، تجربه استقلال، عادت به زندگی مستقل، استقلال طلبی، لذت تجربه زندگی مستقل و فرصت خودسازی از جمله اموری هستند که در مهاجرت دختران نقش بسیاری دارد.
فشار و کنترل خانواده
خانواده بستر اصلی و بنیادین احساس امنیت و آرامش برای فرد است اما با بالارفتن سن و تغییر ایدهآلهای زندگی، دنیای مشترک ذهنی و سبک فکر و زندگی والدین و فرزندان از هم فاصله میگیرد و درک و همدلی کاهش مییابد. خانواده که باید محل آسایش باشد، به محلی پر از تنش روانی و دور شدن فرزند از والدین تبدیل میشود. تفاوت ایدهآلها و دنیای ذهنی دختران با خانواده خصوصاً مادرهایشان دارای بعد آسیبی بیشتری است که دیگر امنیت و آرامش را از طرف آنان دریافت نمیکنند و مانند غریبهها در کنار هم زندگی میکنند.
در واقع، والدین در فرزندان خود به دنبال آرزوهای محقق نشده خود هستند. فرزندان نیز از درک این مساله و انجام آن سرباز میزنند چراکه جامعه نیازهای جدیدی در آنها ایجاد کرده که با نیازها و تمایلات خانواده بسیار متفاوت است.
مشکلات مهاجرت برای دختران چیست؟
فاصلهگذاری اجتماع میزبان
یکی دیگر از مقولاتی که نویسندگان این مطالعه به آن دست یافتند، مقوله فاصلهگذاری اجتماع میزبان است. در واقع، بیاعتمادی و در حاشیه نگه داشتن فرد مهاجر موجب طرد او و سرانجام بیاعتنایی فرد به شغل و یا جامعه میشود. در این شرایط، پیشرفت فرد مهاجر کم یا غیرممکن میشود و صرفاً در حد رفع نیازهای اساسی باقی میماند.
به عبارتی مهاجر ماندن در طولانی مدت موجب ایجاد فاصله و شکاف بین میزبان و مهاجر میشود و همین امر شرایط زیست دختران را سختتر میکند. همچنین میزان آسیبهای اجتماعی وابسته به مهاجرت مانند ایجاد مرز و عدم پذیرش در اجتماع خودی، روابط سطحی اجتماعی و بیاعتنایی و بازی نقش این ۲ قشر در تقابل با هم را افزایش میدهند که این مساله نیز خود سبب بار روانی زیادی بر دوش دختر مهاجر میشود.
کژسازگاری با جامعه میزبان
از نظر افراسیابی و خرمیان یکی از مشکلات مهاجرت برای دختران، کژسازگاری با جامعه میزبان است. به عبارتی، وجود شرایط زمینهای در مقصد و چالشهای فراوان برای ادغام در بستر اجتماعی جدید موجب میشود. در شرایط مالی سخت مجبور به کاستن از انتظارات خود شوند و با حداقلها زندگی کنند. «قتی میگی مجردم برای گرفتن خونه انگار که جرمه، میدونی... انگار هم براشون یه گزینهای، هم اینکه بهت خونه نمیدن. عجیب غریبه».
اسکان پیچیده و سخت
یکی دیگر از مقولاتی که نویسندگان مقاله به آن توجه داشتند، مساله اسکان دختران مهاجر است. از نظر آنان، نحوه سکونت در زندگی یک دختر مهاجر بسیار پیچیده و سختتر از افراد عادی دیگر است. مشارکتکنندگان مطالعه آنها اشاره کردهاند که برای اجاره منزل خود مجبور به بازی نقش و پنهانسازی شدهاند.
در واقع، اجاره ندادن خانه به مجرد، بروز مزاحمت در خلال این روند از سوی مشاوران املاک، ایجاد مزاحمت و کنترلگری همسایهها از مشکلات دختران مهاجر تنها در این مورد است. «چون میخواستم تنها باشم و مستقل، از هیچ کسی کمک نگرفتم. خودم تنهایی دنبال خونه رفتم. این تنهایی گشتن شد اینکه به مجرد خونه نمیدن. خیلی راحت پیدا نمیشه. بحث اعتمادنکردن به مجرد بود. مخصوصاً اینجا وقتی میفهمن برای جای دیگه هستی، من خیلی متلک و اینها میشنوم».
جمعبندی و نتیجهگیری
افراسیابی و خرمیان در نهایت چنین نتیجهگیری کردند که اگر برآیند زندگی در مهاجرت مستقل را شکلگیری هویت دوپاره و دوساحتی بدانیم، میتوان گفت زندگی در مهاجرت، شباهت بسیاری با زندگی در فضای مجازی دارد. یک بخش هویت واقعی کنشگران و بخشی دیگر شامل هویت مطلوب اجتماعی است که برای دیگران به نمایش میگذارند. هویت نمایشی یا ابزاری به آنان کمک میکند تا در سایه بازی نقش و پوستین متفاوت، نیازهای خود را برطرف کنند.
واقعیت برای یک دختر تنها بسیار سختتر از آن چیزی است که او در روابط خود تجربه میکند و به نمایش میگذارد. در واقع، دورنمای زندگی یک دختر مهاجر به نظر زیبا و قوی است اما در بطن آن، فشارها، بیحمایتیها و تنهاییها را تجربه میکند. تنها دلیل ایستادن و ادامه این زندگی مجازی، استقلال و امید داشتن به خود است که در لابهلای این مشکلات در حال ساختن آن هستند. پس میتوان گفت زیست مستقل نه تنها آسان و امن نیست بلکه سرشار از چالشها و شرایط سخت بستر اجتماعی است که آنها وادار به رفتاری میکند که برخلاف میل و حتی چارچوب شخصیتی آنها است.
میتوان گفت در میدان زندگی به عنوان یک مهاجر باید رفتارهای خاص آن را در کنشهای راهبردی جای داد تا با استفاده از قواعد این میدان بتوان زندگی را بین فشارهای ساختاری و آزادی عمل مدیریت کرد و شاید جایگاه اجتماعی بهتری نسبت به شهر مبدأ به دست آورد که در مورد دختران مهاجر کسب استقلال و تجربه و تغییر ذائقة زیست مستقل سرمایههایی هستند که در خلال روابط به دست آمدهاند. در واقع یک دختر برای مهاجرت باید حداقل سرمایههایی از خود داشته باشد؛ برای مثال تجربه قبلی مشابه با داشتن حداقل میزانی از سرمایه اقتصادی یا منزلت اجتماعی که بتواند در میدانهای مختلف پیشرو در روابط فیمابینی برای کسب استقلال بجنگد و در میان فشارهای مختلف از بین نرود.
پیشنهادها
-آموزش و مشاوره خانوادهها برای درک و همدلی بهتر با فرزندان پس از طی تحصیلات دانشگاهی و برگشت به خانه
-حمایت سازمانهای حمایتی که این حمایت را تا زمان یافتن شغل مناسب ادامه دهد.
-ایجاد مؤسسه توانمندسازی دختران مهاجر که خصوصاً در ساماندهی دختران با تجربه طلاق میتواند مؤثر واقع شود.
-سیاستگذاریهای متناسب برای تمرکززدایی از شهرهای صنعتی مهاجرپذیر
-حمایت جدیتر زنان دارای سابقه طلاق و دارای فرزند توسط خانواده و نهادهای حمایتی
-تشکیل انجمنهای مناسب برای تقویت مهارتهای شغلی لازم برای دانشجویان پس از اتمام تحصیلات
منبع
افراسیابی، حسین و خرمیان، زهرا (۱۴۰۳). «برساخت هویت دو پاره: زمینهها و پیامدهای مهاجرت مستقل زنان جوان»، مجله زن در توسعه و سیاست. دوره ۲۲، شماره ۲