به گزارش خبرنگار ایرنا، همانطور که اسناد ماندگار و انکارناپذیر، حکایت از عظمت خلیجفارس دارد و منابع غنی نفت و گاز و تجارت هم بر این اقتدار افزوده و از طرفی خلیجفارس قرنها در مسیر جاده ابریشم و جاده ادویهای دریایی قرار داشته است و در واقع بخش مهمی از تجارت جهانی ابریشم و ادویه را باید مرهون این آبراه دانست قشم نیز با توجه به موقعیت ویژهاش در خلیج فارس سرشار از اطلاعات ارزندهای است که پیوند مستحکمی با بنیانهای میهن اسلامی دارد و مردم ایران نیز با نام قشم همانند نام خلیجفارس عجین شده و از توانمندیهای آن بهره برده و میبرند.
در این راستا روز به روز بر سیل مشتاقان دیدار از قشم افزوده میشود و این جزیره زیبا هماکنون به عنوان یکی از پایگاههای حائز اهمیت گردشگری درآمده است.
همانطور که خلیجفارس در کنار موقعیت اقتصادی، نقش والای آن از نظر راهبردی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و باورشناسی مورد توجه جهانیان بوده و میباشد و تمدنهای درخشان، ایدهها، هنرها، فنون، خط، ورزش و مسائل گوناگون از این منطقه ره سپرده و آن را جاودان ساخته است، قشم هم در این رهگذر، از این عظمت سود جسته، رشد یافته و به بالندگی رسیده است.
پر واضح است که وقتی خلیج فارس یکی از مهمترین و حساسترین مناطق جهان به شمار میرود و نیز در این اسناد و مدارک راهبردی، مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مبرهن است که نام خلیج فارس ریشه در ژرفای تاریخ و تمدن بشر دارد.
از این رو هر آنچه در آن وجود دارد نیز به نحوی از همین موقعیت راهبردی برخوردار است و قشم هم به خاطر وضعیت جغرافیایی ویژه، از جمله استقرار آن در تنگه هرمز و از طرفی، بزرگترین جزیره ایرانی خلیج فارس بودن، به آن ارزش خاصی بخشیده است.
این جزیره زیبا با وسعت یکهزار و ۵۰۰ کیلومتر مربع از تنگه هرمز به موازات ساحل جنوبی ایران به طول ۱۳۵ کیلومتر و عرض میانگین ۱۱ کیلومتر از توابع هرمزگان است و ۳۰۰ کیلومتر خط ساحلی دارد.
جزیره قشم از شمال به شهر بندرعباس، مرکز بخش خمیر و قسمتی از شهرستان بندر لنگه، از شمالشرقی به جزیره هرمز، از شرق به جزیره لارک، از جنوب به جزیره هنگام و از جنوب غربی به جزایر تنب بزرگ و کوچک و بوموسی محدود می شود.
قشم در کنار موقعیت مهم خود، با مساحت درخور توجه آن، ناهمواریها، ارتفاعات آهکی و سواحل سرسخت که مکان مناسبی را برای ایجاد لنگرگاه کشتیها به وجود آورده است می تواند بیشازپیش، جایگاه خاص خود را ارتقا بخشد و قویتر و غنیتر از همیشه بر دهانه تنگه هرمز چون دژ مستحکمی استوار بماند.
بررسیها نشان میدهد که شناخت ظرفیتهای بالقوه و بالفعل جزایر ایرانی خلیج فارس میتواند در شکوفایی هرچه بیشتر آنان موثر باشد. استقرار جزیره قشم در تنگه هرمز و ارتباط بسیار سهل و آسان آن با جزایر هنگام، لارک، هرمز، تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی آن را به یک پایگاه و شهر راهبردی مبدل ساخته است و در کنار تجارت، از نظر امنیت خلیج فارس نیز از جایگاه راهبردی خاصی برخوردار است و به همین علت، چشم طمع سلطه گران همیشه متوجه این جزیره زیبا بوده است.
خوشبختانه توجه دولت به این جزیره مهم و حساس و تاسیس سازمان منطقه آزاد قشم گام موثری برای استحکام اقتدار گذشته آن است و حال باید با بهرهگیری هرچه بیشتر از توانمندیها به ویژه جاذبههای گردشگری، تاریخی و تمدنی آن در استحکام بیش از پیش قشم تلاش شود تا این جزیره پیش قراول اقتدار و سربلندی خود و خلیج فارس، و میهن اسلامی شکوفاتر گردد.
قشم سرزمین پرماجرا
این جزیره در کنار موقعیت حیاتی خود، رنج دورانهای گوناگونی را نیز کشیده تا خللی به وسیله ددمنشان بر آن وارد نشود.
از زمانی که «واسکو دوگامای» پرتغالی در سال ۱۴۹۷ میلادی با کشتی از لیسبون به راه افتاد و قاره آفریقا را دور زد و از دماغه امید نیک گذشت تا به امروز، آبهای این طرف دنیا از دریای عمان گرفته تا اقیانوس هند و خلیج فارس، دیگر روی خوش و آرامش گذشته را به خود ندیده، به خصوص که بر سر خلیج فارس ما پانصد و اندی است که مرتب سروصدا و جنگ و دعواست و انگار که ماجرای این خلیج تاریخی و کهن تمامی ندارد.
اول که ماجرای تجارت ادویه و برده بود، حالا هم که بشر دم از پیشرفت و تمدن میزند صحبت نفت و انرژی و موقعیت راهبردی خلیج فارس است.
در سال ۱۵۰۶ میلادی سر و کله دریادار خونخوار پرتغالی «البوکرک» هم با ۱۴ کشتی جنگی این طرف ها پیدا شد و پس از تسخیر این ۲ جزیره، یعنی قشم و هرمز به زور توپ و تفنگ، خودش و بازماندگان بی رحم و حریصش بیش از یکصد و هفده سال با شقاوت و خونریزی در سرتاسر این نواحی تا تنگه هرمز فرمان راندند تا عاقبت ایرانی ها به تنگ آمده و در سال ۱۳۱ هجری قمری در دوران سلطنت شاه عباس اول از شر آنها خلاص شدند.
در اسناد تاریخی موجود از زمان، اسکندر بیک منشی، مینویسد:" پرتغالیان خود سر، در جزیره قشم که آن را جزیره دراز نیز مینامند و منبع آب شیرین است، از آنجا با کشتی نقل شهر مینمایند، اراده قلعه ساختن میکنند و پوشیده و پنهان مصالح عمارت جمع آورده، بر سر چشمه منبع آب یادشده قلعه احداث نمودهاند. "
در ادامه سدیدالسلطنه، مینویسد: در دوران سلطنت بی بندوبار فتحعلی شاه قاجار، دولت انگلیس از ضعف دولت ایران و هرج و مرج حاکم بر خلیج فارس استفاده میکند و به آشکاری به عنوان مبارزه با دزدان دریایی و منع برده فروشی و جلوگیری از خرید و فروش و پخش اسلحه قاچاق و حمایت از اعراب ساکن سواحل جنوب خلیج فارس در بندر باسعیدو و جزیره هنگام در تنگه هرمز، پایگاههایی برای نیروی دریایی خود به دست میآورد که پیامهای ناگواری را در پی داشته است.
وی اضافه میکند که در دوران سلطنت فتحعلی شاه، انگلیسیها از دولت ایران اجازه گرفتند تا نقطهای برای توقف خود در باسعیدو بنا کنند، ولی آهستهآهسته به عنوان مالکیت، مقدار پنج هزار ذرع اراضی را تصرف و ابنیه عالیه در آن بنا نهادند و انگلیسیهای زیادی در آنجا مستقر شدند. در سال ۱۳۰۰ قمری مطابق با ۱۸۸۲ میلادی انگلیسیها بیشتر به هند رفتند و باسعیدو را با ذغالهایی که داشتند به تبعه ایران سپردند. در قبرستان انگلیسیها، قبور زیادی از آنان دیده میشود که دلالت بر کثرت نفوس و سابقه آنها در باسعیدو میکند.
ناوگان جعفر فزونی، فرمانده ناو ایرانی پلنگ در خاطراتش مینویسد:"در تابستان سال ۱۳۱۲ با ناو شاهنشاهی پلنگ ماموریت یافتم تا به تمام نقاط ساحلی و جزایر واقع در خلیج فارس سرکشی کنم. در این ماموریت قرار بود ما وضع تمامی جزایر سواحل خلیج فارس را بررسی کرده و ضمن رسیدگی به وضع آنها گزارش جامع برای دولت تهیه کنیم.
خوب به خاطر دارم که تصمیم گرفتم پرچم ایران را به جای پرچم انگلیس در باسعیدو برافرازم. از این رو با یک دسته ناوی مسلح و طبل و شیپور، یعنی گارد احترام کامل، به ساحل رفتیم و پرچم انگلیس را پایین آورده و پرچم ایران را با احترام نظامی به جای آن برافراشته و چند ناوی را برای نگهداری پرچم یاد شده در آنجا گماردم.
به دنبال این ماجرا دولت انگلیس به سختی به دولت ایران اعتراض میکند و مدعی میشود که باسعیدو از ۱۰۰ سال پیش متعلق به دولت بریتانیا بوده، به علاوه، در یادداشت خود خواستار رفع تجاوز فرمانده ناو پلنگ از این پایگاه انگلیسی میشود.
وی با همه تلاشهای زیرکانه دیپلماسی که انگلیسیها در آن ید طولانی دارند، اختلافات ایران و انگلیس بر سر قضیه با سعیدو بالا میگیرد تا بالاخره، دولت ایران شکایتی به دبیرخانه جامعه ملل تسلیم میکند که خوشبختانه داوران دیوان داوری لاهه به اتفاق آرا، رای به حقانیت کشور ایران میدهند و سرانجام در همین سال( ۱۳۱۲) یا ۱۹۲۳ میلادی انگلیسیها از قشم رانده شدند و فرمانروایی آنان به این جزیره ارزشمند خاتمه یافت.
در سال ۱۶۴۵ هلندیها، قوای نظامی مهمی در خلیج فارس گرد آوردند و به بهانه اینکه ایران قراردادهای عهدنامه تجاری خود را با آن کشور رعایت نکرده است، حصار و قلعه قشم را تصاحب کردند و نیروهای نظامی خود را در آنجا اسکان دادند ولی به علت گرمای شدید هوا، بسیاری از نیروهای هلندی تلف شدند و عاقبت، هلندیها مجبور به تخلیه این جزیره شدند.
در عصر افشاریه، به علت شورش عظیمی که در بین سپاهیان ناوگان نادری که اعراب نیز گروهی از آنان را تشکیل میدادند روی داد، سبب شد تا قبایل اعراب دست از کار بکشند و در جزیره کیش مستقر شوند و خوارج به جزیره قشم رفتند و با سعیدو را غارت کردند.
پس از مرگ نادرشاه در سال ۱۷۴۷ میلادی، نفوذ ایران بر خلیجفارس ضعیفتر شد و طوایف عرب جواسم توانستند دامنه تجاوزات خود را گسترش داده و حوزه متصرفات خویش را تا نزدیکیهای سواحل ایران برساند و در سال ۱۷۶۰ میلادی، جزیره قشم را که تا آن زمان در تصرف یک طایفه مشخص بود، تسخیر کنند.
شکوه قشم قبل و بعد از اسلام
در دوران قبل از اسلام جزیره قشم را بنوکاوان، ابنکوان، برخت، ابرکافان، فروکافان و لافت مینامیدند و سپس از آن نامهای کشم و قشم متداول شد. این جزیره را به خاطر اینکه دراز بود جزیره الطویله نیز گفتهاند.
در دوران حکومتهای بینالنهرین، جزیره قشم با اقتصاد بسته اداره میشد.
در زمان حکومت عیلامیها، قشم از موقعیت بسیار ویژه و اهمیت راهبردی برخوردار بوده زیرا محل نظارت عیلامیها بر عبور دریانوردها از تنگه هرمز به قلمرو عیلامیها بوده است و بیشتر آثار به دست آمده در کاوشهای باستان شناسی قشم مربوط به این دوره است.
سومریها در حدود پنج هزار سال قبل به خلیجفارس آمدند و در جنگهایی که با عیلامیها داشتند با شکست از چادرنشینان همراه عیلامیها در قشم ماندند.
در دوران حکومت هخامنشیان و حضور ایرانیان در خلیجفارس و جزایر و سواحل آن، اهمیت جزایر از جمله قشم را از موقعیت محلی به موقعیت منطقهای و فرامنطقهای ارتقا داده و باعث بیرون آمدن از انزوای تاریخی و جغرافیایی میشود.
با فعال شدن سیاست دریایی هخامنشیان و ایجاد پایگاههای دریایی در سواحل جزایر خلیجفارس، از جمله قشم، دوره جدیدی از اقتصاد منطقهای به وجود میآید که عملیات آن با تمرکز در سواحل، مناسبات تجاری و مبادله کالا را رونق بخشیده و حیات اجتماعی را در حاشیه بنادر قشم فعال میکند که وجود اسکلههای باقیمانده از گذشته در لافت، سعیدو و کرانه شمال شرقی قشم صحت آن را اثبات میکند.
در زمان هخامنشیان به دلیل اهمیت نیروی دریایی و کاربرد آن در جهت اهداف و کشورگشایی شاهان هخامنشی، از جزیره قشم به صورت پایگاهی برای سرکوبی و کنترل شورشهای مردم سواحل شمالی و جنوبی خلیجفارس استفاده میکردند.
با احداث کانال سوئز و ساماندهی نیروی دریایی، در عمل هخامنشیان بر آبراههای مهم جهان آن روز یعنی اقیانوس هند، دریای سرخ و مدیترانه حاکمیت داشتند و تنگه هرمز و پایگاههای دریایی، چون ریشهر و قشم حلقه اتصال و نقطه ارتباطی آنها با سیستم دریایی آن روز تا مدیترانه بود به گونه ای که هخامنشیان برای اطمینان بیشتر، سواحل جنوبی تنگه یعنی عمان را نیز به ساحل ۵۳۶ ق. م به تصرف خود درآوردند.
در دوره پارتها که بیشتر درگیر جنگهای برون مرزی با رومیان و امپراتوری نوبنیاد آنان بودند با وجود تمامی مشکلات، رقابت اقتصادی با روم برای توسعه تجارت برقرار بود در این دوره، خلیجفارس و جزایر آن از اهمیت بسزایی برخوردار بودند، حکام جزایر بیشتر به طور مستقل عمل کرده و خراج خود را به سلاطین اشکانی پرداخت میکردند.
در زمان اشکانیان و از اواخر دوره اشکانیان تا روی کار آمدن ساسانیان یک دوره رکود نسبی بر فعالیتهای تجاری جزایر و بنادر خلیج فارس حاکم شد.
در عصر حکومت مادها، قدرت دریایی ایران در جزیره قشم استحکام بخشیده شد. در این دوره دامداری و پرورش شتر، اسب، الاغ، گوسفند، بز و صید مروارید و صدف با روشهای بسیار کهن در جزیره قشم گسترش یافت و صیادان این جزیره ۲۰۰ تن ماهی صید میکردند.
حصیر بافی، کشتیسازی، بافتن پارچههای بادبانی و کشتیرانی در این جزیره گسترش یافت و شاید آثار باستانی معابد مهرپرستی، غارهای خربس، در جزیره قشم از زمان ماده آغاز شده است. با وجود آن مادها از لحاظ نیروی دریایی ضعیف بودند اما با داشتن جزیره قشم و استقلال از موقعیت راهبردی این جزیره کنترل موثری در تنگه هرمز داشتند.
در عصر حکومت ساسانیان، تجاوز اعراب حجاز به بنادر سواحل ایران شدت گرفت. اما هیچگاه نتوانستند قشم را تحت تصرف خود درآورند. شاهپور دوم ساسانی نیروی دریایی قدرتمندی تشکیل داد و برای سرکوبی اعراب از موقعیت قشم به بهترین شکل استفاده کرد.
چند قرن بعد در زمان انوشیروان که ناوگان ایران قصد تصرف جزیره «سراندیب» راه کرد، جزیره قشم یک بندر واسطه و کانون تجمع سپاهیان، ناوگان ایران شد.
همچنین، برای عملیات لشکرکشی به یمن جزیره قشم یک بندر واسط و کانون تجمع سپاهیان قبل از حرکت به سمت هدف بوده است.
با فتح یمن و سیلان، راه دریایی ساسانیان به سوی «کانتون» چین گشوده شد و راه بزرگ دریایی ابریشم و ادویه از چین به هندوچین و سیلان و از آنجا به قشم و بندر سیراف و از سیراف از طریق زمین به دریای مدیترانه و اروپا ادامه داشته است و تنگه هرمز جزیره قشم یکی از مراکز عمده کنترل مسیر بزرگ دریایی ابریشم و ادویه محسوب میشد و اقتدار جزیره قشم در عهد ساسانیان از نظر تجارت دریایی در خلیجفارس و بازرگانی بین اغلب دول جهان از جمله هند، چین، شرق آفریقا و بینالنهرین در حد اعلای خود قرار گرفته بود.
عمانیها که با فرهنگ دریانوردی خو گرفته بودند، خود نیز اقدام به توسعه قدرت دریایی خویش کردند و حوزه حاکمیت و نفوذ خود را تا سواحل شرقی آفریقا(زنگبار، موگادیشو و مومباسا) و سواحل شمالی خلیجفارس و دریای عمان(قشم، بندرعباس، جاسک و گواتر) توسعه دادند و پرتغالیها و سایر نیروهای اشغالگر را بیرون کردند.
از سال ۶۴۰ میلادی یعنی در دوران پس از اسلام نیز تاکنون، این جزیره توانسته با همه ناملایمات مقتدرتر از همیشه محکم و استوار بماند و خواهد ماند.
امروز جزیره قشم با ۶ هزار سال تمدن، از موقعیت ژئوپلیتیک و تجاری منحصربهفردی برخوردار است و با ۲۴ زنجیره ارزش اقتصادی دریاپایه، ظرفیت بینظیری برای توسعه دارد و پس از یک دهه، در سه سال اخیر، برنامهریزی برای پژوهش توسعه بوممحور با تمرکز بر زیرساختهای اجتماعی و انسانی در آن آغاز شده است.
این جزیره تمدنی موزه زنده تاریخ و فرهنگ دریای پارس است و همواره کانون تعاملات بینالمللی بوده و ارتباطات تاریخی با آفریقا، هند، چین و کشورهای حاشیه خلیج فارس دارد.