پاسخ راهبردی جمهوری اسلامی؛ بازدارندگی فعال و دکترین ضربه دوم

به گزارش برنا، سعید شهرابی فراهانی، مدیر مرکز پژوهش و مطالعات بین المللی ضدصهیونیستی در یادداشتی نوشت: در پرتو تجاوز برنامهریزیشده و چندلایه رژیم صهیونیستی علیه ایران – با مشارکت پنهان و آشکار برخی قدرتهای فرامنطقهای و مهرههای منطقهای – جمهوری اسلامی ایران در معرض یک جنگ ترکیبی بیسابقه قرار گرفت؛ نبردی که در ابعاد نظامی، اطلاعاتی، رسانهای و روانی طراحی شده بود تا ایران را به زانو درآورد، اما خود به نقطه عطفی در تغییر موازنه قدرت منطقهای و بینالمللی تبدیل شد.
پاسخ جمهوری اسلامی ایران: بازدارندگی فعال و دکترین ضربه دوم
اجرای سلسله عملیاتهای وعده صادق ۳ در ۲۲ موج هدفمند، با دقت بالا و ظرفیت بومی، نشان داد که ایران توانایی ضربه دوم را نهفقط به شکل واکنشی، بلکه در قالب معماری هوشمند دفاع فعال در اختیار دارد.
حمله متقابل به پایگاه آمریکایی العدید قطر در چارچوب عملیات بشارت فتح، نشاندهنده عبور ایران از سطح پاسخ موضعی به مدل راهبردی تحمیل هزینه به حامیان جنگافروز بود.
پیامدهای کلیدی و دگرگونیهای راهبردی:
▪️شکست راهبرد نفوذ و بیثباتسازی داخلی دشمن
▪️نمایش شکنندگی سامانههای پدافندی رژیم صهیونیستی
▪️افزایش سرمایه اعتماد عمومی به نهادهای دفاعی ایران
▪️افول توهم تغییر نظام از بیرون و شکست پروژه فروپاشی نرم
▪️تحول در نگاه ملتهای مسلمان نسبت به الگوی مقاومت فعال ایرانی
▪️ایجاد گسل امنیتی و مشروعیتی درون رژیم صهیونیستی
▪️تحمیل عقبنشینی گفتمانی به دولت آمریکا در معادلات منطقهای
▪️تثبیت نقش ایران بهعنوان بازیگر تعیینکننده در معماری امنیت غرب آسیا
رهبری، مردم و محور تمدنی:
هدایت راهبردی رهبر معظم انقلاب در شرایط پرآشوب جنگ، با ایجاد انسجام ملی و وحدت تصمیمسازی، نشان داد که رهبری تمدنساز، اساس تابآوری ملی در نظم امنیتی نوین است.
مردم ایران، نهفقط در مقام مخاطب دفاع، بلکه بهمثابه شریک هوشمند در امنیت ملی ظاهر شدند؛ عنصری که ماهیت جنگ شناختی دشمن را نیز خنثی کرد.
نتیجهگیری راهبردی:
نبرد اخیر، اگرچه بر بستر تجاوز نظامی آغاز شد، اما در عمق خود، صحنه برخورد دو الگوی تمدنی بود: ایرانِ عقلمدار، مقاوم و مستقل در برابر بلوک سلطهگر، هیمنهطلب و مداخلهجو.
در این نبرد، ایران نشان داد که:
قدرت دفاعیاش تضمین صلح است، نه آغازگر جنگ.
اقتدارش، از ایمان مردم، عقلانیت نظام و مشروعیت حقوقی نشأت میگیرد.
و حضورش در معادلات آینده منطقه، نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت راهبردی برای ثبات پایدار است.