«محافظ» روایتی انسانی از شهید موسوی که فراتر از امنیت و شجاعت رفت/ مستندی درباره مردی که در دل مردم ماند

محسن اسلام زاده کارگردان مستند «محافظ» که روایتی از شهید سیدمهدی موسوی از شهدای خدمت است، در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا درخصوص چگونگی شکلگیری این مستند توضیح داد: من شخصاً نسبت به شهید موسوی علاقهای ویژه داشتم. اولین بار در سال ۱۴۰۰، زمانی که همراه با حاج آقای رئیسی به ترکمنستان سفر کردیم و قرار بود مستندی از این سفر تهیه کنم، با ایشان از نزدیک آشنا شدم. در آن سفر، یکی از اعضای تیم ریاستجمهوری که جایگاه مهمی داشت، برخورد بسیار محترمانهای با من داشت و اجازه میداد رئیسجمهور را از نمای نزدیک تصویربرداری کنم. بعدها از دوستان شنیدم که آن فرد، سرپرست تیم حفاظت رئیسجمهور است؛ برایم جالب بود که فردی با چنین مسئولیتی، اینقدر خوشبرخورد، آرام و همراه باشد.
جرقه ساخت «محافظ» از یک رفتار انسانی زده شد
وی ادامه داد: معمولاً تصور ما از افراد با چنین مسئولیتهایی این است که سختگیر و محافظهکار هستند و کمتر اجازه میدهند عوامل رسانهای به آنها نزدیک شوند؛ اما شهید موسوی برعکس این تصور بود. در همان سفر ترکمنستان، توجه من به شخصیت آرام و حمایتگر ایشان جلب شد. در آخرین سفر خارجی ریاستجمهوری به پاکستان و سریلانکا نیز من همراه هیات بودم و باز هم از نزدیک با سید موسوی در ارتباط بودم. بهویژه در سریلانکا، در شرایطی که ازدحام اطراف تیم حفاظت زیاد بود و نزدیک بود آسیب ببینم، ایشان به کمکم آمد، دستم را گرفت و حتی به محافظان سریلانکایی گفت: «به این کاری نداشته باشید، حق دارد فیلم بگیرد.» چنین رفتاری هیچوقت از ذهنم پاک نشد. از همان زمان به شخصیت او علاقهمند شده بودم.
اسلامزاده افزود: وقتی خبر حادثه هلیکوپتر و شهادت عزیزان منتشر شد، اولین چیزی که ذهنم را مشغول کرد، این بود که آیا سید موسوی هم همراه حاج آقا بوده یا نه. وقتی مطمئن شدم او هم در آن واقعه آسمانی شده، دلم میخواست کاری درخور دربارهاش بسازم. چند روز بعد از حادثه، از مؤسسه اندیشه شهید آوینی با من تماس گرفتند و گفتند قصد دارند مستندی برای چهلم او آماده کنند. به آنها گفتم: «کاری که بخواهد صرفاً برای چهلم برسد، کیفیت خوبی نخواهد داشت. اجازه دهید زمان بیشتری داشته باشیم تا بتوانیم با خانواده، دوستان و همکارانش گفتوگو کنیم و آرشیو مناسبی هم جمع کنیم. اگر زمان محدود نباشد، میتوان مستند شایستهتری ساخت.» خوشبختانه آنها هم موافقت کردند و این کار آغاز شد. خدا را شکر میکنم که افتخار ساخت مستندی درباره شهید سید موسوی نصیب من شد.
چگونه مردی مقتدر، مردمدار و مهربان شکل گرفت؟
این کارگردان درخصوص جذابیتهای ساخت «محافظ» بیان کرد: این مستند نقاط عطف زیادی دارد، اما برای من شخصاً یکی از مهمترین دغدغهها، کشف پیشینه شخصیتی شهید موسوی بود. واقعاً برایم سؤال بود که چطور ممکن است کسی یکباره اینقدر مردمدار، خوشاخلاق، گرم و در عین حال مقتدر و حرفهای باشد. چنین شخصیتی حتماً پشتوانهای تربیتی و فرهنگی دارد. به همین دلیل تصمیم گرفتم به ریشهها برگردم؛ به محلهای که در آن رشد کرده، به خانوادهاش، به محیطی که در آن بزرگ شده و به آدمهایی که در شکلگیری شخصیتش نقش داشتهاند. از پدرش شروع کردم. پرسوجو کردم ببینم چهطور انسانی بوده، با دوستان، هممحلهایها، مربیان و اطرافیانش صحبت کردم. رفتهرفته پازل شخصیتی سید کاملتر میشد؛ انسانی که نهتنها در کارش اقتدار و تخصص داشت، بلکه در رفتار و اخلاق هم سرشار از مدارا و محبت بود.
وی ادامه داد: اما بهنظر من بزرگترین نقطه عطف زندگی سید، لحظهای است که شاید حتی خودش هم بهطور کامل از معنایش آگاه نبوده باشد یا شاید هم بوده! لحظهای که بیقرار میشود، چند بار از خانه بیرون میرود و برمیگردد، دست و پای پدر و مادرش را میبوسد، خواهر و برادرها را با همه مشغلهای که داشته دور هم جمع میکند. انگار به نوعی به مرحلهای از «مرگآگاهی» رسیده بود و خودش را آماده کرده بود.
آرزوی شهادتی که محقق شد
اسلامزاده گفت: یکی از صحنههای تاثیرگذار برای من، شب یلدای پیش از شهادتش بود. تفألی به دیوان حافظ میزند و بیتی که برایش میآید به او نوید رسیدن به آرزو را میدهد. خودش در آن لحظه میگوید که آرزویش شهادت بوده و ما این لحظه را در مستند استفاده کردهایم. این، برای من لحظهای بزرگ و تعیینکننده بود؛ وداع سید با پدرش و آن حسی که در چهره پدرش نقش میبندد. در نهایت، احساس کردم این وداع باید آخرین پلان فیلم باشد؛ تصویری که در ذهن مخاطب باقی میماند. به همین دلیل، آخرین سخن در فیلم من، سخنان پراحساس و دلنشین پدر شهید سید موسوی است.
همکاران حفاظت ریاستجمهوری حاضر به مصاحبه نشدند
کارگردان مستند «محافظ» با اشاره به چالشهایی که در مسیر ساخت این مستند با آن مواجه بوده است، توضیح داد: شاید حالا که کار به پایان رسیده و آماده پخش شده، برخی تصور کنند با چند مصاحبه و مقداری آرشیو سروکار داشتیم؛ اما واقعیت این است که مسیر تولید این مستند، بسیار دشوار و پرچالش بود. یکی از بزرگترین موانع، جلب اعتماد خانواده شهید سیدمهدی موسوی بود. پیشتر مستندی بهصورت عجولانه درباره ایشان ساخته و پخش شده بود که مورد رضایت خانواده قرار نگرفته بود. همین باعث شده بود که آنها نسبت به هرگونه همکاری رسانهای، با تردید و حساسیت برخورد کنند. ما با گفتوگوهای متعدد، جلسات صمیمی و دعوتهای مکرر، تلاش کردیم این اعتماد را جلب کنیم. ابتدا برادرشان و سپس پدر بزرگوارشان را راضی کردیم. آرامآرام این مسیر طی شد تا بتوانیم نظر مثبت دیگر نزدیکان و اهالی محل را نیز جلب کنیم.
وی ادامه داد: دوستانی که با شهید موسوی آشنایی داشتند، ما را به هممحلهایها و اطرافیان وصل کردند. خوشبختانه همسر شهید نیز با ما همکاری کردند و مصاحبهای بسیار ارزشمند انجام دادند. بعد از آن توانستیم با برخی از همکاران ایشان در نهاد ریاستجمهوری نیز گفتوگو کنیم. اما در این میان، همکاری با همکاران شهید در سپاه حفاظت ریاستجمهوری به نتیجه نرسید. با وجود اینکه به آن عزیزان اطمینان دادیم که وارد مسائل کاری و امنیتی نخواهیم شد و صرفاً به دنبال ثبت خاطرات انسانی هستیم، متأسفانه حاضر به مصاحبه نشدند. همچنین خانواده شهید آیتالله رئیسی نیز علیرغم خدمات فراوان شهید موسوی به ایشان، با وجود انتظار و امیدی که داشتیم، در این پروژه همراهی نکردند. البته ما گلایهای محترمانه داریم، چرا که معتقد بودیم حضورشان میتوانست غنای بیشتری به مستند ببخشد.
این مستندساز اضافه کرد: در روند ساخت، سعی کردیم با افرادی که خاطرات مشترکی با شهید داشتند، گفتوگو کنیم. از جمله آقای شمسالدین حسینی؛ وزیر پیشین اقتصاد که بهصورت اتفاقی در یزد با ایشان دیدار داشتم و وقتی موضوع را مطرح کردم، با روی باز پذیرفتند و گفتند: «من خاطرات زیادی دارم، حتماً بیا و ثبتش کن.» در کنار این گفتوگوها، گردآوری آرشیو تصویری یکی دیگر از مراحل مهم و سخت کار بود. خوشبختانه در این بخش دوستان همکاری خوبی با ما داشتند. تلاش کردیم بهترین و دقیقترین تصاویر ممکن را جمعآوری کنیم، تصاویری که به لطف خدا و به برکت دعای شهید، توانستند به فیلم، روح و هویت ببخشند.
از روایتهایی رسمی در «محافظ» فاصله گرفتم
اسلامزاده در پاسخ به این سوال که چقدر تلاش کردید مستند «محافظ» فقط یک روایت رسمی نباشد و وجوه انسانی و شخصی شهید را هم به تصویر بکشد، گفت: اتفاقاً از همان ابتدا دنبال روایت رسمی و خشک نبودم؛ میخواستم از شخصیت واقعی و انسانیِ سید مهدی موسوی حاشیهنگاری کنم. سید مهدیای که از یک خانواده ساده و شاید حتی نسبتاً کمبرخوردار رشد کرده بود. بچهمحل محله دولتآباد؛ محلهای که بخشی از ساکنانش مهاجرین عراقیاند و بافت خاصی دارد. سید مهدیای که گاهی برای تأمین معاش، مسافرکشی میکرد، کسی که تجربه کار در میوهفروشی داشت و هیچوقت از کار کردن ننگ نداشت. انسانی زحمتکش، بیتکلف، اهل خانواده و زندگیکرده. برایم مهم بود که این وجه واقعی شخصیت او را ثبت کنم؛ مردی که پلهپله در سپاه پاسداران رشد کرد اما هیچوقت از مردم فاصله نگرفت. سعی کردم از فضای رسمی فاصله بگیرم و به سید مهدی از دریچهای نزدیک و انسانی نگاه کنم.
وی ادامه داد: در عین حال، بُعد حرفهای شهید هم برایم مهم بود؛ اینکه چطور در جایگاه یک محافظ ارشد، برنامهریزی دقیقی داشت تا حاج آقای رئیسی که چهرهای مردمی و در میان مردم بودند، از مردم جدا نشوند و در عین حال امنیتشان بهخوبی حفظ شود. این ظرافت در کار، این تعادل بین امنیت و مردمیبودن، از او چهرهای خاص ساخته بود. در نهایت، تلاش کردم یک تجربه زیسته از سید مهدی را بسازم؛ تجربهای که به مخاطب منتقل شود. اینکه این مرد در چه فضایی بزرگ شده، چه نگاهی به زندگی داشته و چگونه مردمی مانده؛ تمام اینها چیزهایی بود که خواستم در کارم به تصویر بکشم.
ایثار بیپایان سید موسوی برای شهید رئیسی
اسلامزاده به خصوصیات بارز سیدمهدی موسوی اشاره کرد و گفت: پرتلاشیِ سید برای من خیلی الهامبخش و جذاب بود. اینکه او یک کاراکتر مسجدی بود، از فضای مسجد رشد کرده بود، برایم یک درس بزرگ بود. درسی درباره اینکه چطور فرزندم را تربیت کنم؛ چطور او را در این شرایط سخت و پیچیده جامعه، هم اهل دین بار بیاورم، هم متواضع و مردمی و هم وقتی به جایگاهی رسید، هوای مردم را داشته باشد. اینکه سید در فضای مسجد بزرگ شده بود، برای من خیلی معنا داشت. آن فضا، نقطه شروع شخصیتش بود. پرتلاش بودنش، اهل کار بودنش، بیادعا بودنش، همه اینها برایم جذاب و قابلتحسین بود.
وی افزود: از همه مهمتر، عشقی بود که سید به حاج آقای رئیسی داشت. این رابطه برای من عمیقترین بخش داستان بود. سید حتی وقتی پایش شکسته بود، باز هم سر کار میرفت، شب و روز نداشت. در حالی که طبق پروتکلهای حفاظتی، نیازی نبود سرتیم همیشه همراه شخصیت باشد و هر کسی شیفت مشخصی داشت اما سید فراتر از وظیفهاش عمل میکرد. انگار عشقش به حاج آقا، او را به این سطح از ایثار رسانده بود. خانوادهاش را هم نادیده میگرفت تا کنار حاج آقا باشد.
این کارگردان به یکی از خاطرات شهید اشاره کرد و گفت: یکی از خاطراتی که خیلی برایم تاثیرگذار بود، ماجرای اربعین بود. سید خیلی دلش میخواست به کربلا برود، همکارانش هم دعوتش کردند، اما گفته بود «حاج آقا هم دلش میخواهد برود ولی نمیتواند. من تا وقتی حاج آقا نرفته، نمیروم کربلا.» و باز گفته بود «اگر خدای نکرده یک روز اتفاقی برای حاج آقا بیافتد، مطمئن باشید من آن روز زنده نیستم. من قبل از او خودم را فدا میکنم.» این میزان از وفاداری، عشق، ایثار و تعهد برای من بسیار بزرگ و الهامبخش بود. سید فقط یک محافظ نبود؛ یک انسان عمیق و عاشق بود.
روایت زندگی شهید موسوی از زبان هممحلهایها و دوستان دوران نوجوانی
محسن اسلامزاده درخصوص مصاحبههایی که برای مستند «محافظ» داشته است، بیان کرد: برای این مستند تلاش کردم با طیف گستردهای از افراد گفتوگو کنم تا بتوانم تصویری کامل و چندلایه از زندگی و شخصیت شهید سیدمهدی موسوی ارائه دهم. از نزدیکترین اعضای خانواده ایشان؛ پدر، برادر، همسر و فرزندان شهید گرفته تا همکارانشان در نهاد ریاستجمهوری، از جمله محمدمهدی رحیمی (روابط عمومی)، مهدی مجاهد (مسئول پیگیریهای ویژه رئیس جمهور)، رضا نقی پور (مسئول تشریفات) و مسئول ارتباطات مردمی مصاحبه داشتم.
وی افزود: در ادامه با چهرههایی همچون محمدمهدی اسماعیلی وزیر ارشاد دولت شهید رئیسی و شمسالدین حسینی نیز گفتوگو کردم. برخی دیگر از دوستانمان نیز مصاحبههایی با شخصیتهایی نظیر سردار عزیز جعفری گرفته بودند که در روند تدوین مورد استفاده قرار گرفت. در کنار این گفتوگوها، تلاش کردم برهههای مختلف زندگی سید را از زبان افراد متنوعی از دوستان دوران نوجوانی و هممحلهایها گرفته تا امام جماعت مسجد محل روایت کنم. دوربین را به دولتآباد بردم، محلهای که سید در آن بزرگ شده بود، و به محل زندگیاش سر زدم. یکی از مصاحبههای ویژه هم گفتوگو با یکی از استاد خیاطهای قدیمی دولت آباد بود؛ همسایهای که سید اولین تجربه کاریاش را نزد او داشته است. تمام این تلاشها برای این بود که بتوانم به شخصیت سید نزدیک شوم و او را نه فقط در مقام یک محافظ، بلکه بهعنوان یک انسان واقعی و مردمی به تصویر بکشم.
به گزارش برنا؛ عوامل تولید مستند «محافظ» عبارتند از: حسن جعفری (مدیر پروژه)، مصطفی خیری پور (تهیه کننده)، محسن اسلام زاده (کارگردان)، حمید مشایخی (تدوینگر)، سیدسجاد حسینی، علی احمدی و محسن اسلام زاده (تصویربرداران)، محمدحسن حلواییان (هماهنگی تولید)، حامد آبکنار، باتشکر از علیرضا اسدی (نویسنده)، مهدی انصاری (گفتار متن)، مهدی احدی و مریم کریمیان (روابط عمومی)، عباس عقبایی (مدیرتولید)، معصومه ذبیحی و مهدی محمودی (گرافیست)، علیرضا عطاریانی (مشاورهنری کارگردان)، علی قنبرلو (عکس)، محمدحسن انصاری (دستیار کارگردان)، معصومه ذبیحی (دستیار تدوین)، ابوالفضل محمدپور (تدارکات)، مرکز فرهنگی میثاق (مجری طرح) و تهیه شده در موسسه اندیشه شهیدآوینی.
انتهای پیام/