رواندا چگونه از نسلکشی به سمت توسعه رفت؟

عصر ایران؛ بانو بیدرانی -رواندا، کشوری کوچک در شرق آفریقا، برای بسیاری یادآور فاجعهای بزرگ در تاریخ معاصر است: نسلکشی هولناکی که در سال ۱۹۹۴ حدود ۸۰۰ هزار تا یک میلیون نفر از اقلیت توتسی و همچنین هواداران میانهروی هوتو را به کام مرگ کشاند. اما سه دهه پس از آن رویداد هولناک، رواندا به کشوری تبدیل شده که برخی آن را «معجزه آفریقا» مینامند؛ کشوری که در حوزههای حکمرانی، فناوری، سلامت و توسعه پایدار، مسیر متفاوتی نسبت به همسایگانش پیموده است. چگونه کشوری که در آستانهی فروپاشی کامل بود، به الگویی برای توسعه در قارهای پرچالش بدل شد؟
رواندا در سال ۱۹۶۲ از سلطهی بلژیک مستقل شد. در دوران استعمار، قدرت سیاسی بهطور ساختگی میان دو گروه اصلی قومی، هوتو و توتسی تقسیم شده بود. بلژیکیها، با استفاده از کارتهای هویت قومی، توتسیها را اقلیتی «نخبه» و «اروپاییتر» معرفی کرده و عملاً آنها را بر هوتوها مسلط کردند. این تبعیض ساختاری، ریشهی بسیاری از تنشهای بعدی بود.
پس از استقلال، هوتوها به قدرت رسیدند و در دهههای بعد، خشونتهای پراکندهای علیه توتسیها رخ داد. اما آنچه به نسلکشی منجر شد، مجموعهای از عوامل سیاسی، قومی و تاریخی بود که در نهایت با سقوط هواپیمای رئیسجمهور رواندا در ۶ آوریل ۱۹۹۴، جرقه خشونتی بیسابقه را زد. نسلکشی، که بیش از سه ماه به طول انجامید و تا ۱۵ ژوئیه همان سال ادامه یافت، از سوی نیروهای افراطی هوتو با سازماندهی دقیق و با حمایت بخشی از دولت و رسانهها انجام شد.
مصائب دورۀ نسلکشی در رواندا
پایان نسلکشی با پیروزی نظامی «جبهه میهنپرستانه رواندا» به رهبری پل کاگامه رقم خورد. از آن زمان تاکنون، کاگامه نقش محوری در هدایت کشور ایفا کرده است. او با تشکیل دولتی قوی، تمرکز بر آشتی ملی، و اصلاح ساختارهای حکمرانی، رواندا را در مسیر ثبات و توسعه قرار داد.
در سالهای پس از نسلکشی، دولت رواندا به جای تمرکز بر انتقام یا بازتولید خصومتهای قومی، سیاست «هویت واحد ملی» را جایگزین هویتهای قوممحور کرد. نظام قضایی سنتی موسوم به «گاچاچا» برای بررسی جنایات نسلکشی به کار گرفته شد تا عدالت و آشتی در کنار هم پیش روند. این رویکرد، در عین چالشهایش، زمینهساز عبور از بحران شد.
رواندا با جمعیتی حدود ۱۳ میلیون نفر، امروز در این حوزهها، از بسیاری از همسایگانش پیشی گرفته است:
سلامت عمومی: نرخ مرگومیر نوزادان کاهش یافته، امید به زندگی افزایش یافته و واکسیناسیون تقریباً فراگیر شده است.
آموزش: تحصیل ابتدایی رایگان شده و نرخ سوادآموزی بهشدت رشد کرده. تمرکز ویژهای نیز بر آموزش دختران وجود دارد.
فناوری اطلاعات: دولت رواندا سرمایهگذاری گستردهای بر زیرساختهای دیجیتال انجام داده است. در پایتخت، کیگالی، اینترنت پرسرعت و خدمات الکترونیک دولتی رایج شدهاند. کشور به عنوان مرکز نوآوری در شرق آفریقا شناخته میشود.
اقتصاد سبز: رواندا با ممنوعیت استفاده از کیسههای پلاستیکی از سال ۲۰۰۸ و سیاستهای محیطزیستی دیگر، خود را بهعنوان الگویی از توسعه پایدار معرفی کرده است.
پل کاگامه
یکی از ویژگیهای چشمگیر رواندا، سهم بالای زنان در قدرت سیاسی است. در پارلمان رواندا، بیش از ۶۰٪ از کرسیها در اختیار زنان است؛ آماری که حتی از بسیاری از کشورهای توسعهیافته بالاتر است. این سیاست نهتنها به تساوی جنسیتی کمک کرده، بلکه اثر مثبتی بر سیاستگذاریهای اجتماعی نیز داشته است. رواندا نخستین کشور جهان است که اکثریت نمایندگان مجلس آن از زنان تشکیل شده است. پس از رواندا پارلمانهای سوئد و کوبا قرار دارند. در واقع بعد از نسلکشی رواندا، مردم این کشور بیش از پیش به انتخاب زنان گرایش پیدا کردهاند.
اگرچه رواندا به دلیل ثبات سیاسی و رشد اقتصادی مورد ستایش قرار میگیرد، اما منتقدان میگویند که حکومت کاگامه با سرکوب مخالفان و محدود کردن رسانهها همراه بوده است. کاگامه از سال ۲۰۰۰ رسماً رئیسجمهور روانداست و پس از اصلاح قانون اساسی در سال ۲۰۱۵، امکان ماندن در قدرت تا سال ۲۰۳۴ را نیز دارد. این موضوع پرسشهایی درباره آینده دموکراسی در کشور مطرح کرده است.
رواندا، برخلاف بسیاری از کشورهای آفریقایی که درگیر رقابتهای سنتی قدرتها هستند، رویکردی عملگرا به روابط بینالملل دارد. این کشور روابط نزدیکی با چین، هند، و کشورهای جنوبشرق آسیا برقرار کرده و در تلاش است تا از الگوی آسیایی توسعه، بویژه در حوزه نظم، فناوری، و جذب سرمایه خارجی بهره گیرد. همچنین رواندا نقشی فعال در نیروهای صلحبان سازمان ملل دارد و خود را کشوری مسئول در نظام جهانی معرفی میکند.
علل رشد اقتصادی رواندا
رشد اقتصادی رواندا در سه دهه اخیر حاصل ترکیبی از سیاستگذاری دولتمحور، نظم اجرایی بالا، سرمایهگذاری خارجی، حمایتهای بینالمللی، و تمرکز بر زیرساختها و نوآوری بوده است. مهمترین عوامل رشد اقتصادی این کشور عبارت بودهاند از:
۱. حکمرانی متمرکز و فساد کم
دولت پل کاگامه ساختاری بوروکراتیک اما کارآمد ایجاد کرد که بر شفافیت، پاسخگویی و نتیجهمحوری تأکید دارد. بر خلاف بسیاری از کشورهای منطقه، فساد در رواندا بهطور نسبی کنترل شده و همین، رواندا را برای سرمایهگذاران داخلی و خارجی جذابتر کرده است. مؤسسات بینالمللی بارها رواندا را جزو کشورهای با کمترین میزان فساد در آفریقا ارزیابی کردهاند.
۲. سرمایهگذاری در زیرساختها
از سالهای اولیه پس از نسلکشی، رواندا بهشدت در زیرساختهای حملونقل، انرژی و ارتباطات سرمایهگذاری کرد. بویژه در زمینه زیرساختهای فناوری اطلاعات، این کشور با کمک کشورهای خارجی مانند کرهجنوبی، کرهی نوین آفریقا لقب گرفت.
وضعیت مطلوب زنان در رواندا، یکی از شاخصهای مهمی است که نشان میدهد این کشور حقیقتا در مسیر توسعه گام برمیدارد
۳. محیط مساعد برای کسبوکار
رواندا سالهاست در رتبهبندی «سهولت انجام کسبوکار» بانک جهانی، جزو ۳ کشور برتر آفریقاست. فرایند ثبت شرکت، دریافت مجوز، و پرداخت مالیات بهشدت سادهسازی شده است. این فضای تسهیلشده، رشد شرکتهای کوچک و متوسط را تسریع کرده.
۴. تمرکز بر گردشگری با برند طبیعت و صلح
رواندا با استفاده از منابع طبیعی منحصربهفرد خود—از جمله گوریلهای کوهستانی، پارکهای ملی و مناظر بکر—بر برند گردشگری «صلحآمیز و پایدار» تکیه کرده. اکنون گردشگری دومین منبع بزرگ درآمد ارزی روانداست. تبلیغات گسترده بینالمللی، از جمله همکاری با باشگاه فوتبال آرسنال (با شعار «Visit Rwanda»)، بخشی از این راهبرد بوده است.
۵. سرمایهگذاری در کشاورزی مدرن
رواندا کشوری عمدتاً کشاورزیمحور است. با این حال، دولت برنامههایی برای نوسازی کشاورزی، بهرهگیری از فناوری، استفاده از بذرهای اصلاحشده، و آموزش کشاورزان پیاده کرده است. سهم کشاورزی در تولید ناخالص داخلی کاهش یافته، اما بهرهوری آن بالا رفته است. 90 درصد مردم رواندا در بخش کشاورزی کار میکنند. بنابراین کشاورزی مهمترین بخش اقتصاد رواندا است. قهوه و چای جزو مهمترین صادرات رواندا هستند. زنان روندایی نیز در بخش کشاورزی فعالیت قابل توجهی دارند.
۶. توسعه انسانی و سلامت
دولت رواندا متوجه شده که بدون سرمایه انسانی سالم و آموزشدیده، توسعه پایدار نیست. به همین دلیل در کنار سرمایهگذاری در آموزش و بهداشت، سیاستهای عدالت جنسیتی، حمایت از مادران، و کاهش فقر مطلق در روستاها پیاده شده که به افزایش بهرهوری نیروی کار انجامیده.
۷. جذب کمکهای خارجی با مدل «مالکیت محلی»
اگرچه رواندا از کمکهای خارجی بهرهمند بوده، اما برخلاف برخی کشورهای آفریقایی، این کمکها با سیاست «مالکیت رواندایی» هدایت شدهاند. دولت اجازه نمیدهد پروژهها تنها با نگاه بیرونی پیش بروند. رویکرد مشخصی وجود دارد که توسعه را در خدمت منافع داخلی میخواهد، نه صرفاً اجرای برنامههای بینالمللی.
۸. حضور در اقتصاد منطقهای
رواندا عضو جامعه شرق آفریقا (EAC) است و به شدت به تجارت فرامرزی با کشورهای همسایه اهمیت میدهد. همچنین در تلاش است از موقعیت جغرافیایی خود بهعنوان دروازهای به قلب آفریقا بهره گیرد.
مجموعهی این سیاستها باعث شده رواندا، که در سال ۱۹۹۴ ویرانشده و فقیر بود، امروز نرخ رشد اقتصادی میانگین ۷٪ در سال را تجربه کند و تا حدودی از اتکای صرف به منابع طبیعی عبور کند.
تجربۀ رواندا نشان میدهد که حتی از دل یکی از تلخترین تراژدیهای بشری میتوان با سیاستگذاری هدفمند، وحدت ملی، و تمرکز بر توسعه انسانی، مسیر متفاوتی ساخت و به همین دلیل بسیاری رواندا را "سنگاپور آفریقا" و گاه حتی "سوئیس آفریقا" مینامند. راهی که هنوز با چالشهایی همراه است، اما الهامبخش بسیاری در قارهای است که قرنهاست با استعمار، فقر، و بحرانهای مزمن دستوپنجه نرم میکند.