جوانگرایی در تیم ملی فوتبال ایران؛ بخوانید واقعیت فنی، بنویسید مصلحت رسانهای

به گزارش برنا از اصفهان ، امیر قلعهنویی پیشتر وعده داده بود که روندی تدریجی برای تزریق نیروی جوان به ترکیب ملی را آغاز کرده است. اما بررسی ترکیب نهایی، روند بازیها و نتایج اخیر، سؤالاتی را در خصوص عمق و اصالت این جوانگرایی مطرح میکند.
اهداف فنی یا چهرهسازی رسانهای؟
حضور چهرههایی مانند امیرمحمد رزاقنیا، آریا یوسفی و مهدی محبی در اردوهای اخیر، ظاهراً نشان از نگاه تازه کادر فنی به نسل جوان دارد. با این حال، حذف برخی از این نفرات پیش از آغاز مسابقات و محدود شدن نقش سایر نفرات جوان به نیمکتنشینی یا دقایق معدود بازی، شائبهی رویکردی نمادین و غیرواقعی را پررنگ میکند.
ترکیب کهنه برابر قطر، نتیجه دور از انتظار
در دیدار مقابل قطر، تیم ملی ایران با تکیه بر بازیکنان باتجربهای چون بیرانوند، خلیلزاده، محمدی، طارمی و دیگر مهرههای ثابت سالهای گذشته به میدان رفت. اما نتیجه، چیزی جز شکست یک بر صفر و ارائهی نمایشی ناهماهنگ و ضعیف نبود. این بازی نه تنها دستاورد فنی خاصی نداشت، بلکه این پرسش را پیش کشید که اگر قرار است تیم حتی با باتجربهها نیز نتیجه نگیرد، آیا بهتر نبود با وجود مصدومیت چند باتجربه دیگر، فرصت بیشتری به بازیکنان جوان داده میشد تا حداقل به واسطه یک توفیق اجباری، تجربهای برای آینده کسب کنند؟
جوانگرایی، نه در حرف بلکه در عمل
دعوت از جوانان، اگر به میدان دادن و ایجاد فضای رقابت منجر نشود، تنها در حد یک ژست باقی خواهد ماند. فوتبال ملی ایران بیش از هر زمان دیگری نیازمند تغییر نسلی تدریجی، حسابشده و البته شجاعانه است. اگر ساختار فنی تیم همچنان بر اساس چهرههای تکراری بسته شود و فرصت حضور جدی از جوانان دریغ گردد، هیچ نشانهای از پوستاندازی واقعی دیده نخواهد شد.
تغییر نسل در تیم ملی، نه با شعار و نه با لیستهای پرزرقوبرق محقق میشود؛ بلکه با اعتماد، میدان دادن و حتی پذیرش ریسک شکستهای موقت، میتوان آیندهای واقعی برای فوتبال ایران ترسیم کرد.
انتهای پیام