صحنه‌آرایی ترامپ در جنگ ایران و اسرائیل

 صحنه‌آرایی ترامپ در جنگ ایران و اسرائیل
 برنا - گروه بین‌الملل: در میانه حملات سنگین موشکی ایران که هر روز به آستانه جنگی فراگیر نزدیک‌تر می‌شد، ترامپ با آتش‌بس نمایشی، نه برای صلح، که برای مدیریت بحران به نفع اسرائیل و تثبیت قدرت منطقه‌ای خود پا به میدان گذاشت و توقف جنگ را اعلام کرد، توقفی که دست‌ها روی ماشه نگه داشته است.

امید محسنی - در دوازدهمین روز جنگ میان ایران و اسرائیل، آتش‌بس ناگهانی ترامپ در شرایطی اعلام شد که به نظر می‌رسید این منازعه در وضعیت دامنه‌داری قرار گرفته. بعد از حملات مستمر اسرائیل به ایران و هدف قرار دادن بخش‌های نظامی و غیرنظامی، بالاخره ایالات متحده تصمیم خود را برای حمله به تاسیسات اتمی ایران گرفت، تصمیمی که بعد از عملیاتی شدن بازخورد نظامی جدید از طرف ایران داشت. حمله موشکی ایران به پایگاه العدید قطر صرفنظراز ابعاد و میزان تاثیر آن، دومین حمله تاریخی یک کشور در دهه‌های گذشته محسوب می‌شد که به مرکز قدرت نظامی کشوری با ادعای مصونیت و بازدارندگی انجام شده است. به همین دلیل می‌توان اینطور تصور کرد که طرح آتش‌بس ترامپ بلافاصله پس از حمله نظامی تهران، ممانعت از افزایش سطح درگیری در منطقه‌ای بود که ایالات متحده خود را ناجی و نگهدار آن معرفی می‌کند. این نکته ارجاعی است به اظهارات رئیس‌جمهور ایالات متحده در ماه‌های گذشته. ترامپ در تور عربی خود به عربستان، امارات و قطر در حالی که چند تریلیون دلار سرمایه جذب کرد، حفظ امنیت منطقه را به عنوان تضمینی متقابل به اعراب متعهد شد؛ بنابراین یکی از اهداف آتش‌بس ناگهانی، تغییر مسیر درگیری‌هایی است که می‌تواند ترامپ را در شرایط اضطراری روابط با کشور‌های عربی قرار دهد. انتخاب قطر و پایگاه العدید از سوی ایران به عنوان هشدار اولیه‌ای بود که در صورت تکرار تجاوز به خاک ایران، امکان بروز تنش‌های نظامی گسترده‌ای منطقه‌ای را افزایش می‌داد. از این رو آمریکا سعی می‌کند جهت تقابل نظامی را در مسیر ایران و اسرائیل در آینده حفظ کند و با پشتیبانی‌های نظامی همچنان روند جنگ را زیر کنترل خود داشته باشد.

*آتش‌بس، بدون معیار‌های بین‌المللی

از سوی دیگر جنگ ایران و اسرائیل پس از ۱۲ روز سخت و حساس در شرایطی با کلیدواژه «آتش‌بس» متوقف شد که هیچیک از معیار‌های بین‌المللی را در خود ندارد. برای اینکه یک آتش‌بس جنگی از نظر قوانین بین‌المللی معتبر، الزام‌آور و مانع تعرض طرفین باشد، باید مولفه‌ها و شرایط مشخصی را شامل شود که در حقوق بین‌الملل بشردوستانه و عرف‌های جنگی پذیرفته شده‌اند. وجود تواقفنامه رسمی و قابل استناد میان طرفین به صورت دوجانبه یا چند جانبه، اعلام صریح زمان، مکان و شیوه توقف عملیات نظامی و وجود نظارت بین‌المللی و راستی‌آزمایی این حدود، از جمله مواردی است که باید مد نظر قرار بگیرد تا امکان فعال شدن مکانیسم پاسخگویی و مجازات ناقضان آتش‌بس فراهم شود. تلاش ترامپ برای بازی با نقاب میانجی نهایی در این جنگ که خود بخشی از نقطه نهایی آن را بازی می‌کرد نشان داد او به رسم همیشگی، نهاد‌های بین‌المللی را به حاشیه می‌راند تا بتواند زمان را به نفع دیپلماسی یکسویه و تفسیر آمریکایی و اسرائیلی از آتش‌بس در جنگ هدایت کند. در حال حاضرنمونه این وضعیت در لبنان و غزه نیز در جریان است. ترور‌های مشخص و طراحی شده اسرائیل و حملات زمانبندی شده به جنوب لبنان نشان داد که اصولا حقوق بین‌الملل جایگاه ویژه و قابل اعتنایی در دکترین نظامی آیالات متحده و اسرائیل ندارد. اظهارات رئیس دستگاه دیپلماسی ایران در روز ابتدایی اعلام آتش‌بس در همین راستا قابل درک است. عراقچی با اعلام رد آتش‌بس و استفاده از واژه توقف جنگ از سوی تهران اعلام کرد که ایران در حال دفاع از خود بوده و پاسخ نظامی متناسب را به طرف‌های مقابل داده است، از این رو توقف عملیات نظامی در شرایط دفاع منوط به رویکردی است که آمریکا و اسرائیل در پیش خواهند گرفت.

*ورود تسلیحات به اسرائیل، تنفس مصنوعی آتش‌بس

این شرایط در حالی ادامه دارد که در روز‌های گذشته منابع خبری متعددی از ورود تسلیحات و تجهیزات نظامی به اسرائیل خبر می‌دهند، موضوعی که با ارزیابی مسئولان ایرانی درباره تنفس به رژیم اسرائیل در بازه زمانی پس از آتش‌بس و پشتیبانی آمریکا و اروپا از این رژیم انطباق دارد. پنجشنبه گذشته، رسانه عراقی «نایا» با انتشار تصویری از نقشه هواگرد‌های ورودی به حریم هوایی فلسطین اشغالی، نوشت: «تاکنون حجم زیادی از سلاح‌های غربی، از جمله ۱۷ هواپیمای ترابری سنگین نظامی، به رژیم صهیونیستی ارسال شده است.» موضوعی که پیش از آغاز جنگ نیز در بازه زمانی چند ماهه تداوم داشت و خبر‌هایی مبنی بر ارسال هواپیما‌های سوخت‌رسان و محموله‌های نظامی به پایگاه‌های آمریکایی و اسرائیلی در منطقه این ذهنیت را ایجاد کرده بود، ترامپ با فشار‌های رسانه‌ای قصد دارد ایران به تسلیم دربرابر خواسته‌های دیپلماتیک در قالب غنی‌سازی صفر وادار کند.

*حمایت بی‌پرده ترامپ از نتانیاهو

آنچه که به زعم تحلیلگران داخلی و خارجی در این روز‌ها بر دامنه احتمال جنگ‌افروزی دوباره غرب می‌افزاید، حمایت تعجب‌برانگیز و بی‌پرده ترامپ از نتانیاهو در قبال پرونده‌هایی قضایی است که در اسرائیل جریان دارد. او بعد از اعلام آتش‌بس بلافاصله بنا را بر تعریف و تمجید از شریک نامعقول خود گذاشت و تقاضای خود را برای تبرئه او در دادگاه‌های فساد اعلام کرد. دونالد ترامپ روز شنبه با انتقاد شدید از دادستان‌ها در پرونده فساد بنیامین نتانیاهو برای دومین‌بار در چند روز گذشته خواستار لغو محاکمه کیفری نخست‌وزیر اسرائیل شد و گفت: «آمریکا میلیارد‌ها دلار به اسرائیل کمک می‌کند، این موضوع را تحمل نخواهد کرد.» رئیس‌جمهوری آمریکا مدعی شد که نتانیاهو در حال حاضر درگیر روند مذاکره برای دستیابی به توافق با حماس در جهت آزادی گروگان‌هاست، اما زمانبندی این حمایت بی‌پرده در وضعیتی که توقف جنگ میان ایران و اسرائیل شکننده به نظر می‌رسد و در ایران تحلیل و ارزیابی نظامیان عالیرتبه بر آمادگی کامل در قبال حملات جدید است، نشان می‌دهد مسئله غزه در این بزنگاه، نکته انحرافی حمایت ایالات متحده از نتایاهوست. احتمالا ترامپ برای ادامه حملات نظامی علیه ایران، آلترناتیو دیگری جز نخست وزیر فعلی اسرائیل نمی‌پسندد. این شواهد نشان می‌دهد ایالات متحده با فشار بر دستگاه قضایی اسرائیل سعی دارد او را برای ادامه طرح‌های منطقه‌ای خود حفظ کند. البته این تمایل دو سویه است. نتانیاهو نیز ثبات خود در قدرت را به رغم وجود مخالفان قوی، به جنگ‌های بی‌پایان و امنیتی‌سازی در داخل گره زده است.

*تکرار مذاکره و جنگ

از سوی دیگر، اعلام آمادگی آمریکا برای ادامه مذاکرات و پیگیری‌های ویتکاف در زمین دیپلماسی را نمی‌توان خارج از این دایره دانست. همانگونه که اسرائیل در آستانه دور ششم مذاکرات حمله نظامی به ایران را با چراغ سبز ترامپ آغاز کرد، اعلام ازسرگیری گفت‌و‌گو‌ها بعد از تجاوز مستقیم به تاسیاست اتمی ایران بازی فریب و خرید زمان برای حملات احتمالی مجددی است که می‌خواهد رویکرد فروپاشی تهران را پیگیری کند. این نکته در روز‌های اخیر از طرف تحلیلگران سیاسی و مسئولان ایرانی نیز بار‌ها تکرار شده که رویکرد آمریکا و اسرائیل بیش از حمله به تاسیسات اتمی ایران و کاهش توانایی‌های هسته‌ای، هدف سایه‌ای را دنبال می‌کرد. آنها معتقدند همبستگی ملی ایجاد شده در کشور، موجب شکست پروژه آمریکایی- اسرائیلی «اختلال سیاسی» در ایران شده است. آنچه که بعد از آتش‌بس با عنوان مذاکرات مستقیم یا غیرمستقیم عنوان می‌شود، بازی با افکارعمومی و ایجاد آشفتگی در شناخت اهدافی است که ترامپ آن را در دستور کار قرار داده، اما این بار همه مسئولان ایرانی از نظامیان تا سیاستمداران بر این نقطه مشترک اصرار دارند که تهران دست برماشه، آماده تقابل با هرگونه تجاوز جدید است.

بنابراین، آنچه تحت عنوان آتش‌بس از سوی ترامپ مطرح شده، نه نشانی از صلح، بلکه تجلی یک توقف تاکتیکی در قالب جنگی فرسایشی و چندلایه است. به‌جای تثبیت صلح، ساختار فعلی بیش از پیش به سمت مدیریت بحران از طریق بازتولید بحران حرکت می‌کند؛ جایی که سیاست ایالات متحده نه به‌دنبال حل‌وفصل، بلکه به‌دنبال تنظیم مجدد معادلات قدرت به نفع بازیگرانی است که بقای سیاسی‌شان را در استمرار تهدید و تعلیق می‌جویند. از این منظر، آتش‌بس ترامپ بیش از آنکه به معنای پایان یک مرحله از جنگ باشد، مقدمه‌ای برای بازنویسی قواعد بازی در منطقه‌ای است که فعلا به آتش‌بس واقعی نرسیده است.

آخرین اخبار بین‌المللی را از خوشه خبر بخوانید و پیگیری کنید

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها