به گزارش همشهری آنلاین، همواره جریانات رسانهای خارج از کشور و همچنین برخی صداهای مطبوعاتی در ایران سعی دارند با مقایسه ایران و برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس نتیجه بگیرند که این کشورها مسیر توسعه و پیشرفت را انتخاب کردند و از این منظر وضعیت مدیریتی آنان موجب شده است که رفاه در تمام این شهرها و کشورها فراگیر شود. هفت حوض تهران حدود ۳۰ هزار نفر جمعیت دارد. فرض کنید ناگهان زیر هفت حوض بزرگترین مخزن گاز جهان و چند مخزن نفت بزرگ کشف شود. در حالت طبیعی، منافع مادی آن مخازن محدود به آن جغرافیای کوچک و ۳۰ هزار نفر نخواهد بود، و میلیونها تن مردم تهران، ایران و حتی فراتر، از آن بهره خواهند برد. حال فرض کنید افراد صاحب نفوذ محله، برای آنکه چیزی به محلههای اطراف نرسد، دست در دست انگلستان، یا امریکا، دیگر هموطنانشان را از هفتحوض دور نگه دارند. اتحاد امنیتی این است: شما امنیت حضور ما در هفتحوض را حفظ کنید، و ما عمدهی آنچه در میآوریم را به خارج منتقل خواهیم کرد. این داستان قطر و شیخهای قطر است.
در ۱۹۳۹ وقتی اولین مخازن نفت قطر در دخان کشف شد، جمعیتی حدود ۱۰-۲۰ هزار نفر داشت. جمعیت قطر تا اواسط دههی ۱۹۵۰ که استخراج از ذخایر شروع شده بود، به حدود ۲۵ هزار نفر رسیده بود. ۲.۴ میلیون نفر دیگر را کارگران هندی، بنگلادشی، نپالی، پاکستانی، سریلانکایی، فیلیپینی و مصری تشکیل میدهند.
حال باید پرسید ثروت سرشار قطر کجا میرود؟
میشود دستمزد مسی در پاریس سن ژرمن
میشود خود پاریس سن ژرمن
میشود ۲۰ استادیوم فوتبال برای جام جهانی، که بعد از پایان جام، میماند برای ۳۰۰ هزار قطری و ۲.۴ میلیون هندی و نپالی و… که فقط از انها نگهداری کنند!
میشود هواپیمای اهدایی به ترامپ!
میشود آن ۱.۲ ترلیون دلار سرمایهگذاری قطر در امریکا
میشود داعش
میشود جبههالنصره
میشود سلاحهایی که سوریه را به خاک سیاه نشاند
میشود تروریستی که امروز پرزیدنت و عزیز جهان غرب شده
قطر کشور نیست ملت نیست یک شرکت است! شرکتی که مالکان استعمارگران غربی هستند و امثال امیر و شیخی که میشناسید صرفا مدیریت افتخاری شرکت را بر عهده دارند.این موضوعی است که برای سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز صادق است، یعنی بحرین، امارات و حتی خود عربستان نیز چنین وضعیتی را دارد، همهی اینها کمابیش همانند که قطر است. اکثریت جمعیتشان را مهاجرین کارگری تشکیل میدهند که تا میتوانند کار کنند. کار میکنند و روزی که نتوانند کار کنند با لگد به بیرون پرتاب خواهند شد.
لین واقعیتی است که در کشورهای حاشیه خلیج وجود دارد و رسانه و مطبوعات چنین القا میکند که سرمایههای موجود در قطر و امارات و غیره به دلیل مدیریت صحیح به تمامی مردم حاضر در این مناطق تقسیم میشود. این در صورتی است که با یک جستجوی ساده میشود پی برد که این کشورها با داشتن سرمایه بسیار و جمعیت کم همچنان بخش قابل توجهی از فقر و فلاکت اجتماعی را درحال تجربه کردن هستند.