به گزارش ایرنا، مجله اکونومیست در یکی از شمارههای خود در اوایل آوریل (اوایل فروردین)، سیاست تجاری «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری آمریکا را «عصر هرج و مرج» (The Age of Chaos) توصیف کرد. در حقیقت، آمریکا از سال ۲۰۱۷ و با آغاز اولین دولت ترامپ که به طور یکجانبه تعرفهها بر چین را افزایش داد و از شراکت در «ترانسپاسیفیک» (TPP) خارج شد، از تجارت آزاد دور شد.
نباید فراموش کرد که «هیلاری کلینتون» نامزد دموکرات وقت نیز با این توافق مخالف بود. سپس دولت «جو بایدن» رئیسجمهوری سابق آمریکا این موضع را حفظ کرد و مشاورانش استدلال کردند که تجارت آزاد به سود ایالات متحده نبوده، به کارگران آسیب رسانده و به نفع رقیب اصلی ژئوپلیتیکی آمریکا بوده است.
سیاست تجاری آمریکا در دور دوم ترامپ آشفتهتر و غیرقابل پیشبینی شده استدر دور دوم ترامپ، تغییرات حتی شدیدتر بوده است. سیاست تجاری آمریکا بسیار آشفتهتر و غیرقابل پیشبینی شده است. آشفته است زیرا با نظم بینالمللی در تضاد است: ترامپ هیچ علاقهای به احترام به تعهدات بینالمللی یا نهادهای چندجانبه ندارد. غیر قابل پیشبینی است زیرا مشخص نیست که آیا تصمیمگیریها به دلیل کسری تجاری، رقابت با چین، یا دلایل دیگر است. حتی مشخص نیست تعرفههای اضافی چگونه محاسبه میشود.
با این حال، تحولی حتی نگرانکنندهتر برای برخی کشورها وجود دارد؛ اینکه آمریکا تصمیم گرفته است متحدان خود را فراموش کند. در دولتهای قبلی آمریکا ابتکارهایی همچون «چارچوب اقتصادی هند- اقیانوسیه» و «مشارکت آمریکا برای رونق اقتصادی» تضمین میکرد که آمریکا متحدان خود را پشت سر نخواهد گذاشت، دور دوم ریاست جمهوری ترامپ این فرض را از بین برده است. هرج و مرج تعرفهها بر کانادا، اتحادیه اروپا، انگلیس و استرالیا، متحدان اصلی آمریکا تاثیر گذاشته است.
به گزارش تارنمای لاتینوآمریکا۲۱، بسیاری از کشورها در آمریکای لاتین نیز تحت تاثیر تعرفهها قرار گرفتهاند، حتی کشورهایی که دارای قراردادهای تجارت آزاد (FTA) با آمریکا هستند. در آمریکای جنوبی: شیلی، کلمبیا و پرو. در آمریکای مرکزی و حوزه دریای کارائیب: کاستاریکا، گواتمالا، هندوراس، السالوادور، جمهوری دومینیکن، پاناما و نیکاراگوئه. و البته در آمریکای شمالی، مکزیک. در حالی که بایدن به دنبال گنجاندن شماری از کشورهای آمریکای لاتین در طرح «مشارکت آمریکا برای رونق اقتصادی» و یافتن راههای دیگر برای ارتقای تجارت و سرمایهگذاری بود، ترامپ این تلاشها را کاملا نادیده گرفته و به طور یکجانبه تعرفه وضع کرده است.
تکلیف اقتصادهای آمریکای لاتین در این سناریو چیست؟
بر اساس اظهارات ترامپ و مقامهای دولت او، به نظر میرسد آمریکا انتظار دارد که کشورها چیزی بیش از آنچه پیشتر در پیمانهای تجارت آزاد توافق شده و در «سازمان تجارت جهانی» در نظر گرفته شده است، ارائه دهند. این «چیزی بیشتر» به هیچ عنوان موضوعی جزئی نیست. توافقهایی که پیشتر مورد مذاکره قرار گرفتهاند شامل کاهش تعرفهها، مقررات مربوط به مالکیت معنوی، خدمات، محدودیتهای انتقال فناوری و حمایت از سرمایهگذاری است.
ارائه امتیازات عجولانه میتواند اشتباهی از سمت آمریکای لاتین باشدبا این حال، اقتصادهای آمریکای لاتین نباید به سرعت در برابر این فشارها تسلیم شوند. البته گفتگوهای دوجانبه برای ایجاد درکی مشترک سودمند است، اما ارائه امتیازات عجولانه دستکم به سه دلیل میتواند اشتباه باشد: اول اینکه ترامپ مطابق با حاکمیت قانون عمل نمیکند، بلکه عملکرد او بر اساس قانون قدرت است؛ قدرت اراده خود را بدون ضمانت پایبندی تحمیل میکند.
دوم به این دلیل که کسانی که در مورد توافقنامههای تجاری مذاکره کردهاند، لزوماً ظرفیت ارزیابی پیامدهای ژئوپلیتیکی و استراتژیک مطرح را ندارند، که بسیار فراتر از جنبه تجاری است؛ و سوم، به این دلیل که بسیاری از کشورهای منطقه با چالشهای مشابهی روبرو هستند و میتوانند از یک پاسخ هماهنگ بهره بیشتری ببرند.
در آمریکای لاتین، چندین کشور دارای قرارداد تجارت آزاد با آمریکا هستند. برخی در «اتحاد اقیانوس آرام» حضور دارند و همه کشورها در چارچوب «مشارکت آمریکا برای رونق اقتصادی» جلساتی برگزار کردهاند. همه کشورهای آمریکای لاتین دارای یک هدف مشترک هستند: این که به توافقها احترام گذاشته شود و منطقه به دلیل اهمیت تجاری و استراتژیک آن به رسمیت شناخته شود.
به این ترتیب آمریکای لاتین میبایست به جای بازتعریف استراتژیهای مذاکره خود، هزینه نقض تعهد برای آمریکا را از طریق دستیابی به تعادل قدرت نسبی افزایش دهد و هماهنگی کشورهای داری توافق تجارت آزاد با آمریکا (و در حالت ایدهآل همه کشورهای منطقه) از جمله راهکارهای ضروری به نظر میرسد.
بر اساس گزارش این تارنمای اسپانیاییزبان، در یک محیط پر هرجومرج مانند جنگل، قویترینها برنده میشوند. به خصوص اگر ضعیفترها جداگانه عمل کنند. کشورهای آمریکای لاتین دارای قراردادهای تجارت آزاد فرصت هایی برای مذاکره به عنوان یک بلوک دارند و در حال حاضر به عنوان نمونه، کشورهای آسیای جنوب شرقی در حالی که گفتوگوی دوجانبه با آمریکا را حفظ کردهاند، پاسخها و سیاستهای خود را از طریق «آسهآن» (انجمن کشورهای جنوب شرقی آسیا) نیز هماهنگ کردهاند.
اینطور به نظر میرسد که استراتژی منطقهای، اگرچه در کوتاهمدت پرهزینهتر است، اما احتمالا در میانمدت و بلندمدت بهترین گزینه خواهد بود.