وکیل دادگستری در کلاف به هم تنیده سنت ، مدرنیته و فرهنگ در جامعه ایران

در نحوه نگرش گاهاً با تردید عموم مردم در خصوص اعطای وکالت به وکیل دادگستری عللی چند را میتوان برشمرد ، که از جمله مهمترین علل در باب این نوع نگرش نخست سنت و برداشتهای عوام از آن سپس مدرنیته و تکوین شکل جدیدی از تلقی وکیل پایه یک دادگستری و در ادامه نیز مقوله فرهنگ و یا به نوعی عدم رواداری معمول همراه با شک در جامعه ایران بی تاثیر نیست که به هر کدام در ابوابی جداگانه خواهیم پرداخت.
گفتار نخست وکیل دادگستری و سنت:
یک روخوانی ساده از سنت در دیدگاه عموم جامعه را میتوان چنین تعریف نمود که آنچه عوام از دیرباز به آن باور راسخ داشته و در کنه و بنه بنیان زمینههای ذهنی و مذهبی ایشان ریشه دوانیده است را سنت میشمارند. اما در جایگاه وکالت دادگستری تعارضات مبتلابه این نهاد با سنت چه شاخصههایی دارد؟ اگرچه که از دیرباز در شرع اعطای وکالت در کتب مختلف فقها بررسی و به انواع و انحاء مختلف آن و در ابواب مخصوص به آن به طور کامل پرداخته شده اما کماکان در حیطه سنت سپردن پرونده به یک وکیل دادگستری تا حدودی مغفول مانده چه اینکه آنچه بیشتر به آن در ابواب فقهی پرداخته شده است اصولاً بیشتر اعطای وکالت مدنی بوده لکن آنچه اکنون و در عصر کنونی رخ میدهد معمولاً انعقاد قرارداد با یک وکیل پایه یک دادگستری و البته با پرداخت یک مبلغ حق الوکاله معین میباشد. که کماکان از نظر بعضی از متشرعین صرف همین امر ممکن است اشکالات فراوان به همراه داشته باشد از آن جمله است بررسی فقهی صفت امانت و دیانت در فرد مورد نظر و البته با تعاریف خاص فقهی.
ساختارهای مستقر شده سنتی که معمولاً وجه مشخص و حسن معنوی جامعه محسوب میشود به دلیل نوع ترکیب مباحث قابل بررسی در آن میتواند اولین چالش یک وکیل دادگستری باشد، چرا که در هنجارهای سنتی به رغم پویایی آن برای برتافتن عنوان وکیل پایه یک دادگستری به عنوان یک نهاد مدافع حق چندان که باید و شاید پرداخته و ویراسته نشده است و مسلماً این ضعف به دلیل عدم وجود نهادهایی مانند کانونهای وکلای دادگستری در اعصار پیشین و به دنباله آن عدم گفتمان از این نوع نهاد در کتب فقهی ماضی به شمار میرود.
گفتار دوم وکیل دادگستری و مدرنیته:
در دورههای قبل از ورود تکنولوژیهای پیشرفته و به خصوص ظهور عصر اینترنت و در ادامه انواع و اقسام اپلیکیشنهای حقوقی و سایتهای متنوع در باب حقوق و وکالت دادگستری و اکنون با ادامه این پیشرفت با حضور هوش مصنوعی ، معمولاً تمامی کار وکلا به صورت فیزیکی و با تحریر لوایح به صورت دستی و به شکل سنتی و نگارش و ویرایش انواع قراردادها و دادخواستها صورت میپذیرفت . به فرض هنگامی که یک وکیل پایه یک دادگستری قصد تنظیم لایحه دفاعیه را داشت چنانچه به موضوعی برمیخورد که نیاز به تحقیق و جستجو داشت بایستی با صرف ساعتها وقت در لا به لای کتب حقوقی معتبر به پاسخ سوال خود دست مییافت. اما وکیل امروزی با یک سرچ ساده در موتور جستجوگر گوگل به انبوهی از دیتاهای مختلف اعم از آراء و نقد رای و مباحث مختلف حقوقی به آسانی دسترسی پیدا میکند . اما همه چیز به اینجا ختم نمیشود ، این وجهه مثبت پیشرفت تکنولوژی یک سویه منفی را نیز در خود مستتر دارد ، چرا که در حال حاضر هر فرد غیر حقوقی نیز به راحتی به این ابزار کاوش اینترنتی دسترسی دارد و میتواند به آسانی به پاسخ سوالات حقوقی خویش دست یابد و این امر خواه و ناخواه موجب رجوع هرچه کمتر آحاد جامعه به وکلای دادگستری میشود و از این حیث مسلماً بازار وکالت را تحت شعاع خویش قرار میدهد . هرچند تجربهمندی وکلای خوش سابقه و پرسابقه دادگستری نمیتواند جایگزین هیچ اپلیکیشن حقوقی و حتی هوش مصنوعی گردد اما در عمل میبینیم این شمشیر دو لبه نهایتاً موجبات رجوع کمتر افراد جهت اخذ مشاوره حقوقی به وکلا را نیز در پی خواهد داشت.
گفتار سوم وکیل دادگستری و فرهنگ:
دور زمانی حتی قبل از استقلال نهاد وکالت از دیرباز در جامعه ایران به لحاظ انواع دلایل روانشناختی جامعه که بحث مفصل آن در این مقاله نمیگنجد به وکلای دادگستری با نوعی تردید و با دیده شک نه به شخص او بلکه به نوع و نحوه کار وکالتی وی پرداخته میشده و منظور نظر این بوده که آیا بالاخره این وکیل از عهده پرونده موکلی که همه امیدش را به وی بسته بر خواهد آمد یا خیر؟
از قدیم الایام و به انحاء مختلف میتوان رد پای این نوع تفکر را در فرهنگ ایرانی یافت یک مثال بارز آن این ضرب المثل است که (( آدم زنده وکیل و وصی نمیخواهد)) همین مقدار گویاست که چرا آنطور که باید و شاید حس اعتماد به وکیل در تار و پود فرهنگی جامعه آن گونه که در دیگر جوامع سراغ داریم گسترش نیافته است.
از دیگر دلایل این اضطراب فرهنگی را میتوان انواع فیلمها و سریالها که به هر دلیل سعی در مخدوش نمایاندن چهره وکیل دارد دانست. و البته طرح تسهیل مجوزهای کسب و کار نیز در این مقوله موثر افتاده چرا که با جذب حداکثری وکیل و بالتبع احتمال کاهش سطح علمی و حرفهای وکلای دادگستری هنگامی که افراد پرونده خود را به امثال وکلای غیر زبده بسپارند مسلماً به این مقوله فرهنگی دامن خواهد زد.
نتیجه و ما حصل سخن:
امروزه اگر یک وکیل دادگستری تا حد امکان از ابزار به روز و مدرنیته از امثال هوش مصنوعی و غیره بهرهمند گردد نه تنها پیشرفت قابل توجهی در امور وکالتی خود خواهد داشت ، بلکه این امید نیز در پیش روی وی خواهد بود که با هماهنگی در جهت مقوله فرهنگ و سنت هم اطمینان حداکثری موکلین را به دست بیاورد و هم در این آشفته بازار وکالت بتواند خود را به عنوان یک وکیل پایه یک دادگستری مبرز در جامعه ایران مطرح سازد.