حضور در غسالخانه برایم یک تجربه متفاوت و سنگین بود

امیدرضا فرامرزی داوطلب جهادی که در دوران کرونا در بخش اقامه نماز میت، خروجی غسالخانه و بخش تغسیل اموات کرونایی فعالیت داشته است، به خبرنگار برنا گفت: به مدت پنج ماه در غسالخانه بهشت زهرا (س) مشغول خدمت بودم. در این مدت، در کنار نماز میت، تردد در بخش تغسیل هم داشتم. بهطور کلی از سالها قبل در فعالیتهای جهادی شرکت داشتم؛ از زلزله سرپل ذهاب گرفته تا سیل پلدختر در لرستان. حتی در بسیاری از این مأموریتها از جیب خودمان هم هزینه کردیم.
وی افزود: از همان روزهای اولیه شیوع کرونا در ضدعفونی کردن معابر فعال بودم و بعد هم به بیمارستان فیروزآبادی میرفتم. تا اینکه یکی از دوستانم خبر داد تعداد متوفیان به دو برابر رسیده و غسالخانه بهشت زهرا (س) با کمبود نیرو مواجه است. احساس وظیفه انسانی و دینی باعث شد که وارد این میدان شوم.
فرامرزی در ادامه اظهار داشت: هیچ دغدغهای برای پنهانکردن فعالیتم از خانواده نداشتم. حتی یک سال قبل از آن هم که در بیمارستان فیروزآبادی در بخش کروناییها خدمت میکردم، در حالی که حتی برخی پرستاران وارد بخش نمیشدند، ما لباس ایزوله میپوشیدیم و داخل میرفتیم و در حد بضاعت خودمان کمکرسانی میکردیم.
وی تاکید کرد: فقط برای حفظ حرمت و پرهیز از حرفهای نابجا، به اقوام دورتر نمیگفتم دقیقاً در کدام بخش هستم. میگفتم فعالیت جهادی در حوزه کرونا دارم، اما از بخش ایزوله بیمارستان و تغسیل چیزی نمیگفتم.
این داوطلب جهادی با اشاره به تفاوت این تجربه با سایر مأموریتهای اجتماعی گفت: بهشت زهرا (س) برایم یک تجربه متفاوت و سنگین بود. در سیل و زلزله، بیشتر جهاد اجتماعی است و مردم کمک داوطلبان را میبینند و تحسین میکنند؛ حتی ممکن است برخی بگویند با اینکه درطول سال به اینها ناسزا میگوییم اینها دارند خدمترسانی میکنند. اما در بهشت زهرا، کسی تو را نمیبیند. آنجا، برخلاف مأموریتهای جهادی دیگر، بعد معنوی ماجرا خیلی پررنگتر است. در غسالخانه با واقعیتی عریان از انسان روبهرو میشوی؛ با کسی که تا دیروز صاحباختیار خودش و تصمیمگیر بوده، اما حالا هیچ اختیاری ندارد. دیگر نه میتواند پلک بزند، نه سخنی بگوید، نه حرکتی کند. این غسال است که برایش تصمیم میگیرد.
وی تأکید کرد: اصلا برای غسال هیچ فرقی نمیکند میت داماد باشد یا کارگر، فقیر باشد یا ثروتمند. همهمان به یک شکل به دنیا میآییم، به یک شکل از دنیا میرویم و با لباس یکدست سفید به خاک سپرده میشویم.
فرامرزی در ادامه با بیان اینکه همیشه برایش سؤال بود که آیا مرگ درد دارد یا نه، گفت: من این را با چشم دیدم. مرگ واقعاً درد دارد. وقتی کسی پنجاه سال زندگی کرده، زحمت کشیده، صاحباختیار خودش بوده، اما زمانی که میمیرد، به چشمش میبیند که چگونه دارند بر سر اموالش میجنگند، نه میتواند جلویشان را بگیرد، نه چیزی همراه خودش ببرد. با دست خالی داخل قبر میشود.
این فعال جهادی با یادآوری خاطرهای گفت: یکی از متوفیان، رئیس چند کارخانه بزرگ بود. برای نماز میتاش با یک ماشین شاسیبلند لوکس به دنبالم آمدند. در بهشت زهرا (س) از دور یکسری درختهای جدید دیدم که انگار تازه رشد کرده بودند، چون من چندین ماه بود که هر روز به آنجا میرفتم با تعجب گفتم این درختها تا دیروز اینجا نبوده، نزدیکتر که رفتم، متوجه شدم که آنها دستهگلهای عزایی بودند که برای مراسم آورده بودند و، چون هرکدام به اندازه دو سوم یک درخت کاج بزرگ بهشت زهرا (س) بود باعث خطای دیدم شده بود.
وی اضافه کرد: با اینکه خانواده گفته بودند اگر میخواهید هزینه کنید به زوجهای جوان یا مستأجرها کمک کنید، اما هزینه کوچکترین دستهگلی که آورده بودند، در آن زمان چند ده میلیون تومان بود. میخواهم بگویم فرقی ندارد که رئیس کارخانه باشی یا فقیر و بینامونشان؛ همه با یک لباس وارد قبر میشوند.
امیدرضا فرامرزی در پایان اظهار داشت: بدون اینکه بپرسیم، از رفتار و نوع عزاداری خانوادهها؛ میتوانستیم بفهمیم مرگ چگونه اتفاق افتاده است. اگر شیون و فریاد زیاد بود، میفهمیدیم مرگ ناگهانی بوده یا جوانی از دست دادهاند. یا گاهی کسی فوت میکرد، جمعیت زیادی هم میآمدند، اما هیچکس گریه نمیکرد؛ میفهمیدیم فرد بیمار بوده و خانواده آمادگی مرگ را داشتهاند. آن وقت بود که فهمیدم مریض شدن قبل از مرگ، خودش نعمتی بزرگ است. چون خانواده، آماده وداع میشوند.
گفتنی است رویداد کرونا به همت سازمان بهشت زهرا (س) و همراهی معاونت خدمات شهری شهرداری تهران، خبرگزاری برنا، موسسه رسانهای صبا، با هدف تقدیر از فداکاریهای پرسنل این سازمان و همچنین نیروهای جهادی و داوطلبی و ثبت و جمع آوری آثار تصویری، قلمی و فیلمهای تولید شده در آن برهه زمانی در ۲۹ خردادماه برگزار میشود.