در عصر حاکمیت بیچونوچرای فناوری، جایی که کودکان با انگشتانی تیزبینتر از نگاه ما، در صفحات لمسی سُر میخورند و جهان را از دریچهای دیجیتال تجربه میکنند، پرسشی بنیادین ما را به تامل وامیدارد: آیا آنچه کودکانمان در این فضا میآموزند، همان چیزی است که باید بیاموزند؟ یکی از این دریچههای پرتاثیر، اینستاگرام است؛ پلتفرمی رنگارنگ، پرزرقوبرق و فریبنده که با وعده پیوند، اشتراک و دیدهشدن، عملاً بستری برای یکدستسازی فرهنگی، کاهش عمق هویت ملی، و تضعیف بنیادهای هوش فرهنگی نسل نو فراهم آورده است.
«هوش فرهنگی» نه واژهای تجملی، بلکه مهارتی زیربنایی در فهم، درک، احترام و تعامل با ارزشها و نمادهای فرهنگی خویش و دیگران است؛ مهارتی که بستر رشد اجتماعی کودک را شکل میدهد و او را برای زیستن در جامعهای چندفرهنگی آماده میسازد. اما آنگاه که کودکی در معرض محتوایی یکسویه، اغلب غیربومی، تجملگرا و ناپایدار قرار میگیرد؛ آنگاه که الگوهای فرهنگی مجازی، جای آیینهای هویتساز خانواده و مدرسه را میگیرند؛ هوش فرهنگی نهتنها رشد نمیکند، که فرو میپاشد.
با نگاهی به محتوای غالب اینستاگرام در ایران، فقدان نظارت هدفمند، نبود محتوای غنی بومیسازیشده برای کودکان، حضور بیمرز تبلیغات مخرب، و الگوسازی معیوب از سبک زندگی «جهانیِ تقلیدی»، چشماندازی نگرانکننده از آینده فرهنگی کودکان ترسیم میشود. اگرچه این پلتفرم در ذات خود میتواند ابزار آموزش، تبادل فرهنگی و شکوفایی استعدادها باشد، اما بیبرنامهگی و فقدان سواد رسانهای، آن را به ابزار سرکوب هوش فرهنگی بدل کرده است.

هوش فرهنگی چیست و چرا اهمیت دارد؟
هوش فرهنگی به توانایی فرد در درک، تفسیر و تعامل موثر با فرهنگهای مختلف اشاره دارد. این مهارت از دوران کودکی شکل میگیرد و نقش حیاتی در توسعه هویت فردی و اجتماعی ایفا میکند. کودکانی که هوش فرهنگی بالایی دارند، قادرند با تنوع فرهنگی مواجه شوند و درک عمیقتری از جهان پیرامون خود داشته باشند.
تاثیر اینستاگرام بر هوش فرهنگی کودکان؛ مطالعات اخیر نشان میدهد که استفاده مفرط از اینستاگرام میتواند منجر به تضعیف هوش فرهنگی کودکان شود. محتوای غالب در این پلتفرم، که اغلب بر زیبایی ظاهری، مصرفگرایی و سبک زندگی خاصی تأکید دارد، میتواند باعث کاهش تنوع فرهنگی و افزایش همسانسازی فرهنگی شود. بر اساس پژوهشی در سال ۲۰۲۴، استفاده مداوم از اینستاگرام میتواند منجر به کاهش اعتمادبهنفس، افزایش اضطراب و کاهش تعاملات اجتماعی در کودکان شود. این عوامل همگی میتوانند به تضعیف هوش فرهنگی منجر شوند.
نگاهی تطبیقی به سیاستهای جهانی؛ برخی کشورها اقدامات موثری جهت مقابله با تاثیرات منفی شبکههای اجتماعی بر کودکان اتخاذ کردهاند:
استرالیا: ممنوعیت استفاده از شبکههای اجتماعی برای کودکان زیر ۱۶ سال.
اتحادیه اروپا: اجرای مقررات سختگیرانه برای حفاظت از دادههای کودکان و محدودیتهای سنی برای استفاده از پلتفرمها.
پاپوآ گینه نو: پیشنهاد قوانین جدید برای محدود کردن دسترسی کودکان به شبکههای اجتماعی. این اقدامات نشاندهنده اهمیت موضوع و تلاش کشورها برای حفاظت از هویت فرهنگی کودکان است.
راهکارهای پیشنهادی برای ایران
باتوجه به اهمیت موضوع، پیشنهاد میشود:
هوش فرهنگی، شالوده تربیت شهروندانی پرسشگر، خلاق، مسئول و وفادار به سرزمین خود است. بیتفاوتی به آن، یعنی تسلیم آینده به نیروهایی که از کودکان ما تنها «کاربرانی بیریشه» میسازند
آموزش سواد رسانهای: گنجاندن آموزشهای مرتبط با سواد رسانهای در برنامههای درسی مدارس؛
نظارت والدین: تشویق والدین به نظارت بر فعالیتهای آنلاین کودکان و گفتگو درباره محتوای مشاهده شده؛
تولید محتوای بومی: حمایت از تولید محتوای فرهنگی بومی و متنوع برای کودکان در فضای مجازی؛
قوانین حمایتی: تدوین و اجرای قوانین حمایتی برای حفاظت از حقوق کودکان در فضای مجازی.
کودکان امروز، وارثان فردای ایراناند؛ اما آیا ما میراثداران خوبی برای فرهنگ، هویت و اصالت آنها هستیم؟ اگر قرار باشد کودکی، بیشترین ساعات روز خود را در مواجهه با تصاویری صرف کند که او را از باورها، زبان، نمادها، آیینها و سبک زندگی سرزمین مادریاش دور میکند؛ اگر به جای تقویت هویت فرهنگی، در چرخدندههای الگوریتمی اینستاگرام، به مصرفکننده بیتفکر محتوای جهانیِ ازریشهکنده تبدیل شود؛ ما نهتنها به تکلیف خود در برابر رشد همهجانبه او عمل نکردهایم، بلکه در برابر «حق او بر هویت فرهنگی» نیز جفا کردهایم. بیتوجهی به هوش فرهنگی، در بلندمدت، تهدیدی برای سرمایه اجتماعی، ثبات ملی، انسجام نسلی و رشد پایدار جامعه است.
هوش فرهنگی، شالوده تربیت شهروندانی پرسشگر، خلاق، مسئول و وفادار به سرزمین خود است. بیتفاوتی به آن، یعنی تسلیم آینده به نیروهایی که از کودکان ما تنها «کاربرانی بیریشه» میسازند. سیاستگذاران، والدین، مربیان و فعالان حقوق کودک باید درک کنند که مواجهه با اینستاگرام و شبکههای اجتماعی، نه یک نبرد، بلکه فرصتی برای تربیت فرهنگی آگاهانه است؛ فرصتی برای بازتعریف مسیر آموزش فرهنگی، تدوین قوانین حمایتی هوشمندانه، و طراحی محتوای بومی دیجیتال برای کودکان. ما نمیتوانیم این موج را متوقف کنیم، اما میتوانیم مسیر آن را به سوی «هویتمندی دیجیتالِ فرهنگی» هدایت کنیم. امروز، هوش فرهنگی کودکانمان، نهفقط مسئلهای تربیتی، که مسئولیتی ملی است.
*حقوقدان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان