بسته شدن تنگه هرمز چه بر سر بازار نفت می آورد؟

به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه خراسان نوشت: با این حال، همین اتفاق بار دیگر احتمال بسته شدن گذرگاه راهبردی تنگه هرمز از سوی ایران در بحبوحه جنگ با اسرائیل را تقویت کرده است. تنگه ای که روزانه حدود ۲۰ میلیون بشکه معادل یک چهارم عرضه جهانی نفت از آن روانه بازارهای جهانی می شود.
هماکنون خبرها از اثرگذاری این رویداد بر نرخ کرایه نفتکشها برای عبور از این مسیر حکایت دارد. در چنین فضایی، تحلیلها درباره پیامدهای احتمالی این سناریو در صدر رسانههای جهانی قرار گرفته است. برخی پیشبینیها از جهش دوبرابری قیمت نفت سخن میگویند؛ تحولی که میتواند معادلات جنگ تحمیلی اسرائیل علیه ایران را دستخوش تغییرات اساسی کند.
سایه جنگ بر گلوگاه نفتی جهان
اگرچه ایران به دلیل مصرف بالای حامل های انرژی و همچنین محدود بودن مقاصد صادراتی، امکان مانور چندانی برای تاثیر گذاری بر بازار نفت از طریق کاهش صادرات جهانی این محصولات را ندارد، با این حال، تاثیرات دیگر این اتفاق می تواند تکان دهنده باشد.
بنا بر گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا ، در حال حاضر روزانه ۲۰ میلیون بشکه نفت از این تنگه روانه بازارهای جهانی می شود که چیزی در حدود یک چهارم کل عرضه نفت دنیاست. بسته شدن این مسیر حتی برای یک بازه زمانی محدود، تاثیر عمده ای بر بازارهای جهانی نفت و گاز خواهد داشت.
چشم اندازی از یک شوک نفتی بزرگ به بازار
از آغاز جنگ، اگر چه روند قیمت نفت رو به افزایش بوده و تاکنون حدود ۸ درصد افزایش یافته است. با این حال ناظران معتقدند تغییر نکردن چندان زیاد این نرخ، به این دلیل بوده که تاکنون آمریکا از نحوه رفتار ایران در خصوص بستن تنگه هرمز مطمئن بوده است. اما جدی شدن این گزینه هم اینک تحلیل های قابل توجهی را در خصوص ادامه وضعیت بازار نفت و حتی اقتصاد جهانی در پی داشته داشته است.
کپلر: قیمت نفت با بستهشدن تنگه هرمز ۲ برابر میشود
در بارزترین نمونه، خبرگزاری فارس به نقل از موسسه کپلر گزارش داد با استناد به تازه ترین داده ها، اکنون حدود ۳۴٪ از کل نفت خام حملونقل دریایی جهان از طریق تنگه هرمز عبور میکند.این تنگه استراتژیک، با عبور روزانه تقریبی ۲۰ تا ۲۱ میلیون بشکه نفت و فرآوردههای نفتی، یکی از حیاتیترین گلوگاههای انرژی جهانی محسوب میشود.به دلیل این وابستگی گسترده، حتی اختلالی کوتاهمدت، میتواند قیمت نفت خام برنت را به بالای ۱۰۰ دلار در هر بشکه برساند.ب رخی تحلیلگران بین ۱۰۰ تا حتی ۱۵۰ دلار را در شرایط شدت گرفتن بحران محتمل میدانند.مدلسازی حساسیت قیمت نفت به اختلال در تنگه هرمز نشان میدهد که حتی کاهش ۱۰ درصدی عبور نفت میتواند قیمت نفت برنت را تا ۸ دلار افزایش دهد؛ در حالیکه در صورت اختلال کامل (۱۰۰ درصدی)، قیمتها ممکن است تا بیش از ۶۰ دلار افزایش یافته و از مرز ۱۵۰ دلار عبور کنند.
افزایش ۴۰ درصدی نرخ کرایه نفتکشها در تنگه هرمز
در کنار تحلیل فوق، با قوت گرفتن بسته شدن تنگه هرمز و ریسک عبور از این تنگه، هم اینک نرخ کرایه نفتکشهای حامل فرآوردههای نفتی از خاورمیانه نیز به میزان قابلتوجهی افزایش یافته است. طبق دادههای بورس بالتیک، هزینه حمل سوخت از خاورمیانه به شرق آسیا در سه جلسه معاملاتی منتهی به روز دوشنبه نزدیک به ۲۰ درصد افزایش یافت.در همین بازه، نرخ کرایه به مقصد شرق آفریقا نیز با جهشی بیش از ۴۰ درصد روبهرو شد. همزمان با تشدید تنشها میان اسرائیل و ایران، مالکان و مدیران نفتکشها عرضه کشتیهای خود در منطقه خاورمیانه را متوقف کردهاند.
ضرری که آمریکا از بسته شدن تنگه هرمز می بیند
همزمان با خبرهایی مبنی بر احتمال ورود مستقیم آمریکا به جنگ، تحلیل ها و گزارش های منتشر شده نشان می دهد که تاثیر بسته شدن تنگه هرمز بر اقتصاد آمریکا غیر قابل چشم پوشی است. خبرگزاری فارس به نقل از الجزیره آورده است: در حال حاضر چیزی که بهطور مستقیم به افزایش هزینههای زندگی مردم آمریکا منجر میشود این است که با وجود کاهش واردات نفت آمریکا از خلیج فارس به حدود ۵۰۰ هزار بشکه در روز، بازار جهانی نفت تعیینکننده قیمت سوخت در داخل آمریکا ست. در نتیجه افزایش قیمت نفت باعث خواهد شد قیمت هر گالن بنزین در برخی ایالتها مانند کالیفرنیا به نزدیک ۵ دلار (بشکه ای حدود ۲۰۰ دلار) برسد و حتی با افزایش قیمت نفت به بالای ۱۰۰ دلار، این رقم تا ۶ دلار نیز افزایش یابد. فشار مالی بر خانوادهها و خشم عمومی از این موضوع میتواند به چالشهای سیاسی جدی برای دولت ترامپ تبدیل شود.
اختلال در زنجیره تأمین و افزایش هزینه کالاها: طبق این گزارش، در صورت تشدید جنگ بین ایران و اسرائیل، راههای حیاتی تجارت جهانی مانند دریای سرخ و تنگه بابالمندب که حدود ۳۰ درصد تجارت کانتینری مرتبط با کانال سوئز را در خود جای دادهاند، دچار اختلال خواهند شد. این وضعیت منجر به افزایش هزینه واردات و تورم جهانی میشود که تاثیر مستقیمی بر اقتصاد شکننده آمریکا خواهد داشت.
آمریکا در شرایطی وارد این بحران میشود که با نرخ بالای تورم، بدهیهای کلان و کندی رشد اقتصادی مواجه است. وقوع جنگ گسترده، هزینههای نظامی و مالی دولت را به شدت افزایش میدهد؛ هزینههایی که عمدتاً به دوش مالیاتدهندگان و مصرفکنندگان آمریکا یی خواهد افتاد.به نوشته الجزیره، با بدهی عمومی بیش از ۳۶ تریلیون دلار و کسری بودجه بالای یک تریلیون دلار، دولت آمریکا امکان زیادی برای تامین مالی جنگ ندارد بدون اینکه فشار بیشتری بر اقتصاد وارد شود. هزینههای بالای بهره بدهی و احتمال افزایش مالیات یا کاهش خدمات عمومی مانند آموزش و بهداشت، همه به ناخرسندی مردم دامن میزند.
رکود تورمی؛ تهدیدی جدی پیش روی آمریکا : گزارش فوق می افزاید: با افزایش قیمتها و کاهش رشد اقتصادی، آمریکا ممکن است وارد دورهای از «رکود تورمی» شود. یعنی وضعیتی که در آن همزمان تورم بالا و رشد منفی وجود دارد. در واقع در چنین شرایطی، سیاستهای پولی برای مهار تورم با افزایش نرخ بهره میتواند رشد اقتصادی را کاهش داده و فشار بر مردم را بیشتر کند. افزایش نرخ بهره برای مقابله با تورم، هزینههای وام مسکن، کارتهای اعتباری و وامهای دانشجویی را بالا خواهد برد و فشار مالی بر خانوارهای آمریکایی، بهخصوص طبقه متوسط و پایین افزایش خواهد یافت. شرکتهای کوچک و متوسط نیز در تأمین مالی با مشکل مواجه میشوند و اشتغال کاهش مییابد.
آیا فشارهای اقتصادی، دولت آمریکا را از ورود به جنگ منصرف کند؟
تجربه جنگ تجاری سال گذشته نشان داد که فشارهای اقتصادی داخلی، قویتر از فشارهای سیاسی یا دیپلماتیک، میتواند تصمیمات دولت آمریکا را تغییر دهد. افزایش هزینههای بنزین، کاهش قدرت خرید و نگرانی از تورم و بدهی، بهویژه در ایالاتی که پایگاه انتخاباتی ترامپ هستند، احتمال این که به مخالفت عمومی علیه دخالت نظامی دامن بزنند را بالا خواهد برد. در داخل حزب جمهوریخواه نیز شکاف بین طرفداران تشدید تنش و گروههای معتدلتر که نگران پیامدهای اقتصادی هستند، افزایش یافته است. فشار بخش خصوصی و بازارهای مالی برای جلوگیری از درگیری نظامی گسترده، روز به روز بیشتر میشود.در خور ذکر است آمریکا امروز بیش از هر زمان دیگری در معرض محدودیتهای اقتصادی قرار دارد که عملاً امکان ورود به جنگ مستقیم با ایران یا اسرائیل را محدود میکند. افزایش قیمت نفت، فشار بر سبد مصرف خانوادهها، تورم وارداتی، بدهیهای عظیم و رکود احتمالی، همگی دست به دست هم دادهاند تا واشنگتن را به بازنگری جدی در سیاستهای خارجیاش وادار کنند.بنابراین، به نظر میرسد تصمیمگیرندگان آمریکا یی، بیشتر از هر عامل نظامی یا ژئوپلیتیکی، تحت تاثیر واقعیتهای اقتصادی و فشارهای داخلی، حتی الامکان از ورود به یک جنگ تمامعیار در خاورمیانه پرهیز خواهند کرد.