ترسی گنگ در اولین مواجهه با جنازه کرونایی

به گزارش خبرگزاری برنا، صدیقه علیاننژاد یکی از بانوان جهادگر فعال در روزهای همه گیری ویروس کرونا، درباره ورود به تغسیل اموات کرونایی گفت: همهچیز از روز خاکسپاری خواهرم آغاز شد؛ برای مراسم خواهرم که در پنجم اسفندماه سال۹۸ بعد از یک دوره طولانی بیماری درگذشت، به قم رفتیم تا طبق خواسته خودش در امامزاده شاهسیدعلی قم دفن شود، ولی شرایط طور دیگری رقم خورد که علیرغم تلاش و پیگیریهای زیاد همسرش، قسمت نشد آنجا دفن شود.
وی تاکید کرد: گویا قسمت خواهرم، قبر خریداریشده توسط پدرمان بود، چراکه بهدلیل ترس عمومی و بالا گرفتن همه گیری کرونا هیچ فوتیای را داخل شهر دفن نمیکردند.
علیان افزود: آنجا برای اولینبار بود که از نحوه دفن اموات کرونایی مطلع شدم و این غصه برایم کمتر از داغ خواهر عزیزم نبود، کاری هم از دستم برنمیآمد. خلقالله بعد از عمری مسلمانی به روش کفار دفن میشدند! نه غسلی، نه مراسمی، نه کفن.
این تطهیرکننده جهادی اضافه کرد: اموات کرونایی در بیمارستان درون کاوری با برچسب پروتکل بهداشتی قرار میگرفتند که هرگز باز نمیشد! و مظلومانه در غربت و تنهایی همراه با وحشت اطرافیان دفن میشدند؛ این شد انگیزه و دغدغه من.
وی با اشاره به شروع فعالیت جهادی خود گفت: ابتدا با یک جمع کوچک خانوادگی و چهار چرخخیاطی شروع به دوخت ماسک کردیم. روزهای پر سوگ و غم میگذشت تا اینکه اواخر اسفندماه از طریق یک فراخوان برای امر تیمم اموات کرونایی و شرکت در کلاس آموزشی عرصه خدمت عوض شد.
علیان با یادآوری اولین روز حضورش در بیمارستان گلستان برای امر تیمم فوتشدگان کرونایی ادامه داد: اولین بار که وارد بیمارستان گلستان شدم، ترس گنگی تمام وجودم را گرفته بود، تداعی شدن خاطرات تلخ چندماه اخیر و رفتوآمدم به بیمارستانهای مختلف قم و تهران بر اثر شدت گرفتن بیماری خواهر و بخصوص برای اولینبار روبهرو شدنم با بدنهایی بیجان، اما گرم... آزارم میداد.
این تطهیرکننده جهادی در ادامه توضیح داد: روز اول خدمت در بیمارستان گلستان، باید چسب و خون روی دست و صورت نازنینان غریب و مظلوم پاک میشد تا برای تیمم آماده شوند. درحین انجام کار صدای مریضهای تختهای دیگر به گوش میرسید، در آیسییو بیماران خانم و آقا با هم بستری بودند. پردهای اطراف بیمار فوتی کشید شده، اما پوشش کاملی نبود. کمی از پردهها باز میماند و چشمانی مضطرب نگاهت میکرد.
وی گفت: در آن دوره زمانی اکثر بیماران سن بالا داشتند و روحیهای نسبتا پایین. وقتی داخل سیسییو یا آیسییو میشدیم تا مرحومه برای تیمم آماده شود، شاید مقداری وقت داشتیم برای عیادت بیمارانی که اکثرا بالای یکی دو هفته جز کادر پزشکی و خدماتی با کسی ملاقات نداشتند. احوال پرسی، دادن آب شاید هم خوراکی که منعی برایشان نداشت و گپوگفتی مختصر.
این تطهیرکننده جهادی در ادامه با اشاره به اولین تجربه تیممش گفت: اولین تجربه تیمم در بیمارستان امامخمینی همراه با جوانترین نیروی جهادی خانم آن زمان بود. خلاصه کلام با گروهی جوان باانگیزه، و شجاع سعادت آشنا شدیم و در جایگاه شاگردی بسیار آموختم و غبطه خوردم.
او در ادامه از فضای متفاوت تیمم در بیمارستان و تطهیر در بهشت زهرا گفت: روزهای نوزوز ۹۹ با همه تلخی و اضطراب سپری میشد، زمزمه تغسیل اموات از تلخی آن روزها کم میکرد تا اینکه بالاخره اواسط فروردین ماه اطلاع دادند امکان تغسیل اموات کرونایی در بهشت زهرا فراهم شده است. قرار بچههای جهادی شد صبح شنبه ۱۶ فروردین سالن یاس بهشت زهرا. الان که به آن روزهای ترس و وحشت فکر میکنم، ترس از بیماری، ترس از اینکه ناخواسته باعث بیماری عزیزانم شوم، هنوز توی ذهنم مانده است.
علیان ادامه داد: عزیزانی برای آموزش خدمت تشریف آوردند و توصیه کردند که اول دقت در صحت انجام این امر واجب (تیمم اموات)، دوم مراقبت شدید موارد ایمنی لباس، شیلد، ماسک و دستکش، سوم هنگام مراجعت به منزل مستقیم حمام آب داغ شستن لباسها با آب داغ و ضد عفونی کردن البسه و کمترین تماس با اطرافیان؛ صبح شنبه ۱۶ فروردین ۹۹ سالن یاس ابتدا کلاس آموزشی و توجیحی برای خواهران و برادران یکجا برگزار شد که تا ظهر طول کشید، بعد از آن نماز و ناهار و بالاخره به همراه دو خواهر طلبه و پیشکسوت در امر تطهیر اموات کرونایی که از قم تشریف آورده بودند راهی سالن تطهیر شدیم. شور و اشتیاق بچهها مثالزدنی بود. البته چندنفری هم همان ابتدا صادقانه اعلام کردند دل و روحیه اینکار را ندارند و خداحافظی کردند.
وی تاکید کرد: جو سنگین، ناآشنا و خوفانگیز بود. تدابیر ایمنی و محافظتی هم برای تطهیرکنندگان جهادی پیشبینی شده بود، پوششی عجیب، لباسهای مشهور به غواصی بسیار سنگین و سرتاسری و سبز مغزپستهای و ایزوله، عینک شیلد، ماسک، دستکش با چاشنی شوق و اضطراب که کم و بیش در چهرهها مشهود بود.
صدیقه علیاننژاد در پایان بیان کرد: بحمدالله من تا اواخر خدمت نیروهای جهادی مردمی در سالن تطهیر حضور داشتم تا زمانیکه اعلام شد فقط نیروهای حوزوی امکان حضور برای تغسیل را دارند. البته چندین بار برای خدمت هرازچندگاهی در سالن تطهیر درخواست دادهام که بحمدالله اسفندماه گذشته موافقت شد. ناگفته نماند برای حضورم در این امر حتما همراهی همسرم نقش مهمی داشت و از او بسیار سپاسگزارم.
گفتنی است رویداد کرونا به همت سازمان بهشت زهرا (س) و همراهی خبرگزاری برنا، انجمن سینمای جوانان ایران، سازمان تاکسیرانی شهرداری تهران، مجموعه پزشکی سانیک و موسسه رسانهای صبا، با هدف تقدیر از فداکاریهای پرسنل این سازمان و همچنین نیروهای جهادی و داوطلبی و ثبت و جمع آوری آثار تصویری، قلمی و فیلمهای تولید شده در آن برهه زمانی در نیمه دوم خردادماه برگزار میشود.