داستان سقاخانه‌های شهر ما

داستان سقاخانه‌های شهر ما

 داستان سقاخانه‌های شهر ما بهترین نمونه از مردم‌شناسی و ارتباطش با سبک زندگی انسان متدین است.

به گزارش همشهری آنلاین، محسن مهدیان؛ مدیرمسئول روزنامه همشهری نوشت،‌ سقاخانه آینه در خیابان ظهیرالاسلام به آینه‌کاری‌اش شهرت دارد. سقاخانه نوروزخان در خیابان ۱۵خرداد به طاق‌بندی، علم و بیرق و زورخانه کنار آن معروف است. سقاخانه کل‌عباسعلی در خیابان وحدت‌اسلامی سابقه‌اش به قاجار می‌رسد و از سقاخانه‌های نامی تهران است. سقاخانه عزیزمحمد نیز برای جایگاه ویژه‌ای که برای شمع روشن کردن زیر شیرآب دارد، سرزبان‌هاست.

تهران حدود ۳۰۰سقاخانه دارد که برخی از آنها برای مردم بسیار خاطره‌انگیز و هویت‌بخش هستند.

اما ماجرای سقاخانه در تهران چیست؟ از کجا آمده است؟ چطور شهرت یافته است؟ توسط چه‌کسی ابداع شده است؟ چرا بین مردم ارج و قرب پیدا کرده است؟ تزئینات این سقاخانه‌ها چه پیامی دارد؟ و...

داستان سقاخانه‌های شهر ما بهترین نمونه از مردم‌شناسی و ارتباطش با سبک زندگی انسان متدین است.

سقاخانه شهر ما از یک آبخوری ساده شروع شده است؛ شیرآبی و آب‌انباری و کاسه و پیاله‌های زنجیرشده... مردم در گذرهای شهر در تابستان و گرما به‌هم آب می‌رساندند و همین آبرسانی به افراد تشنه برایشان احساس سقایت ساخته بود. عابرانی که آب می‌نوشیدند سلام بر حسین و لعنت بر یزید می‌گفتند و همین نیز کم‌کم به این سقایت رنگ و روی امام‌حسینی بخشید.

یک‌جرعه هر که نوشد زین حوض آب رحمت
گفت از برای تاریخ بادا به شمر لعنت

ابیاتی که در برخی از سقاخانه‌های شهر حک شده از همین احساس معنوی و حسینی مردم نشأت گرفته است. از سوی دیگر برای مردم آب حرمت خاصی داشت. آب مهریه حضرت زهراست... «و جعلنا من الماء کل شی حی»... یک باور عمیق بود که سنت‌های مردمی را جهت و روح می‌داد.
به همین سادگی آب رساندن و سقایت شد مناسک و مکان آن «سقاخانه» نام گرفت. در گذشته که لوله‌کشی آب به شکل امروزی فراهم نبود از ظرفی شبیه گلدان که حکم منبع آب داشت و با چند تکه یخ، خنک نگه داشته می‌شد، استفاده می‌کردند.

از طرفی برای توجه دادن مردم به مصایب کربلا و استعانت از حضرت ساقی و علمدار کربلا و بر لب نشاندن نام سیدالهشدا و سلام دادن بر حسین علیه‌السلام، از هرچه که یادآور هیئت و حسینیه و کربلا بود برای تزئین سقاخانه‌ها بهره می‌بردند و از پنجره‌های مشبک فلزی یا چوبی به‌عنوان نماد ضریح امام‌حسین استفاده می‌کردند. از شمایل گوناگون با اشعار حماسی به‌عنوان نشانه‌های حسینیه و عزا و از گنبدکوچک به عنوان گنبد سیدالشهدا بهره می‌گرفتند و علم و بیرق و پرطاووس را یادآور روایات کربلا می‌دانستند. شیر آب را داخل گودی محرابی شکل تعبیه می‌کردند که از نشانه‌های معماری ایرانی‌اسلامی بود.

برای آب‌خوری از پیاله و کاسه استفاده می‌کردند تا هنگام آب خوردن دیده به آب بیفتد و هم لذت ببرند و هم سلام دادن را فراموش نکنند. گاهی نیز تندیسی فلزی که نماد دست بریده حضرت عباس است در داخل آن تعبیه می‌کردند. گاهی به این پیاله‌ها، چهل‌کلید آویزان می‌کردند و باور عموم چنین بود که هر انسان حاجتمندی که از کاسه‌های چهل‌کلید آبی بنوشد و مبلغی هرچند ناچیز در راه خرج کردن در تکایا و مجالس امام‌حسین(ع) بپردازد، به مدد حضرت‌ابوالفضل حاجت روا می‌شود. با همین بهانه نیز جایی برای شمع روشن کردن و حاجت گرفتن اهالی درنظر گرفته بودند. از اشعار حماسی و مراثی با خطاطی زیبا استفاده می‌کردند تا مدح و منقبت اهل‌بیت را بیشتر توجه دهند.

همه اینها نیز حول یک سنت پسندیده شکل گرفته بود و آن هم آبرسانی به رهگذر تشنه بود. وقتی امور عادی و ظاهری‌مان را با اعتقادات معنوی پیوند بزنیم همین ظاهر ساده و زندگی روزمره تبدیل به عبادت می‌شود. سقاخانه‌ها را مردم درست کردند چون این روایات را باور داشتند که «هر مسلمانی، مسلمان تشنه‌ای را سیراب کند، خداوند روز قیامت از شربت سر به مهر به او بنوشاند.»

چه زیباست شهری که روح دارد و قدم زدن و تماشای آن ذکر است.

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها