به گزارش ایرنا، نشست ادبی «حضور ایران در ادبیات جدید و معاصر ارمنی» با حضور پژوهشگران و علاقمندان در فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزار شد.
آندرانیک سیمونی در این نشست اظهار کرد: ادبیات ارمنی تا اوایل قرن نوزدهم با زبان کهن ارمنی که گراپار نام داشت، نوشته میشد. اما از وقتی خاچاطور آبوویان، رمان معروف خود به نام «زخم ارمنستان» را به زبان گفتاری و همهفهم نوشت، زبان معاصر، وارد ادبیات شد.
وی تاکید کرد: اولین نمونههای ثبتشدۀ ارمنیِ معاصر در گویش شرقی (ارمنستان و ایران)، در جلفای اصفهان و در زبان عاشیقهای آن منطقه تبلور یافته است و کسانی که تاریخ زبان ارمنی را مطالعه میکنند، نخستین نشانههای زبان ارمنی معاصر و کاربردی که امروزه به زبان معیار تبدیل شده است را در اصفهان مییابند.
این استاد دانشگاه، از مسروپ تاغیادیان که یکی از بزرگترین نویسندگان، شاعران و روزنامهنگاران ارمنی در قرن نوزدهم بود، به عنوان یکی از نمادهای تنیدگی ادبیات ارمنی با زبان فارسی نام برد و اظهار داشت: تاغیادیان ایراندوست بود و به زبان فارسی تسلط داشت و کتابی به نام «سفر در پارس» هم تالیف کرده است. وی در اواخر عمر، زمانی که از هند به ارمنستان بازمیگشت، در میانه راه بیمار شد و درگذشت و او را در کلیسای شیراز که درست پشت شاه چراغ است، دفن کردند.
وی پیشنهاد کرد با توجه به اینکه تاغیادیان میتواند یک میراث مشترک میان ایران و ارمنستان در نظر گرفته شود، نخبگان ایرانی از این ظرفیت برای مطالعه و کار فرهنگی استفاده کنند.
سیمونی یادآور شد ملیک هاکوپیان متخلص به رافی که یکی از بزرگترین و محبوبترین شخصیتهای ادبیات معاصر ارمنی است نیز درباره ایران آثار بسیار جالبی دارد. «خزپوشها» که درباره جنبش تنباکو بود، «حرم»، «بیبی شهربانی» و... از جمله آثار رافی است که او در آنها مستقیما به ایران میپردازد.
مدیر گروه زبان و ادبیات ارمنی در دانشگاه آزاد اسلامی، با تاکید بر اینکه نفوذ ایران در ادبیات ارمنی دوره شوروی نیز ادامه یافت، گفت: یقیشه چارِنتس، شاعر، نویسنده و مترجم قرن بیستم ارمنستان، منظومهای به نام «چارِنتسنامه» دارد و در آن میگوید «من از ایرانِ دوردست آمدهام، میهنم خاننشین ماکو است، در روحِ من، خورشیدِ ایران روشن است. اما در خون من، اندوهِ نائیری (سرزمین تاریخی ارامنه) آواز میخواند و مغزم، سرخِ سرخ از آتش مسکو شعلهور شده است». بدینترتیب، یقیشه سهگانۀ فکری و هویتی آن روزگار را بهروشنی بیان میکند.
یقیشه چارنتس درباره مادرش نیز چنین سروده است: «این مادرم است که برای برداشت آب میرود؛ بر سرش روسریِ تهرانی است. باد نائیری (سرزمین تاریخی ارمنستان) در حال وزش است. میخواهم فریاد بزنم. روحم که پسری یتیم است، دستانش را به جلو دراز میکند. او جنوب آفتابی (=ایران) میخواهد. هنگامی که مادرم بر موهای سپید برفمانندش حنای طلایی پررنگ میگذارد، گویی با موهای او میتوانم به تهران بروم...»
سیمونی در ادامه به آوِتیک ایساهاکیان، ادیب برجسته ارمنستانی که اواسط قرن بیستم درگذشت اشاره کرد و گفت: او دو اثر درباره ایران دارد که یکی «سرود ظل سلطان» و دیگری «آخرین بهار سعدی» نام دارد.
وی همچنین تاثیر ادبیات فارسی بر هوهانس تومانیان شاعر بزرگ قرن بیستم ارمنستان را چشمگیر دانست و این رباعی از او را به ارمنی و فارسی قرائت کرد: «خیام به معشوق خود گفت عزیزم پایت را با احتیاط بر زمین بگذار چون ما نمیدانیم مردمِ چشم کدام زیبارویی زیر پایت است. پس ای جان! ما نیز باید با احتیاط گذر کنیم؛ کسی چه میداند اکنون زیر پای ما، آیا مردم چشم آن زیبارو است یا زبان آتشین خیام.»
سیمونی در این سخنرانی، ضمن ارائه فهرستی از ادیبان معاصر ارمنستان که تحت تاثیر زبان و ادبیات فارسی بودهاند، به هوهانس کاراپتیان نیز اشاره کرد و گفت: وی آنقدر شیفته ادبیات فارسی بود که تخلص شیراز را برای خود برگزید و به هوهانس شیراز معروف شد و فرزندانش نیز نام خانوادگی شیراز را دارند.
غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم در این نشست ادبی، پیشنهاد کرد پژوهشگران ایرانی، بیش از گذشته روی ادبیات تطبیقی فارسی و کشورهای همسایه کار کنند.