غزه، جبهه جدید اروپا مقابل سیاست‌های ترامپ و نتانیاهو

 غزه، جبهه جدید اروپا مقابل سیاست‌های ترامپ و نتانیاهو
 برنا - گروه بین‌الملل؛ در میانه بحران بی‌پایان غزه، جایی که بیمارستان‌ها به ویرانه و انبارهای غذا به خاکستر بدل شده‌اند، شکاف ژئوپولیتیکی تازه‌ای در حال گشایش است؛ جدال سه‌جانبه‌ای میان آمریکا، اسرائیل و اروپا که بیش از آن‌که بر مبنای اصول انسانی باشد، به عرصه‌ای برای تسویه‌حساب‌های سیاسی بدل شده است.

امید محسنی: در حالی که اسرائیل با چراغ سبز واشنگتن همچنان به بمباران زیرساخت‌های حیاتی در غزه ادامه می‌دهد، اروپا زیر فشار افکار عمومی، به‌دنبال ترمیم چهره‌اش در قبال این تراژدی انسانی است.

اتحادیه اروپا، که دو دهه گذشته بر اساس «توافق مشارکت سیاسی و اقتصادی» با اسرائیل همکاری می‌کند، زبان به تردید گشوده و از بازبینی این توافق به‌عنوان اهرمی برای پاسخ‌گو کردن دولت نتانیاهو سخن می‌گوید.

اما واکنش اسرائیل، همان‌طور که انتظار می‌رفت، تند و بی‌اغماض بود. تل‌آویو در دفاعی پیش‌دستانه، اتحادیه اروپا را متهم کرد که با این اقدامات، عملاً مواضع حماس را در مذاکرات آتش‌بس تقویت می‌کند. بنیامین نتانیاهو روز جمعه به‌صراحت رهبران غربی از جمله امانوئل ماکرون، کی‌یر استارمر و مارک کارنی را سرزنش کرد که می‌خواهند اسرائیل «تسلیم شود» و ارتش حماس را بپذیرد. او مدعی شد که این رهبران با چنین مواضعی در پی تشویق حماس به تکرار حمله ۷ اکتبر و تداوم جنگی بی‌انتها هستند.

در مقابل، اتحادیه اروپا که این روزها با نهادهای بین‌المللی در تقابل با رویکردهای سیاسی آمریکا هماهنگ‌تر شده، پشتوانه خود را نه تنها در عرصه دیپلماتیک، بلکه در چارچوب‌های حقوق بشری جست‌وجو می‌کند. آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل، روز جمعه با لحنی بی‌سابقه وضعیت انسانی در غزه را یکی از «وحشیانه‌ترین مراحل درگیری» توصیف کرد و هشدار داد که اسرائیل با ۸۰ روز ممانعت از ورود کمک‌های حیاتی، ساکنان این منطقه را در معرض قحطی گسترده قرار داده است.

نهادهای بین‌المللی و اتحادیه اروپا که در هفته‌های اخیر تحت فشار اعتراضات عمومی قرار گرفته‌اند، عقب‌نشینی‌های اسرائیل و اجازه ورود محدود کمک‌ها را «نمایشی» توصیف کرده‌اند. گوترش صراحتاً گفت که آنچه اسرائیل اجازه ورود داده، «بسیار ناچیز» است و بدون دسترسی سریع، ایمن و پایداراست و پیامدهای مرگ‌بار آن برای همه مردم غزه اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. این نشانه‌ها بعد از هفتم اکتبر، قدرت گرفتن ترامپ و تمایل او به اداره کامل غزه ( بدون ساکنان آن) در شرایطی که اتحادیه اروپا سخت‌ترین تقابل سیاسی و اقتصادی با ایالات متحده را تجربه می‌کند، معنای جدیدی یافته است.

کنشگری اروپا با چاشنی سیاست


تحولات اخیر در روابط اروپا و رژیم صهیونیستی، بیش از هر چیز یادآور تغییری تاریخی در معادلات دیپلماتیک غرب است. از بیانیه تند مشترک ۲۲ کشور علیه تل‌آویو تا بازنگری رسمی اتحادیه اروپا در توافقنامه همکاری با اسرائیل، شواهد حاکی از آن است که اروپا برای نخستین‌بار در دهه‌های گذشته، خود را در برابر یک واقعیت جدید منطقه‌ای قرار داده؛ واقعیتی که در آن، نه‌تنها کنترل واشنگتن بر متحد استراتژیک‌اش در خاورمیانه کاهش یافته، بلکه سایه سنگین «سیاست خارجی نامنظم» ناشی از ترامپیسم، نظم سنتی را برهم زده است.

ظن فزاینده نسبت به پروژه پنهانی کوچ اجباری فلسطینیان توسط آمریکا و اسرائیل، یکی دیگر از عواملی است که اروپا را به بازنگری در سیاست‌های دیرینه‌اش سوق داده است. در چنین شرایطی، ابتکارعمل‌هایی نظیر تحریم شهرک‌نشینان افراطی، تعلیق صادرات تسلیحاتی به اسرائیل و احضار سفرای این رژیم، هرچند ممکن است اصالت حمایتی نداشته باشند، اما دیگر نمی‌توان آن‌ها را صرفاً نمادین دانست.

آنچه امروز در پایتخت‌های اروپایی چون لندن، پاریس، مادرید و برلین در جریان است، نشانه‌ای از عبور تدریجی اروپا از محافظه‌کاری سنتی خود در قبال اسرائیل است؛ روندی که ریشه در دهه‌ها همگرایی بی‌چون‌وچرا با سیاست‌های آمریکا داشت. اکنون، اروپا با بحرانی انسانی در غزه مواجه است که پیامدهای آن صرفاً اخلاقی یا رسانه‌ای نیست، بلکه تبعات ژئوپولیتیکی دارد؛ بازتعریف جایگاه و هویت سیاست خارجی اروپا در منطقه‌ای که ایالات متحده دیگر نه حامی بی‌قید نظم است و نه ضامن استمرار آن.

اسرائیل به‌مثابه اهرم کوچاندن

آنچه بعد از هفتم اکتبر روی داد در اروپا دو تاثیر مهم بر جا گذاشت. ابتدا افکارعمومی اروپا سران این کشورها را به سیاست‌های ضد اسرائیلی هدایت کردند و از طرفی با رفتن بایدن از قدرت این ذهنیت تقویت شد که ترامپ نه تنها در حال تضعیف مستمر آنهاست، بلکه سعی دارد بر پایه حمایت‌های یکدست غربی کوچ اجباری مردم غزه را دنبال کند، در حالیکه رئیس‌جمهور ایالات متحده و معاونانش به طور مستمر مسیر تحقیر و فشارهای سیاسی و اقتصادی را در برابر اروپابرجسته می‌کنند.

درک این نکته برای دیپلمات‌های اروپایی دشوار نبوده که آنها در دولت ترامپ تبدیل به ابزار راهبردهایی شده‌اند که بدون پاداش‌های مرسوم، آمریکا را به اهدافش خواهد رساند. تحلیلگران اروپایی معتقدند ادامه محاصره غزه و جلوگیری از ورود کمک‌ها، بخشی از یک سیاست عامدانه برای «فروپاشی انسانی کنترل‌شده» است که با ابزار اسرائیلی و حمایت تلویحی برخی جناح‌های واشنگتن، به‌ویژه نهادهای امنیتی تحت تأثیر ترامپ، اجرا می‌شود.

بی‌ثباتی جهانی و ضرورت سیاست مستقل اروپایی

از سوی دیگر، اروپا پس از حمله روسیه به اوکراین، بیش از گذشته به این نتیجه رسید که اتکای صرف به آمریکا می‌تواند پرهزینه باشد. اکنون نیز، با مشاهده ناکارآمدی اسرائیل در اشغال کامل غزه و ناتوانی در تحقق اهداف نظامی‌اش، رهبران اروپایی دریافته‌اند که حمایت بی‌قید و شرط از تل‌آویو، نه تنها کمکی به ثبات منطقه نمی‌کند، بلکه جایگاه به ظاهراخلاقی و دیپلماتیک اروپا را نیز تضعیف می‌کند.

بنابراین، شکاف اروپا و اسرائیل، شکافی صرفاً انسانی یا حقوق‌بشری نیست؛ بلکه بروزر یک درک راهبردی تازه است که در آن حفظ ثبات در خاورمیانه، دیگر با اتکا به «نظم اسرائیلی-آمریکایی» ممکن نیست. بر همین اساس است که کشورهای اروپایی، از بازنگری در توافقنامه همکاری با اسرائیل گرفته تا بررسی به‌رسمیت‌شناختن کشور فلسطین، در حال بازتعریف نقش خود هستند.

این تغییر موضع، حاصل ترکیبی از فشار افکار عمومی، واقعیت‌های میدانی، بی‌ثباتی ناشی از جنگ غزه، و خاستگاه دیپلماتیک ترامپ است. کشورهای اروپایی در بزنگاه از دست دادن همه شراکت خود با آمریکا در مسائل بین‌المللی، برای احیای استقلال راهبردی، موازنه‌سازی در برابر سیاست‌های آشفته ایالات متحده و تبدیل شدن به بازیگری فعال و چندصدایی در بحران‌های منطقه‌ای تلاش می‌کنند.

البته این جمله را باید مقابل چشم داشت: تا زمانی که منافع اقتصادی، امنیتی و نظامی اروپا با منافع ایالات متحده گره خورده، بعید است این روند به گسست کامل بینجامد. با این حال، مسیر همگرایی بی‌قید و شرط با تل‌آویو، به عنوان تابعی از راهبردهای آمریکا، دیگر همانند گذشته باز نخواهد بود.

در حالی‌که کودکان غزه زیر آوار جان می‌دهند و کامیون‌های کمک در مرزها متوقف مانده‌اند، پایتخت‌های غربی، غزه را به میدانی برای چالش بر سر معنا و حدود «حقوق بشر» بدل کرده‌اند. نتیجه این منازعه غیرمستقیم میان اروپا و ایالات متحده هرچه باشد، تا زمانی که به رهایی انسانی مردم غزه منجر نشود، بیش از آن‌که امیدبخش تلقی شود، بازتابی از بن‌بست اخلاقی و راهبردی غرب در برابر فاجعه‌ای انسانی است که هر روز عمیق‌تر می‌شود.

انتهای پیام

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها