دستاورد سفر ترامپ به منطقه خلیج فارس؛ معاملات بزرگ و تصویرسازی برای رقابت با چین

دستاورد سفر ترامپ به منطقه خلیج فارس؛ معاملات بزرگ و تصویرسازی برای رقابت با چین

 تهران - ایرنا - پایگاه اطلاع رسانی «شورای آتلانتیک» هدف از سفر «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا به عربستان سعودی، قطر و امارات را انعقاد معاملات تجاری کلان و تلاش برای کسب برتری در مقابله تجاری و رقابت تکنولوژیکی با چین از طریق تصویر سازی دانست.

به گزارش یکشنبه شب ایرنا به نقل از شبکه المیادین، پایگاه اطلاع‌رسانی شورای آتلانتیک در گزارش خود به نقل از منابعی که در برنامه‌ریزی سفر ترامپ به منطقه خلیج فارس نقش داشتند، افزود که دولت ترامپ ترجیح داده است به جای درگیر شدن در مشکلات منطقه، غرق جذب سرمایه از کشورهای خلیج فارس شود و تمرکز اصلی این سفر بر انعقاد قراردادها بود.

شبکه المیادین اضافه کرد: همچنین از گزارش شورای آتلانتیک متوجه می‌شویم که قرار است در رقابت با چین، هم از نظر تجاری و هم از نظر فناوری از پول کشورهای خلیج فارس استفاده شود و وعده‌های انتقال فناوری پیشرفته مانند انتقال نیمه‌رساناهای آمریکایی به عربستان سعودی و امارات متحده عربی با جذب این کشورها و با دور کردن این دو کشور از چین مرتبط است.

برای مثال، شرکت هوش مصنوعی امارات (G۴۲) روابط خود را با شرکای چینی قطع کرد تا با جایگزین‌های آمریکایی همکاری کند.

خاطرنشان می‌شود که این شرکت در ۲۱ آوریل ۲۰۲۱ (اول اردیبهشت ۱۴۰۰) از تاسیس یک شرکت مشترک با شرکت تولیدات نظامی رژیم اسرائیلی (رافائل) برای بازاریابی هوش مصنوعی و فناوری کلان‌داده خبر داده بود.

ایده کلی این است که اموال کلان کشورهای خلیج فارس در سرمایه‌گذاری‌های عظیم آمریکایی که بخشی از آن‌ها در حوزه هوش مصنوعی است، تحت عنوان «بومی‌سازی فناوری در خلیج فارس» سرمایه‌گذاری شود تا در رقابت با چین به برتری برسند.

برای این منظور، دولت ترامپ ممنوعیت عرضه برخی نیمه‌رساناهای پیشرفته آمریکایی به عربستان سعودی و امارات متحده عربی و لهستان، هند، مکزیک، رژیم صهیونیستی و دیگران را در ازاء همکاری با ایالات متحده لغو خواهد کرد، در این زمینه به عنوان مثال می‌توان به شرکت جدید سعودی «Humain» که در هوش مصنوعی تخصص دارد، اشاره کرد.

این امر به آمریکا اجازه می‌دهد تا در ایجاد رابطه‌ای نزدیک‌تر با حاکمان خلیج فارس، نسبت به چین برتری داشته باشد، اگرچه طبق گزارش شورای آتلانتیک، چین بزرگترین مشتری سوخت‌های فسیلی کشورهای خلیج فارس است.
اگر این ارزیابی درست باشد، آنگاه بُعد تجاری که بُعد رقابت با چین به آن اضافه شده است، دو بُعدی هستند که دو سر کمانی را که سفر ترامپ به کشورهای خلیج فارس در چارچوب آن انجام شد، خم کرده‌اند.

بنابر این آنچه در حاشیه این سفر از نظر سیاسی اتفاق افتاد یا نیفتاد، بررسی آن (سفر) از منظر اثربخشی در باج‌گیری مالی از کشورهای خلیج فارس و دور کردن آن‌ها از چین از نظر ژئوپلیتیکی را ضروری می‌کند.

طبق گزیده‌هایی که در ۱۳ مه ۲۰۲۵ (۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴) در وب سایت کاخ سفید منتشر شد، شاید مهمترین چیزی که ترامپ در این سفر به کشورهای خلیج فارس ارائه داد، در سخنرانی وی در انجمن سرمایه‌گذاری سعودی - آمریکایی در ریاض درباره آینده «خاورمیانه» آمده است، به ویژه محکوم کردن تلاش‌های نومحافظه‌کاران یا سازمان‌های غیرانتفاعی لیبرال که به دیگران موعظه می‌کنند که چگونه امور خود را مدیریت و کشورهای خود را اداره کنند.

این بدان معناست که دولت آمریکا باید تلاش‌های خود برای تغییر رژیم‌های این کشورها به بهانه «دموکراسی و حقوق بشر» را کنار بگذارد و اجازه دهد آن‌ها امور خود را آنطور که برای شرایطشان مناسب می‌دانند، اداره کنند، نه اینکه به خاطر پرونده‌هایی مثل قتل جمال خاشقجی، طوفان رسانه‌ای راه بیفتد.

مشخص نیست که آیا این تغییر فقط شامل رژیم‌های کشورهایی خواهد شد که دولت آمریکا آن‌ها را برای حفظ ثبات ضروری می‌داند، یا اینکه کشورهای مستقل یا کشورهای مخالف هژمونی آمریکا را نیز در بر خواهد گرفت. اما مطمئناً این یک تغییر در جهت سیاست خارجی آمریکا و دور از جهت گیری دولت‌های بایدن و اوباما و حتی دولت بوشِ پسر است.

به نفع آمریکا نیست که راهبردی برای دور زدن چین و قطع مسیر و کمربند آن ایجاد کند و بر روی طرف‌هایی که دولت آمریکا قصد تضعیف آن‌ها را دارد، سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت انجام دهد و هیچ امنیتی برای سیاست آمریکا حداقل در آینده‌ای قابل پیش‌بینی وجود ندارد.

عنصر دیگر، دیدگاه جدید ترامپ در مورد فضای جغرافیایی است که استعمار آن را «خاورمیانه» می‌نامید، همانطور که در سخنرانی او در ریاض و در متن کلی بیان شد، تمرکز بر تحقق منافع آمریکا، به جای تلاش برای تحمیل «ارزش‌های آمریکایی است.

تمرکز بر ثبات سیاسی و تمرکز بر رونق اقتصادی تحت نظارت آمریکا، البته به دور از چین و با همکاری رژیم صهیونیستی تحت لوای «توافقنامه‌های ابراهیم».

نکته دیگری که به ویژه در سخنان ترامپ در ریاض مشهود بود اینکه «اگر ملت‌های مسئول این منطقه این لحظه را غنیمت بشمارند، اختلافات خود را کنار بگذارند و بر منافعی که آن‌ها را متحد می‌کند تمرکز کنند، تمام بشریت به زودی از آنچه در این مرکز جغرافیایی جهان و قلب معنوی بزرگ خواهند دید، شگفت‌زده خواهند شد.

آنچه از سخنان ترامپ استنباط شد اینکه موضوع پیوستن کشورهای عربی و اسلامی بیشتر، به توافق‌نامه‌های ابراهیم همچنان در دستور کار ایالات متحده آمریکا است، در نتیجه، ضروری است که با حذف و مهار گروه‌های مقاومت و تلاش برای مطیع کردن ایران از طریق ترکیبی از ارعاب و تطمیع، بهترین شرایط برای گنجاندن کشورهای عربی و اسلامی در این توافق‌نامه‌ها فراهم شود.

دیدار ترامپ با «ابو محمد جولانی» [رئیس حکومت موقت سوریه ] را از این منظر نیز می‌توان بررسی کرد که دور نگه داشتن ایران از سوریه و ایجاد یک ائتلاف رسمی عربی - ترکی برای مقابله با ایران، این واقعیت که این نشست تحت نظارت «محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان و نه «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهور ترکیه برگزار شد، کفه ترازو را هم در سوریه و هم در سطح منطقه‌ای به نفع محمد بن سلمان سنگین‌تر کرد.

محمد بن سلمان کسی است که می‌تواند صدها میلیارد دلار برای ترامپ فراهم کند و به نظر می‌رسد کاندیدای حمایت منطقه‌ای او باشد، در حالی که رجب طیب اردوغان با بازی کردن روی ریسمان تضادهای آمریکا و روسیه و با ایفای نقش میانجی در صحنه اوکراین به دنبال تبدیل شدن از یک قدرت منطقه‌ای به یک قدرت بین‌المللی است با این تفاوت که این ریسمان‌ها پس از نزدیکی بین ترامپ رئیس جمهور آمریکا و پوتین رئیس جمهور روسیه بسیار کوتاه شده‌اند.

اشاره ترامپ به رنج مردم غزه در جریان سفرش به خلیج فارس، عدم سفر او به سرزمین‌های اشغالی فلسطین و دور زدن نتانیاهو در دستیابی به توافق مستقیم برای آزادی «عیدان الکساندر» اسیر آمریکایی - صهیونیستی در غزه، در حالی که در مسیر عربستان سعودی بود، می‌تواند به دو چیز تعبیر شود:

۱- ترامپ با حس یک تاجر، متوجه است که نباید مشتریان خلیج فارس خود را که به دنبال انعقاد قراردادهایی به ارزش صدها میلیارد دلار با آن‌هاست، ناراحت کند. این یک مانور تاکتیکی است که بر تعهد ترامپ برای گنجاندن همه (کشورهای عربی و اسلامی) در «پیمان‌های ابراهیمی» تاثیری نمی‌گذارد، همانطور که در سخنرانی او در عربستان یا در دیدارش با جولانی رئیس حکومت موقت سوریه دیدیم او به تامین امنیت دشمن صهیونیستی و حمایت مالی و اطلاعاتی او از این رژیم پایبند است.

۲- ترامپ با غریزه تاجرمآبانه خود درک می‌کند که نتانیاهو و تیمش با منطق ایدئولوژیک تندروانه‌ای بازی می‌کنند، در حالی که ترامپِ عملگرا از نتانیاهو که کابینه‌اش به ائتلافی دشوار وابسته است، در جریان سفرش به خلیج فارس می‌خواهد که فشار بر غزه را کاهش دهد.

این اولین باری نیست که ترامپ جایگاه نتانیاهو را در سرزمین‌های اشغالی فلسطین و منطقه تضعیف می‌کند. ما شاهد بودیم که ترامپ پیشنهاد نتانیاهو را در جریان سفرش به واشنگتن در آوریل گذشته در مورد تعرفه‌های اعمال شده بر محصولات اسرائیلی رد کرد.

این به آن معنا نیست که دولت ترامپ موجودیت رژیم صهیونیستی را رها کرده است، بلکه، این بدان معناست که ترامپ در بازی «سیاست تصویر» استاد شده است، یعنی مهندسی و پخش این تصور در داخل آمریکا مبنی بر اینکه او کسی است که قدرت حل و فصل و ایجاد ارتباط را دارد.

ترامپ با این تصویر سازی، در میان رژیم‌ها و ملت‌های عربی به گونه‌ای وانمود می‌کند که بر اساس منافع آمریکا عمل می‌کند و نه تحت کنترل جنبش صهیونیستی، حتی در حالی که از کشورهای عربی می‌خواهد به جرگه کشورهایی که با رژیم صهیونیستی به عادی‌سازی روابط پرداخته اند، بپیوندند و یا آن‌ها را موظف می‌کند که منابع خود را در خدمت آن دشمن به کار گیرند.

جای تعجب نیست که ترامپ در تلاش خود برای اخاذی صدها میلیارد دلار از کشورهای خلیج فارس، سعی در به حاشیه راندن موضوع تجاوز به غزه را داشته باشد، بلکه آنچه تعجب‌آور است، تمایل کشورهای خلیج فارس به اعطای این بودجه به او با توجه به تجاوز به غزه است.

رسانه‌های آمریکایی ارقام اعلام شده توسط ترامپ در مورد معاملاتش با عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی را که به ادعای او بالغ بر تریلیون‌ها دلار است، زیر سوال برده اند.

به عنوان مثال، رویترز در ۱۶ مه ۲۰۲۵ (۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴) در گزارشی با عنوان «تریلیون‌های خلیج فارس که ترامپ می‌گوید اقتصاد ایالات متحده را تقویت خواهد کرد، چیست؟» نوشت: محاسبات این خبرگزاری نشان می‌دهد که معاملات منعقد شده در واقع کمی بیش از ۷۰۰ میلیارد دلار بوده است.

همچنین «نیویورک تایمز» در همان تاریخ ۱۶ مه ۲۰۲۵ گزارش داد که در ارزش معاملات اعلام شده توسط ترامپ اغراق‌آمیز است، مانند معامله هواپیمای بوئینگ با قطر که ترامپ گفت ۲۰۰ میلیارد دلار ارزش دارد، در حالی که گزارش کاخ سفید ارزش آن را ۹۶ میلیارد دلار نشان می‌دهد.

علاوه بر این، بسیاری از این «تریلیون‌ها» ی ادعایی از سوی ترامپ به شکل «یادداشت‌های تفاهم» اولیه بودند که از نظر قانونی الزام‌آور نیستند.

در گزارشی از شبکه «سی‌ان‌ان» به تاریخ ۱۶ مه ۲۰۲۵ با عنوان «آنچه کشورهای عربی خلیج فارس از سفر ترامپ به دست آوردند و آنچه به دست نیاوردند» آمده است که عربستان سعودی خواهان توافق‌نامه امنیتی با آمریکا و برخورداری از حق غنی‌سازی اورانیوم بود، اما هیچ‌کدام را به دست نیاورد.

سی ان ان اشاره کرد که مانع تحقق خواسته عربستان، تاخیر در پیوستن رسمی به توافق‌نامه‌های ابراهیم بوده است. اما متعهد شده است که ۶۰۰ میلیارد دلار در اقتصاد آمریکا سرمایه‌گذاری کند، از جمله یک قرارداد مشارکت دفاعی ۱۴۲ میلیارد دلاری که می‌تواند راه را برای یک توافق گسترده‌تر هموار کند.

همچنین گزارش خبرگزاری «آسوشیتدپرس» در تاریخ ۱۳ مه ۲۰۲۵ (۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴) اشاره کرد که مجموعه تجاری ترامپ که توسط پسرانش اداره می‌شود، به طور فعال در حال توسعه پروژه‌های بزرگ املاک و مستغلات در سه کشوری است که ترامپ به آن‌ها سفر کرد، یک برج در جده، یک هتل لوکس در دبی و یک زمین گلف و مجتمع ویلایی در قطر. این نشان دهنده تضاد منافع بالقوه بین نقش ترامپ به عنوان رئیس جمهور و نقش او به عنوان مالک یک شرکت بزرگ املاک و مستغلات است.

همانطور که دیدیم، ترامپ در سفر خود به کشورهای خلیج فارس، کاروانی کامل از مدیران عامل شرکت‌های بزرگ آمریکایی را با خود آورد. نکته اینجاست که باید به آن‌ها بفهمانیم که او به عنوان رئیس جمهور، حافظ منافع آن‌هاست و وفاداری و تمام نفوذ آن‌ها باید پشت سر او و پروژه سیاسی‌اش باشد، به خصوص که بیشتر معاملات تجاری و تفاهم‌نامه‌های امضا شده در سه کشور خلیج فارس با این شرکت‌ها بوده است، اما در چارچوب استراتژیک کلی که توسط دولت ترامپ و تحت نظارت آن، به ویژه در بخش‌های حساس مانند صنعت تسلیحات و نیمه‌هادی‌های پیشرفته، تدوین شده است.

مهم نیست که ترامپ درباره قراردادهایی به ارزش ۲.۳ یا ۴ تریلیون دلار صحبت کند، در حالی که ارزش آن‌ها کمتر از سه چهارم تریلیون دلار است. آنچه باید مورد توجه قرار گیرد اینکه تریلیون‌های مورد بحث قرار است از طریق یک «سیاست تصویرسازی» که برای بازاریابی شخص ترامپ و پروژه او برای بازگرداندن هژمونی آمریکا برای مقابله با چین طراحی شده است، میلیاردها طرفدار در ایالات متحده و سطح بین‌المللی جمع‌آوری کند.

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها