در دنیایی که فشار بر منابع طبیعی هر روز به دلیل توسعه نامتوازن بیشتر میشود و دولتها اغلب با کمبود منابع و ظرفیت اجرایی برای حفاظت از زیستگاهها روبهرو هستند یک مدل حفاظتی، توانسته بر این محدودیتها غلبه کند و با رویکردی اقتصادی، خرج طبیعت را از طبیعت درآورد و نتایج امیدوارکنندهای هم بدستآورد. نه رقیب نهادهای دولتیاند و نه جایگزین آنها، بلکه مکملی برای تاسیس یک شبکه ملی حفاظت هستند؛ ساختاری که از پایین به بالا عمل میکند و به جای اتکا به بودجههای دولتی، بر انگیزههای درونی، سرمایهی اجتماعی و پیوند انسان و طبیعت استوار است. ایجاد قرقهای اختصاصی یا همان «حفاظتگاههای خصوصی» کمکم نشانههایی از موفقیت این مدل در ایران را نیز نشان میدهد. مناطقی که روزگاری زیر بار فشار چرای بیرویه دام، شکار غیرقانونی و تخریب زیستگها فرسوده شده بودند، اکنون با مدیریت بخش غیردولتی و با مشارکت و یا رضایت و همدلی جامعه محلی احیا شدهاند. افزایش جمعیت گونههای شاخصی مانند پلنگ، آهو، کل و بز و حتی مشاهده یوزپلنگ آسیایی در زیستگاههای جدید، امیدها به موفقیت این روش را بیشتر کرده است. از سال ۱۳۹۵تا کنون تعداد قرقهای اختصاصی رسمی همچنان همان ۵قرق است که بود. اما با این حال به اندازه کسانی که درخواست راهاندازی قرق اختصاصی دادهاند، کسانی وجود دارند که بیشتر به دلیل پیوند عاطفی با سرزمین مادری و حضور مداوم در منطقه اقدامات حفاظتی را زیر نظر سازمان حفاظت محیط زیست انجام میدهند.
بیشتر بخوانید:
از ناامنی زیستگاه که روزگاری گونههای شاخص ارتفاعات و دشتهای علیآباد چهلگزی را به مرز انقراض رسانده بود، بیش از ۱۰سال میگذرد. حالا مردم محیطبان شدهاند و حضور هر غریبهای را در منطقه به محیطبانان و قرقبانان گزارش میدهند. حفاظت مشارکتی حالا جمعیت آهو را از ۷راس به ۱۷۰راس و کلو بز را از ۲۰۰راس به ۱۲۰۰راس افزایش داده است ضمن اینکه گونههای شاخص دیگری مثل پلنگ، رودک عسلخوار، کاراکال، گربه شنی، شغال، کفتار راهراه، زاغبور، گرگ نیز در این سالها در این منطقه ثبت شدهاند. این همه ماجرا نیست.
قرق علیآباد، در مجاورت است. این افزایش جمعیت را فقط محدود به منطقه قرق اختصاصی نمیداند و میگوید: مطالعهای هم بر روی قرق علیآباد چهلگزی و منطقه حفاظت شده کالمند بهادران انجام شده که نشان میدهد آمار جمعیت در هر دو منطقه افزایش داشته است. بر اساس سرشماریهای انجامشده، جمعیت کل و بز در منطقه حفاظتشده کالمند بهادران از سال ۱۳۸۳تا سال گذشته از ۱۸۲۶به ۲۱۱۱راس افزایش یافته است. افزایش جمعیت حیاتوحش رابطهای دوطرفه بوده که در قرقها و مناطق همجوارشان گزارش شده است.
یزد سه قرق اختصاصی دارد که علیآباد چهلگزی یکی از آنهاست. اعظم حبیبیپور دلیل تمرکز قرقها در این استان را علاقه مردم به محیط زیست میداند و معتقد است در یزد کسی برای یود مالی سراغ قرقداری نمیآید چون حمایت مالی که از صنایع در این استان میشود اصلا قابل مقایسه با استانهای دیگر نیست ضمن اینکه مسئولیت قرقدار در تعامل با مردم محلی و حفاظت از حیات وحش منطقه بسیار زیاد است و قرقداری بازدهی مالی چندانی ندارد.
در جلسهای که پس از بازدید خبرنگاران از قرق چهلگری برگزار شد در مورد تاثیر قرقها در حفاظت محیط زیست توضیح میدهد: تجربه چند دهه حفاظت در دنیا نشان میدهد که در هیچ کجای دنیا دولتها توانایی حفاظت از «همه آنچه که نیاز به حفاظت دارد» را ندارند. خیلی از کشورهای دنیا تا ۹۰درصد از مساحت مناطق حفاظت شدهشان، خصوصی است، به طور مثال ۸۰درصد از جمعیت یوزپلنگ آفریقایی در حفاظتگاههای خصوصی کشور آفریقای جنوبی زندگی میکنند. بر اساس شاخصهای اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت (IUCN) اصلیترین کارکردهای قرقهای اختصاصی حیاتوحش شامل حفاظت از تنوع زیستی و زیستگاهها، تقویت شبکه مناطق حفاظتشده و کریدورهای حیاتوحش، مشارکت جوامع محلی و مردم در حفاظت، توسعهی اقتصاد پایدار و محلی، آموزش و پژوهش محیطزیستی و حفاظت از ارزشهای فرهنگی و معنوی مرتبط با طبیعت است. در قرق منصورآباد و چهلگزی علاوه بر احیای زیستگاههای تاریخی گونههایی مانند گور ایرانی، آهوی ایرانی و پلنگ، شاهد افزایش جمعیت و تنوع زیستی هستیم.

او درباره ظرفیت بالقوه حفاظت از سوی بخش خصوصی میگوید: وسعت قرقها به اندازه ۱.۵درصد از وسعت مناطق حفاظت شده است؛ یعنی ۲۸۸هزار هکتار مساحت قرقها در مقابل ۱۸.۲میلیون هکتاری که تحت پوشش سازمان حفاظت محیط زیست است. اما قرقداری کمک کرده است که ۳.۵درصد از جمعیت حیات وحش قابل شمارش در این حفاظتگاهها سرشماری شود. هم اکنون ۱۰قرق دیگر با وسعت تقریبی ۷۰۰هزار هکتار در کشور وجود دارد که عضو انجمن صنفی کارفرمایی حفاظتگاههای خصوصی کشور هستند ولی بدون هیچ گونه برداشتی، کار حفاظت منطقه را انجام میدهند. ما پیشنهاد دادهایم به دلیل عملکرد مناسب و تقویت شبکه مناطق حفاظتشده و کریدورهای حیاتوحش، آنها به عنوان حفاظتگاه به رسمیت شناخته شوند. در مجموع قرقها بدون اینکه کوچکترین بار مالی روی دوش دولت بگذارند، حدود یک میلیون هکتار از مناطق کشور را با کمک بخش خصوصی و آن هم با اشتغال ۱۱۳نفر حفاظت میکنند. بخش عمدهای از این ۱۱۳نفر، اتفاقا کسانی هستند که پیش از این هر سال تعداد زیادی از حیات وحش را شکار میکردند.
حامد ابوالقاسمی تجربه مشارکت در پروژه حفاظت از یوز را هم دارد و میگوید: اگر فقط ۵سال زودتر قرقهای اختصاصی در یزد کارشان را زودتر شروع میکردند، شاید امروز جمعیتی پویا از یوزپلنگ در این استان داشتیم. بسیاری از تلفات یوزپلنگ در یزد، در جریان جابهجایی میان زیستگاهها اصلی رخ داده است. زیستگاه درهانجیر بافق تا نایبندان و نائین از هم جدا افتادهاند در حالی که میتوانستیم کریدورهای بین این مناطق را با ایجاد قرق اختصاصی به هم متصل کنیم؛ کاری که در سمنان توسط بخش خصوصی انجام شد و شاهد تردد یوز در یوزکنام حدفاصل زیستگاه میاندشت و توران بودیم. تصور غالب بر این است که کمبود علوفه و یا آب عامل کاهش جمعیت است ولی بنا بر تجربه کارشناسی و مطالعاتی که صورت گرفته، مهمترین عامل نبود «امنیت» است. در مناطق سازمان محیط زیست هم امنیت شاخص کلیدی است. مطالعهای نشان داد که تراکم جمعیت حیات وحش در اطراف اتاقکهای محیطبانی و مکانهای تردد محیطبان بیشتر از سایر نقاط است. قرقهای فعلی اولین کاری که میکنند ایجاد امنیت است.
عضو هیات مدیره انجمن صنفی کارفرمایی حفاظتگاههای خصوصی کشور در پاسخ به مدلهای درآمدی قرقها میگوید: طبق قانون فقط یک مدل درآمدزایی برای قرقها وجود دارد ولی مدلهای مشارکت جامعه محلی متنوع است. مهمترین منبع درآمد قرقها شکار تروفه است. در آییننامه قرقهای اختصاصی، امکان اجرای تورهای گردشگری پیشبینی شده است ولی در حوزه گردشگری این تنها ابزاری است که با کمترین خسارت بیشترین درآمد را داشته باشد، بخصوص در زیستگاههایی که مناظر زیبای طبیعت نمیتواند مانند تورهای ۵تا ۱۰هزار دلاری شکار برابری کند. با چند نفر گردشگر عادی میتوان به جای یک گردشگر شکار درآمد ایجاد کرد؟ تنها راه، بهرهبرداری پایدار از جمعیت حیات وحش است. شکار یکی از مهمترین ابزارهای حفاظت در جهان است. در کانادا که دولت مشکل مالی ندارد، خرس قطبی با پول دولت از انقراض نجات پیدا نکرداست. کل مارخور پاکستان هم بدون حمایت مالی دولتی حفاظت شدهاست.
در ادامه این جلسه در مورد موانع استفاده از ظرفیت بخش خصوصی میگوید: با وجود هزاران داوطلب در کشور برای ایجاد قرق، دو مشکل اصلی بر سر راه است؛ نبود بستر حقوقی شفاف برای استفاده از این ظرفیتها و فضای اجتماعی منفی که پیرامون واژه «شکار» شکل گرفته است. جامعهای که نسبت به محیط زیست حساس است باید بداند که دولت با این ظرفیت، توان و امکانات نمیتواند به تنهایی از عهده حفاظت بر بیاید؛ آن هم در شرایطی که این همه اسلحه و فشنگ در اختیار مردم است و یا میبینید جادههای خاکی دسترسی به معادن، کاری کرده که در بکرترین زیستگاههای ما پراید به راحتی تردد کند و ... اگر شکار را نه به عنوان یک کار تفریحی بلکه به عنوان یک راه حل اکولوژیک ببنیم به نتایج بهتری در حفاظت میرسیم. در این راه یک راس را فدای صد راس میکنیم.

مدیرکل حفاظت محیط زیست یزد در پاسخ به این سوال که آیا قرقداری نیمه تاریکی از نظر سازمان حفاظت محیط زیست داشته است میگوید: نظارت کار دشواری است و اهمیت آن کمتر از حفاظت نیست. اگر قرار باشد تعداد قرقها بیشتر شود، باید به مسئله نظارت هم توجه کرد. موضوع دیگر اقتصادی نبودن قرقداری در برخی سالها میتواند مشکل ایجاد کند. به طور مثال با توجه به سختگیریهای سازمان (در استان و تهران) برای صدور تعداد پروانه شکار، در برخی سالها قرقداری به صرفه نیست؛ مثل امسال که مشتری خارجی هم نبود. البته میتوان گزینه گردشگری با رویکردی حفاظتی تعریف کرد. ولی باید برای درآمد پایدار قرقها برنامهریزی کرد.
منصورآباد | ۱۱۹ | ۲۰۶۲ | ۱۲۶,۰۰۰ |
---|---|---|---|
علیآباد | ۲۰۰ | ۱۴۲۸ | ۵۰,۰۰۰ |
دربید | ۴۱۸ | ۱۰۷۴ | ۷۵,۰۰۰ |
جاشلوبار | ۳۲۱ | ۱۸۶۰ | ۳۰,۰۰۰ |
روباز | ۵۰۰ | ۵۲۷ | ۷,۰۰۰ |
جمع | ۱۵۵۸ | ۶۹۵۱ |
فارغ از اینکه کدام یک از مدلهای پیشنهادی اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت در قرقها اجرا شود، تنها نکته کلیدی مشارکت مردمی است. گزارشهای بینالمللی مانند گزارش سیاره حفاظت شده(۲۰۲۰ )؛ منتشرشده توسط IUCN و مرکز پایش حفاظت جهانی برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد بهصراحت تأکید میکنند که بدون مشارکت کامل جوامع محلی، نمیتوان به تصویری جامع از وضعیت حفاظت جهانی دست یافت. دادههای جهانی نیز نشان میدهند که در حال حاضر، سهم مناطق حفاظتشده خصوصی (PPAs) از کل سامانه حفاظت جهانی فقط ۸.۵درصد است و بسیاری از آنها حتی ثبت رسمی هم نشدهاند. با این حال، هر جا که جوامع محلی نقشپذیر شدهاند -چه بهعنوان مالک زمین، چه بهعنوان بهرهبردار مشارکتی، پیشرفتهایی در حفاظت موثر از گونهها، اتصال زیستگاهی و بازسازی اکوسیستمها مشاهده شده است. در واقع، در چارچوب جهانی تنوع زیستی پس از ۲۰۲۰، مشارکت جوامع محلی و حفاظتگاههای خصوصی نهتنها توصیه، بلکه یک ضرورت کلیدی اعلام شده است. تحقق عدالت زیستمحیطی، تقویت تابآوری جوامع روستایی و شکلگیری نظام حکمرانی چندسطحی در حفاظت از طبیعت، بدون مشارکت فعال مردم ممکن نیست.