همشهری آنلاین: بعید است جز صاحبان کمدیهای پرفروش و سینمادارانی که از فروش فیلمها منتفع میشوند، کس دیگری از توزیع سانسهای سینما در ایران راضی باشد. از مجموع ۱۸۰ هزار سانس برای ۱۸ فیلم اکران شده از ابتدای سال، سهم ۴ فیلم کمدی ۸۷ هزار سانس بوده؛ یعنی ۴۸ درصد سانسهای سینما به ۴ فیلم کمدی تعلق داشته و ۵۲ درصد دیگر به ۱۴ فیلم. در این وضعیت آیا میشود توقع داشت که فیلمهای غیر کمدی با فیلمهای کمدی رقابت پایاپایی داشته باشند؟
برخلاف دهههای ۱۳۶۰، ۱۳۷۰ و حتی اوایل دهه ۱۳۸۰ که نه فقط خواست سینماداران، بلکه سیاستهای تعیینشده از سوی مدیران سینما در توزیع سانسها و مدت زمان اکران هر فیلم موثر بود، حالا تقریبا بیش از یک دهه میشود که عملا فقط مناسبات بازار و تمایل سینماداران به نوع خاصی از فیلمهاست که جریان فروش در سینمای ایران را تعیین میکند. سیاستگذار دیگر مثل سابق دست بالا را در تعیین مناسبات اکران بر عهده ندارد و سعی میکند این ضعف را در بخش تولید با سرمایهگذاری فراوان، که معمولا هم بازگشتی ندارد، جبران کند. از طرف دیگر، فروش بالای فیلمهای کمدی به مدیران سینما امکان میدهد که این فروش را حاصل سیاستهای خودشان نشان دهند و موفقیتشان را با چوبخط فروش کمدیها بسنجند.
نکته دیگری که سیاستگذاران سینمایی را در زمره حامیان کمدیهای جای میدهد، بهظاهر بیدردسر بودن و مسئله نداشتن این نوع فیلمهاست. در این وضعیت، چرا نباید بیشتر سانسهای سینماها قسمت کمدیها شود؟ نهتنها تعداد سانسهای کمدیها بیشتر است، بلکه سانسهای خوب و به اصطلاح پرتماشاگر عصر یا آخر هفته نصیب این فیلمها میشود و سانسهای صبح و کمتماشاگر به فیلمهای غیرکمدی تعلق میگیرد.
هزینه نگهداشت سالن سینما، دستمزد پرسنل یا هزینه تهیه تجهیزات نمایش فیلم ازجمله دلایلی است که سینماداران در توجیه اختصاص سانسهای بیشتر و بهتر به فیلمهای کمدی ردیف میکنند. اما واقعیت این است که منفعت اقتصادی مهمترین دلیل تمایل سینماداران به اکران کمدی است. سوالی که پیش میآید این است که واگذار کردن تربیت ذوق عامه به افرادی که سینما را به چشم محل کسب نگاه میکنند تا پایگاهی فرهنگی که میتواند در توسعه فرهنگ و هنر نقشآفرینی کند، منطقی است؟ جای سیاستگذاران سینما رر این معادله کجاست و تماشاگری که فرصت تماشای آثار متنوع را از دست میدهد، چقدر در این میانه ضرر میکند؟