همشهری آنلاین - حوادث: تحقیقات در این پرونده از چندی قبل با شکایت چند نفر در اداره پلیس پایتخت آغاز شد. شاکیان زنان و مردانی بودند که میگفتند در دام سارقی عجیب گرفتار شدهاند. یکی از آنها که زنی جوان بود توضیح داد: سوار بر ماشینم در حال عبور از خیابان بودم که جوانی با عصایی زیر بغلش در حالی که یکی از پاها و دستش را پانسمان کرده بود، خواست او را به مقصدش برسانم. من هم با توجه به شرایطی که داشت، دلم سوخت و توقف کردم و او سوار شد و گفت کمی جلوتر پیاده میشود. اما در بین راه چاقویی زیر گلویم گذاشت و گوشی و اموال قیمتیام را دزدید و از ماشین پیاده شد و فرار کرد.
جدال شاکی با سارقان
با شکایت شاکیان، تحقیقات زیر نظر بازپرس دادسرای ویژه سرقت آغاز شد تا اینکه چند روز قبل زیرکی آخرین شاکی موجب لو رفتن سارق و همدستش شد. ماجرا از این قرار بود که سارق عجیب و همدستش که دختری جوان بود با همان شگرد سوار بر خودرویی شدند و با تهدید چاقو اموال راننده را دزدیدند. آنها پس از اجرای نقشه سرقت، از ماشین پیاده شدند و فرار کردند اما راننده به تعقیب دزدان پرداخت و پس از جدال با آنها موفق شد دختر جوان را گیر بیندازد. از سوی دیگر شهروندان که شاهد صحنه درگیری بودند با پلیس تماس گرفتند و با حضور ماموان، دختر جوان بازداشت شد. او در تحقیقات گفت: سارق اصلی مهرداد نام دارد و مربی شنا است. او در ابتدا سرقتهایش را تنهایی انجام میداد اما از وقتی پی به اسرارش بردم به خاطر تجربه هیجان تصمیم گرفتم همدستش شوم. مهرداد نقش مصدوم را بازی می کرد تا دل طعمههایش برای او بسوزد و او را به بیمارستان برسانند اما در بین راه با تهدید چاقو از آنها سرقت میکرد.
بعد از اعترافات دختر جوان، با سرنخهایی که او در اختیار پلیس قرار داد، مهرداد نیز دستگیر شد و به سرقت های سریالی اقرار کرد. این دو متهم با قرار قانونی در اختیار ماموران اداره آگاهی تهران قرار گرفتند و تحقیقات تکمیلی از آنها ادامه دارد.
شرطبندی نابودم کرد!
سارق جوان میگوید که زمانی قهرمان شنا بوده اما بدشناسی باعث شده که دست به سرقت بزند. گفت و گو با او را بخوانید.
ابتدا خودت را معرفی کن؟
بنویسید آقای شناگر. اگر اسمم را بنویسید آبرویم می رود. من آدم حسابی هستم اما از بد روزگار، حالا اینجا هستم.
مگر آدم معروفی هستی؟
من از کودکی ورزش شنا را شروع کردم وحتی مقام قهرمانی هم دارم. در حال حاضر مربی و نجات غریق هم هستم و در استخرهای معتبر کار کرده ام. البته الان اینجا هستم چون به اتهام سرقت دستگیر شدهام.
چرا قهرمان شنا تبدیل به مجرم شد؟
اشتباه خودم. در واقع در زندگی خیلی شانس نیاوردم. در ازدواج شکست خوردم و ناچار بودم مهریه پرداخت کنم. هرچه سرمایه اندوخته بودم، دود شد رفت هوا. بعد رفتم وارد دنیای شرط بندی مسابقات فوتبال شدم. چند مرتبه بردم اما کمی بعد افتادم توی دور باخت. پشت سر هم باختم و بدهی بالا آوردم. شرطبندی نابودم کرد و نمی دانستم باید چه کار کنم. پول قرض گرفتم اما شرایطم اصلا خوب نبود تا اینکه یک روز با دیدن یک فیلم هالیوودی، وسوسه سرقت به جانم افتاد. از همان شب بود که نقشه سرقت کشیدم.
با چه شگردی سرقت می کردی؟
خیلی فسفر سوزاندم تا چنین ایدهای به ذهنم خطور کرد. من نمی خواستم از شیوه و شگردهای زورگیران که حسابی تکراری و نخ نما شده استفاده کنم. شگردم اینطور بود؛ دستم را گچ میگرفتم و پاهایم را باندپیچی می کردم. سپس عصا به دست می گرفتم و می رفتم کنار خیابان های شمال تهران می ایستادم. سناریوی ساده من برای گول زدن رانندهها بود. راننده که حس انسان دوستیاش کاملا برانگیخته می شد و دوست داشت هر چه زودتر مرا که مصدوم بودم، به بیمارستان منتقل کند، مقابل پایم توقف میکرد و من سوار می شدم اما همین که ماشین شروع به حرکت میکرد، چاقو را روی پهلوهایشان قرار می دادم و هرچه اموال قیمتی داشتند، به سرقت می بردم.
چطور فرار می کردی؟
بعد از سرقت از راننده می خواستم کنار خیابان توقف کند و بعد فرار می کردم. راننده های نگون بخت، قمه را که می دیدند می ترسیدند چون تهدیدشان می کردم.
سوار چه ماشین هایی می شدی؟
هر ماشینی که توقف می کرد. از پراید و کوئیک گرفته تا ماشین های مدل بالا مانند بنز و بی ام دبلیو.
کسی را هم مجروح کردی؟
نه. هیچ کس. چون طعمه هایم مقاومت نمی کردند. درواقع همه آنها جانشان برایشان عزیز بود و هرچه داشتند را دو دستی تقدیمم می کردند.
چه اموالی سرقت می کردی؟
از طلا و پول نقد گرفته تا موبایل و لپ تاپ هایشان.
خانم ها را هم طعمه قرار می دادی؟
بله. گاهی هم خانم ها توقف می کردند و من طلاهایشان را با تهدید چاقو به سرقت می بردم.
برای ارتکاب این سرقت های عجیبت، همدستی هم داشتی؟
اوایل تنها بودم تا اینکه بالاخره دختر موردعلاقه ام متوجه شد. با او در فضای مجازی آشنا شده بودم. وقتی فهمید سرقت می کنم، تصمیم گرفت با من همراه شود. دوست داشت هیجان سرقت را از نزدیک تجربه کند. به همین دلیل در دو سه مورد آخر با من همراه شد اما چون تازه کار بود، کار دستمان داد و باعث دستگیری خودش و من شد.