افزایش نگرانکننده اختلالات روانی در ایران/ یکچهارم مردم دارای اختلالات روانی هستند

به گزارش خبرگزاری برنا؛ بیتا مهدوی:در زیر آسمان خاکستری که به سختی نفسهایمان در میآید حالمان خوب نیست همچون سایههای نگران با صورتکهای غمگین و مردمکهای شیشهای از کنار یکدیگر میگذریم و حتی نیم نگاهی هم بهم نمیاندازیم تا شاهد نگاههای یخ زده عبوس دیگران نباشیم. در خود فرو رفتهایم و انتظار میکشیم و مترصدیم که خشم درونمان را سر یکدیگر خالی کنیم تا به هم بفهمانیم زنده هستیم و نفس میکشیم. تبدیل به موجودات ترسناکی شدهایم که مدام تشنه بدی هستند و انسان بودن و زیستن در شادی را از یاد بردهایم و تنها ادای زندگی کردن را در میآوریم. صدای قهقهههای مستانه جوانان آرام آرام دارد از یادها میرود و اگر خندهای باشد بسرعت روی لبهای خشکیده مان میماسد و همچنان انتظار میکشیم. خبرهای راست و دروغ مدام بر سرمان آوار میشود و آنچنان بدبختیهای زمانه مسخ مان کرده است که هر روز در انتظار خبرهای بد روز گار را میگذرانیم و وقتی میشنویم کجا ویران شده، چند نفر درآتش سوزی جانشان را از دست دادهاند و چند جوان دست به خودکشی زدهاند و چند کودک به خاطر نداری تحصیلشان را رها کرده و در گوشه خیابان گدایی میکنند استرس تمام وجودمان را فرا میگیرد و قلبمان که توان این همه درد را ندارد و میخواهد از قفسه سینه مان بیرون بزند را به زور قرصهای رنگ و وارنگ اعصاب آرام میکنیم. به امید روزی که از ما بهتران دل از صندلیهای سرخ رنگشان بکنند و ما را ببیندند که انسانهایی هستیم که فقط میخواهیم زندگی کنیم و شاد باشیم.
میزان شیوع اختلالهای روان پزشکی به صورتی نگران کننده در کشور رو به افزایش است به طوری که بررسیهای سازمان روانپزشکی نشان میدهد اضطراب و افسردگی" شایعترین اختلالات روانی در ایران است که میزان شیوع مشکلات روانی در "تهران" ۳۷ درصد و در کل کشور ۳۰ درصد است. این در حالی است که اختلالات روانی مانند همه بیماریها، نتیجه اختلالی در ژنتیک یا در محیط زندگی فرد است. تغییر مسائل ژنتیکی ممکن نیست، اما میشود در محیط تغییراتی ایجاد کرد که در واقع همان تغییر مسائل اقتصادی و اجتماعی است؛ که متاسفانه به دست فراموشی سپرده شده است.
شیوع اختلالات روانی در کشور
موسوی چلک رئیس انجمن مددکاران اجتماعی با بیان اینکه شیوع اختلالات روان در عصر حاضر مختص جامعه ایرانی نیست اظهارکرد: روند توسعه و شهرنشینی عواقبی با خود به همراه دارد که یکی از آنها رواج اختلالات و بیماریهای روانی است. سبک زندگی ایرانیان استرس زا شده است و از سویی جامعه در همه حوزهها دچار بی تفاوتی اجتماعی شده است که همین از دلایل گسترش اختلالات روان در کشور به شمار میرود. از اینرو ۲۳ تا ۲۵ درصد مردم ایران دستکم از یک نوع از اختلالات روان رنج میبرند. به عبارت دیگر یک چهارم ایرانیان دچار اختلالات روان هستند.
وی افزود: خانواده امروزی در ایران قوام و مسئولیت پذیری خانواده گذشته را ندارد و افراد حمایت کمتری از سوی خانواده دریافت میکنند و نتیجه آن همین شرایطی است که در کشور شاهد آن هستیم. متاسفانه جامعه ما در موضوعات مختلف حساسیت لازم را نشان نمیدهد و به ویژه در موضوع سلامت روان دچار ضعف مطالبه گری هستیم. در موضوعات اقتصادی جامعه مطالبات خود را تا حدی مطرح میکند، اما ضعف مطالبه گری اجتماعی رسیدن به نتیجه در این حوزهها را با تاخیر مواجه میکند.
شرایط روانی جامعه ایران
سید مهدی صمیمی اردستانی روانپزشک به خبرنگار برنا در مورد شرایط روانی امروز جامعه ایران میگوید: شرایط روانی جامعه را میتوان از دوجنبه بررسی کرد. یکی بعد بیماریها است که شرایط خاص خود را دارند و دیگری شرایط پر از استرس و اضطرابی است که مردم در آن قرار دارند. فشار اقتصادی که خودش باعث یک نوع استرس مزمن میشود و استرسهای مختلفی که گهگاه به مردم وارد میشود. از سال ۹۷ به بعد جامعه به علت کاهش ارزش پول ملی، خروج ترامپ از بر جام و باز گشت تحریمها با شرایط نامساعد اقتصادی وعدم ثبات بازار روبهرو شد و هر روز بیشتر مردم با غول گرانی دست و پنجه نرم میکنند و فقیرتر میشوند. یکسری تنشهای دیگری وجود دارد مثل عوض شدن دولت و تصمیمات خاصی که هیات دولت میگیرند و مسایل سیاسی که اتفاق میافتد، مانند اتفاقات سال ۱۴۰۱ ودر گیریهای ایران در منطقه استرسهای هستند که مردم ما آن را تجربه کردهاند به نوعی به مردم تحمیل میشود. همه این فشارها شرایط روانی مردم را تخریب میکند. به طوری که مردم شرایط مناسبی را برای زندگی ندارند.
وی با بیان این مطلب زمانی که انسانها در شرایط پر استرس زندگی میکنند ممکن است آمار بیماریها در کوتاه مدت افزایش پیدا نکند، اما تاثیرات منفی دارد وشدت بیماریها را افزایش میدهد، ادامه داد: در واقع تعریف بیماری محدودیتهایی دارد که متفاوت است با اینکه بگویم مردم حال خوبی ندارند. زیرا که حال خوب نداشتن با بیماری فرق میکند. ما بیمار نیستیم ولی حال خوبی هم نداریم. حال خوب نداشتن عموما میتواند به شرایط بیرونی زندگی، استرسها وهمه عوامل محیطی و گاهی اوقات میتواند ناشی از بیماریهای جسمی وجود باشد. به عنوان مثال فردی که مبتلا به سرطان است طبیعی است که حال خوبی نداشته باشد. البته ممکن است کسانی که میگویند حالمان خوب نیست دچار بیماری هم باشند. از این رو میتوان گفت استرسهای مزمن روی شدت و شیوع بیماریهای روانی اثر میگذارد و از آن مهمتر روی نشاط، شادابی و شاد بودن اکثر مردم جامعه تاثیر گذار است و این شادابی هم بعدی از سلامت روان است در کارایی انسانهای جامعه نقش دارد. به جرات میتوان گفت افراد کمی هستند که در شرایط پر استرس قرار میگیرند ولی میگویند که حال خوبی دارند و خوشحال هستند.
تاثیر استرسهای مزمن بر بیماریهای جسمی
این روانپزشک یاد آوری میکند: تاثیرات استرسهای مزمن روی بخشها مهمی از عملکرد مردم است به طوری که بررسیها نشان داده است که زندگی در شرایط پر استرس میتواند باعث بروز بعضی از بیماریهای روان تنی، بیماریهای گوارشی و مشکلات قلبی عروقی میشود و حتی میتواند عملکرد حافظه را تحت تاثیر قرار دهد و رفتارهای پرخاشگرانه را بیشتر کند. زندگی در شرایط پر استرس در طولانی مدت میتواند باعث خستگی مزمن در زمینه کار، فعالیت و در کل جامعه باعث کاهش و رکود عملکرد در همه جوانب زندگی شود. در حال حاضر حال مردم خوب نیست مگر کسانی که از این آشفته بازاری اقتصادی که بوجودآمده است سود میکنند.
توصیه به مسئولان و مردم
این روانپزشک با اشاره به اینکه مسئولان باید کاراتر و دقیقتر برای رفاه و کم کرده تنشها و استرسهای مردم تلاش بکنند، میگوید: آنان میزان شفافیت را در عملکردشان بالا ببرند و نظارت درست را روی خیلی از امور بیشتر کنند. احترام گذاشتن به حقوق مردم مسایلی است که میتواند منجر به وفاق ملی و بهتر شدن شرایط روانی مردم شود. در واقع درست عمل کردن در شرایط نامناسب مانند شرایط امروز جامعه که تحریم هستیم اهمیت زیادی دارد. آنان میتوانند با صداقت مسایل را با مردم درمیان بگذارنند و با شفافیت و کنار گذاشتن ملاحظات غیر اخلاقی کمک کننده باشند. با روندی که الان وجود دارد خیلی امیدوار نیستم کهمسئولان برای کمک کردن به مردم موفق شوند یا که در این زمینه تلاش جدی نکردهاند و متاسفانه ملاحظاتی را برای خودشان دارند که مردم در اولویتشان نیستند و اگر بخواهم به مردم توصیه کنم توصیهها کاملا فردی است و در حد اجتماع نیست. اما تا جایی که امکان دارد مردم میتوانند با ورزش کردن، خواب مناسب، پرهیز از رفتارهای نادرست (پر خاشگری)، تلاش برای حفظ آرامش، و برگزاری دورهمیهای ساده، دوستانه که برایشان لذت بخش باشد و در نظر گرفتن حقوق دیگران و اینکه همه ما تحت فشار هستیم میتوانند تا حدی با شرایط استرس زای کنونی مقابله کنند. مردم باید بدانند که مصرف مواد، الکل و مصرف خودسرانه دارو از راههای نا مناسب مقابله با استرس است.
درد و دلهای مردم
رسول راننده اسنپ است به گفته خودش از ساعت ۵ صبح تا ۱۲ شب کار میکند تا بتواند زندگیش را تامین کند. وی که پدر دو فرزند است میگوید یادم نمیآید کی از ته دل خندیده باشم زندگیم پر از بدبختی است به چی بخندم به کرایه خونهای که قادر به پرداختش نیستم، به هزینههای سرسام آور زندگی، به کودکانم که در حسرت میوه و غذا هستند، به همسرم که از بس برای مردم تمیز کاری کرده دستهایش از کار افتاده به خودم که هر چه تلاش میکنم به هیچ جا نمیرسم. نگاهم به دستان زمخت و پینه بسته اش میافتد دلم بدرد میآید. از پرسشهایم شرمسار میشوم که میگوید ما تبدیل به اسبی شدهایم که چشمهایش بسته است و مدام حول یک محور میچر خیم. فکر میکنیم خیلی راه رفتهایم، اما در واقع سرجایمان درجا میزنیم و بعد با تلخی گزندهای ادامه میدهد ما کور هستیم واقعیات را نمیبینیم.
بهنام جوانی که بساط وسایل تلفن همراه کنار خیابان پهن کرده است با تندی میگوید برو خدا جای دیگهای روزی تو بده مانع کسب و کار من هم نشو. شماها از خودشون هستیدهیچی حالیتون نیست از صبح تا شب فقط کاغد سیاه میکنید و از اونها تعریف میکنید در مورد وضعیت مردم هم فقط دروغ مینویسید کسی تو این مملکت زندگی نکنه و مطالب شما را بخونه فکر میکنه عجب گل و بلبلیه، اما واقعیت چیز دیگهای است به دکه روزنامه فروشی روبروش اشاره میکند و میگوید: نگاه کن ببین چند نفر روز نامه میخرند. به یکباره میپرسد تو میدونی گرسنه خوابیدن چه حسی داره، فقیر بودن و کنار خیابان خوابیدن چه شکلیه برو هر وقت انها را تجربه کردی بیا باهم از شادی حرف بزنیم. شرمنده و بدون هدف راه میافتم نمیدونم کجا میروم، اما میخواهم فقط بروم تا شاید چشم هایم بینا شود.
انتهای پیام/