از انتخاب متن بگویید. چه چیزی در این متن بود که برایتان جذابیت داشت؟
این متن را مسعود هاشمینژاد سالها قبل نوشته بود. سال ۹۳ یک بار این متن را خواندم و مدتی قبل هم که باز آن را خوانم با دغذغههای امروز جامعه و دغدغههای من و تهیه کننده، هادی احمدی، همخوان بود. دلیل انتخاب متن برای من این بود. متنی بود که تک بود، کسی سراغش نرفته بود و جای کار زیادی هم داشت.
جایی گفتهاید در باره وابستگیهاست. بیشتر در این باره توضیح میدهید؟
ما در دنیای امروز میان وابستگیهایمان محصور شده ایم و روال ما را تبدیل به زوال کرده اند. بعضی به کار وابستگی دارند، بعضی به یک فرد وابسته میشوند، بعضی هم به مواد و الکل وابستگی پیدا میکنند. مثلا مرگ و میر برای همه هست. ولی چرا باید اینقدر در سوگ ماندگار شویم و گیر کنیم؟ یا اگر جدایی اتفاق میافتد از پا میافتیم تا فرد دیگری را باز برای وابسته شدن پیدا کنیم. این وابستگیها شاید به دلیل کمبودهایی است که در کودکی داشته ایم. کار ما هم در باره همین وابستگیهای آسیب زننده است.
از شیوه اجرایی تان بگویید.
فضای نمایشنامه سورئال است. ما به این فضای سورئال شکل اکسپرسیونیستی هم اضافه کردیم. آنچه در نمایشنامه اتفاق میافتد، در واقع در ذهن مرد رخ داده است. او یک فرد سایکو است که پارانویید و شیزوفرنی را با هم دارد. ابتدای نمایش یک فضای سرحال و روشن وجود دارد و هرچه جلوتر میرود اتفاقات تیره ای رخ میردهد و بازیها خشن میشوند. ریتم کار هم بالاتر میرود. کار به طور کلی انگار در لوپ تکراری ذهن مرد جریان دارد.
با این توضیح پس میتوانیم کار را یک درام روانشناختی بدانیم؟
بله. کاملا. شخصیت مرد مشکلات روانی پیچیده دارد و شخصیت زن هم دچار مشکلات روانی خاص خودش است. ما یک شخصیت دیگر هم به کار اضافه کرده ایم به نام «زن دیگر» که در واقع شخصیت زن اصلی است، اما از زمانی که میمیرد، در قالب این شخصیت روی صحنه حضور دارد. انگار کالبد روحی اوست که باز به خاطر وابستگیهایش در این جهان ماندگار شده است.
انتخاب بازیگر چطور انجام شد؟
در وهله اول قصد داشتم خودم این شخصیت را بازی کنم. اما در نهایت به بازیگر دیگری سپرده شد. من سر کار قبلی با محمد نیازی آشنا شدم. بسیار بازیگر درستی است و صدای خیلی رسایی هم دارد. یک بار در باره این متن با هم صحبت کردیم و از او خواستم به عنوان مشاور کنارم باشد. خیلی دوستانه گفت هر کاری برای اجرا لازم باشد انجام میدهم. به تدریج با هم صمیمیتر شدیم و پیشنهاد بازی را به او دادم و قبول کرد. عارفه احمدپور هم اولین بازیگری بود که برای شخصیت زن به ذهنم رسید. چون در کار قبلی با او همبازی بودم و نوع بازی و نگاه او به به نظرم برای این کار خیلی مفید بود. برای نقشی هم که الان یگانه محمدی در کار بازی میکند، بازیگران زیادی دیدم، اما صورت بت و چشمهای نافذ یگانه محمدی برای این نقش عالی بود. چون اصلا نباید واکنشی به هیچ چیزی داشته باشد.
این را هم باید بگویم که خیلی خوشحالم که توانستیم هادی احمدی را در این کار به عنوان تهیه کننده در کنار خودمان داشته باشیم. من پیش از این از او یک رمان خوانده بودم و با هم آشنا شدیم. خوشحالم که وقتی متن را به او دادم آن را دوست داشت و تصمیم گرفت همراهی کند. باعث شد دیگر دغذغه مالی نداشته باشیم و فقط روی کار تمرکز کنیم.