فارن افرز: ترامپ از تور خاورمیانه‌ای برای تثبیت پایه های توافق با ایران استفاده کند

فارن افرز: ترامپ از تور خاورمیانه‌ای برای تثبیت پایه های توافق با ایران استفاده کند

 تهران-ایرنا- دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، ساعتی قبل تور سه ایستگاهی خود به منطقه غرب آسیا را با سه مقصد مشخص و اعلام شده قطر، عربستان سعودی، و امارات متحده عربی آغاز کرده است. این سفر به دلیل زمان وقوع آن مورد توجه رسانه های منطقه‌ای و فرامنطقه ای قرار گرفته است.

به گزارش سیاست خارجی ایرنا، «فارن افرز» در نوشتاری تفصیلی به بررسی ابعاد متفاوت این سفر پرداخته و می‌نویسد: هنوز مشخص نیست که ترامپ امیدوار است در جریان این سفر به چه چیزهایی دست پیدا کند. او ممکن است به دنبال تضمین معاملات تسلیحاتی و سرمایه گذاری در ایالات متحده باشد. او ممکن است امیدوار باشد که شخصا از طریق سرمایه گذاری در خلیج فارس در املاک ترامپ، صندوق های سرمایه گذاری و ارزهای دیجیتال خود را ثروتمند کند. اما بسیاری امیدوارند و دیگران نگران هستند که او جاه طلبی ها و برنامه های بزرگتری داشته باشد. به ویژه، به نظر می رسد که سفر او بیشتر در مورد ایران باشد، کشوری که دولت او با آن در رابطه با برنامه هسته ای خود مذاکراتی انجام داده است. با این حال، به دلیل ماهیت نامنظم دولت ترامپ و اختلافات داخلی بین مشاوران کلیدی او، سفر او می تواند هم زمینه برای جنگ با ایران را فراهم کند و هم فرصتی تازه به دیپلماسی بدهد.

آیا دونالد ترامپ، جو بایدن دوم است؟

رهبران کشورهای عربی خلیج فارس به انتخاب مجدد ترامپ امیدوار بودند. آنها در دوره اول ترامپ عملکرد خوبی داشتند و علاقه کمی به جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده داشتند. (همین امر در مورد اکثر مردم عادی در کشورهای عربی نیز صادق بود که بایدن را به خاطر نابودی غزه توسط اسرائیل سرزنش می کردند.

محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، که با نام محمد بن سلمان نیز شناخته می شود، هرگز بایدن را به خاطر «منفور» خواندن عربستان به دلیل ترور جمال خاشقجی، روزنامه نگار، نمی بخشد. محمد بن سلمان در طول سال های حضور بایدن در کاخ سفید روابط نزدیکی با ترامپ و همکارانش داشت و رابطه با بایدن را صرفا با این چشم انداز که عربستان سعودی ممکن است روابط خود را با اسرائیل عادی کند، همراهی می کرد.

حالا ۱۰۰ روز پس از دولت دوم ترامپ، رهبران کشورهای منطقه نیز مانند فرامنطقه گیج و نگران هستند. سیاست های ترامپ در خاورمیانه شبیه به بایدن است، که با توجه به اینکه دولت جدید تا چه حد به سمت تغییر دولت فدرال و تغییر اتحادهای اصلی ایالات متحده حرکت کرده است، تعجب آور است.

به عنوان مثال، سیاست های ترامپ در قبال غزه و یمن، اساسا نسخه های وحشیانه تر و کمتر کنترل شده از آنچه بایدن دنبال کرده بود، است.

۱۰۰ روز پس از دولت دوم ترامپ، رهبران کشورهای منطقه نیز مانند فرامنطقه گیج و نگران هستند. سیاست های ترامپ در خاورمیانه شبیه به بایدن استاما شاید این نکته نیز تعجب آور نباشد. پس از جایگزینی ترامپ در سال ۲۰۲۱، بایدن تقریبا تمام سیاست های ترامپ در خاورمیانه را ادامه داد و بر تمدید پیمان ابراهیم ترامپ (مجموعه ای از توافقات عادی سازی روابط بین اسرائیل و تعدادی از کشورهای عربی) تمرکز کرد، در حالی که به توافق هسته ای ایران که ترامپ از آن خارج شده بود، بازنگشت، از پیگیری صلح اسرائیل و فلسطینیان خودداری کرد، و از اولویت دادن به حقوق بشر در مسائل پرهیز کرد.

تفاوت این دو رئیس جمهور در سبک و قابل پیش بینی بودن است. بایدن و تیمش قابل اعتماد و آشنا بودند، در حالی که رهبران منطقه می دانند که ترامپ می تواند بدون هشدار نظر خود را تغییر دهد.

آنها نگران هستند که تعرفه های ترامپ می تواند باعث رکود جهانی شود که به فروش نفت و کشتیرانی که از دریای سرخ و کانال سوئز عبور می کنند آسیب برساند.

آنها می ترسند که قطع کمک های خارجی توسط ترامپ می تواند دریافت کنندگان آن مانند اردن را بی ثبات کند. اظهارات عجیب و غریب او در مورد غزه رهبران کشورهای عربی را آشفته کرده است. مهمتر از همه، آنها نمی دانند که آیا او راه را برای دیپلماسی واقعی با ایران هموار می کند یا فقط به شکل موقت به دیپلماسی نمایشی فرصتی داده تا دست خود را برای توجیه جنگ بازنگاه داشته باشد.

فارن افرز: ترامپ از تور خاورمیانه‌ای برای تثبیت پایه های توافق با ایران استفاده کند

ترامپ و تلاش برای فرار از اشتباهات دولت اول

در ادامه مطلب فارن افرز آمده است: به نظر می رسد تصمیم به دیدار با هر سه قدرت پیشرو عربی در خلیج فارس و نه فقط عربستان سعودی برای جلوگیری از شائیه هرگونه اختلاف افکنی طراحی شده است.

در سال ۲۰۱۷، ترامپ از عربستان سعودی بازدید کرد و پس از بازگشت، پیامی در توییتر در حمایت از منزوی کردن قطر منتشر کرد و به عربستان سعودی همراه با بحرین، مصر و امارات چراغ سبز نشان داد تا محاصره قطر را به عنوان مجازات حمایت از گروه های اسلامگرا آغاز کنند. این محاصره، شورای همکاری خلیج فارس را تقسیم کرد و به جنگ نیابتی و رقابت سیاسی در سراسر منطقه دامن زد. در آن زمان این سیاست ترامپ باعث نزدیک شدن دوحه به تهران شد، زیرا قطر را مجبور کرد برای تجارت و دسترسی آزاد به سایر نقاط به ایران وابسته شود. محاصره قطر به محض روی کار آمدن بایدن پایان یافت، زیرا رهبران منطقه به دنبال همسویی با اولویت های رئیس جمهور جدید بودند و البته این بار به نفع کل منطقه.

پیش از سفر ترامپ، اولین سفر خارجی در دوره دوم ریاست جمهوری او، تا حد زیادی بر اقتصاد متمرکز بوده است. ترامپ امیدوار است که یک قرارداد تسلیحاتی ۱۰۰ میلیارد دلاری با عربستان سعودی امضا کند و سرمایه گذاری های کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در اقتصاد آمریکا را تشویق کند. سعودی ها هم مشتاق هستند که به عنوان شرکای اقتصادی آمریکا دیده شوند.

پس از انتخاب ترامپ، محمد بن سلمان سرمایه گذاری ۶۰۰ میلیارد دلاری عربستان سعودی را در ایالات متحده مطرح کرد. در واقع، هر گونه تعهد عربستان سعودی بیشتر برای نمایش خواهد بود، زیرا پادشاهی با کاهش قیمت نفت و تقاضاهای اقتصادی داخلی دست و پنجه نرم می کند و به ندرت به چنین وعده هایی عمل می کند.

ترامپ همچنین ممکن است منافع شخصی خود را در نظر داشته باشد. به گزارش نیویورک تایمز، کسب و کارهای خانوادگی ترامپ میلیون ها دلار از معاملات با شرکت های مرتبط با دولت های امارات، قطر و عربستان سعودی به دست آورده اند.

دولت های عربی مطمئن نیستند که آیا ایالات متحده از آنها خواهد خواست تا برای جنگ یا برای صلح با ایران آماده شوند. این عدم قطعیت غیرعادی استترامپ همچنین ممکن است از این سفر برای متقاعد کردن کشورهای خلیج فارس برای پایین نگاه داشتن قیمت نفت استفاده کند. در طول سال های ریاست جمهوری بایدن، عربستان سعودی نشان داد که علاقه ای به استفاده از سیاست های نفتی خود برای کمک به ایالات متحده ندارد.

در واقع، ریاض، همراه با بقیه اعضای اوپک+، کاخ سفید را با کاهش تولید که قیمت بنزین را بالا نگاه داشت و به ضرر سیاسی بایدن و افزایش درآمد نفتی روسیه در میانه جنگ اوکراین بود، خشمگین کرد. اما تداوم قیمت پایین نفت برای ریاض خطرناک است که برای حفظ بودجه و برنامه های تند و تیز توسعه خود به درآمد بیشتری نیاز دارد.

جنگ یا صلح؛ گزینه ترامپ کدام است؟

سفر ترامپ سیاست های منطقه ای را نیز در بر خواهد گرفت، اگرچه اهداف او در این زمینه بسیار کمتر روشن است. دولت های عربی مطمئن نیستند که آیا ایالات متحده از آنها خواهد خواست تا برای جنگ یا برای صلح با ایران آماده شوند. این عدم قطعیت غیرعادی است. بخشی از مشکل این است که دولت ترامپ که با کمبود پرسنل و ناکارآمدی مواجه است، موضع گیری های متناقضی داشته است.

این واقعیت که ترامپ مایکل والتز را در آستانه این سفر از سمت خود به عنوان مشاور امنیت ملی برکنار کرد، هرچند مهم اما در حقیقت اقدامی نمادین است.

والتز از نزدیک با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم اسرائیل، در مورد برنامه های اقدام نظامی علیه ایران و پیشبرد رویکرد نظامی تهاجمی به حوثی ها در یمن هماهنگ بود. رهبران خلیج فارس به این فکر افتاده اند که آیا تنزل رتبه والتز نشان دهنده تغییر در سیاست ایالات متحده است یا صرفا نشانه ای از هرج و مرج در دولت است.

البته مهم ترین مسئله، ایران است. هنگامی که ترامپ در سال ۲۰۱۷ از عربستان سعودی دیدار کرد، رهبران عربستان سعودی و امارات مشتاق بودند که دیپلماسی دوران اوباما را کنار بگذارند و رویکردی تقابلی تر در قبال جمهوری اسلامی ایران اتخاذ کنند. اما نگرش آنها از آن زمان تغییر کرده است.

در سال ۲۰۱۹، به یک پالایشگاه نفت در داخل خاک عربستان حمله شد و به طور موقت عرضه نفت جهان را شش درصد کاهش داد. دولت ترامپ با تصمیم به عدم پاسخ دادن به این حمله با استفاده از نیروهای آمریکایی حاضر در منطقه، رهبران خلیج فارس را که استراتژی امنیتی آنها مدت ها بر تضمین های آمریکا استوار بود، شوکه کرد.

ایالات متحده همچنین با واکنش محدود به حمله حوثی ها به ابوظبی در سال ۱۴۰۱، رهبران خلیج فارس را ناامید کرد.

نویسنده این مطلب در ادامه ادعا می کند که مجموعه اتفاق های رخ داده در منطقه در آن سالها به کشورهای خلیج فارس یادآوری کرد که آنها اولین هدف ایران در یک جنگ منطقه ای خواهند بود و البته تا حد زیادی در این مقوله تنها خواهند بود.

هنگامی که ترامپ در سال ۲۰۱۷ از عربستان دیدار کرد، رهبران سعودی و امارات مشتاق بودند که دیپلماسی دوران اوباما را کنار بگذارند و رویکردی تقابلی تر در قبال ایران اتخاذ کنند اما نگرش آنها از آن زمان تغییر کرده است.

صلح با ایران؛ گزینه مطلوب کشورهای عربی خلیج فارس

در حالی که به نظر می رسد اسرائیل مشتاق حمله ایالات متحده به ایران است، کشورهای خلیج فارس به عنوان یک گروه ضد جنگ ظاهر شده اند.

در چند سال گذشته، ریاض با میانجیگری چین به یک نزدیکی آرام به ایران دست زده است، دیپلماسی را از سر گرفته و تلاش کرده تا از تشدید تنش منطقه ای جلوگیری کند. رهبران خلیج فارس مانند اسرائیل نیستند که تصور کنند در جنگ با ایران برنده و حتی در اینصورت منافع آنها هم تامین خواهد شد.

اگر ترامپ وارد جنگ با ایران شود، کشورهای خلیج فارس خواستار جبران خسارت خواهند شد و احتمالا خواستار تضمین های استراتژیک جدی خواهند بود، مانند یک معاهده دفاعی رسمی، همانطور که در دولت بایدن برای سعودی ها ارائه شد، شامل فروش تسلیحات و سایر پرداخت های جانبی در ازای حمایت علنی از رویکرد جدید آمریکا.

ترامپ، با وجود تمام لفاظی های جنگ طلبانه و تشدید تنش های نظامی، همیشه عمیقا نسبت به ورود به یک جنگ بزرگ دیگر در خاورمیانه تردید داشته است. او بیشتر جنگ طلبان ایران را از دولت اول خود کنار گذاشته و به یک فرستاده خود به نام استیو ویتکاف با مأموریت مذاکره بر سر توافق هسته ای جدید با تهران اختیار کامل داده است.

نویسنده در ادامه ادعا می‌کند که از آنجا که چنین توافقاتی نیاز به کار پر زحمت و صبر زیادی دارد، بعید است که دولت ترامپ بتواند آن را انجام دهد. برخی از مقامات دولت ترامپ از پایان کامل غنی سازی اورانیوم ایران حمایت کرده اند، موضعی که عملا شکست مذاکرات را تضمین می کند. (تهران تاکید دارد که به عنوان عضو ان‌پی‌تی حق انجام غنی سازی در داخل خاک خود را دارد و این موضوع را از خطوط قرمز غیرقابل عدول اعلام کرده است.)

اگر مذاکرات با ایران شکست بخورد، می تواند راه را برای درگیری هموار کند که ترامپ ادعا می کند نمی خواهد. اما ترامپ تاکنون حتی با وجود مخالفت های اسرائیل، به دیپلماسی پایبند بوده است. توافق جدید با ایران راه درازی را در جهت ایجاد ثبات در منطقه و کاهش خطر جنگ طی خواهد کرد.

اما و اگرهای پیمان ابراهیم در دولت دوم ترامپ

ترامپ پیمان ابراهیم را یکی از بزرگترین دستاوردهای دیپلماتیک دوره اول ریاست جمهوری خود می داند. شکی نیست که او دوست دارد پیوستن عربستان سعودی به این روند را در طول سفر خود اعلام و ادعا کند که او به چیزی دست یافته که بایدن نتوانست. اگر جنگ غزه نبود، محمد بن سلمان احتمالا موافقت می کرد که به عنوان ماه عسل برای دولت دوم ترامپ عادی سازی روابط با اسرائیل را جشن بگیرد.

اما تلفات وحشتناک روزانه حمله اسرائیل به غزه، عادی سازی روابط را دشوار می کند. تلفات فلسطینی ها برای افکار عمومی در جهان عرب بسیار مهم است.

کشتار غزه تأثیر مخربی بر درک اعراب از اسرائیل و ایالات متحده داشته و بدون شک قیمت درخواست محمد بن سلمان برای توافق را نزد افکار عمومی عربستان افزایش داده است. او احتمالا به تضمین امنیتی رسمی ایالات متحده، دریافت تسلیحات، و پیشرفت روند فعلی به سمت به رسمیت شناختن یک کشور فلسطینی برای امضای توافقنامه عادی سازی روابط با اسرائیل نیاز دارد.

البته همه اینها در شرایطی پیش شرط محسوب می شوند که اساسا ولیعهد جوان سعودی قصد چنین عادی سازی را داشته باشد. البته با توجه به اینکه ترامپ تعهد ایالات متحده به متحدان و شرکای خود را زیر سوال برده، ممکن است تضمین های ایالات متحده کافی نباشد.

رهبران عرب نگران پایان بازی اسرائیل (و ترامپ) برای غزه و کرانه باختری هستند. در ماه فوریه، ترامپ پیشنهاد کرد که «به طور موقت» بیش از دو میلیون فلسطینی را که در غزه زندگی می کنند اخراج کند و آنها را در جاهای دیگر (احتمالا مصر و اردن) اسکان دهد تا بتواند این سرزمین را به «ریویرای خاورمیانه» تبدیل کند.

طرح او اکثر رهبران عرب را وحشت زده و ترساند، نه فقط به دلایل بشردوستانه، بلکه به این دلیل که هجوم گسترده ای از ساکنان غزه هر کشور عربی را که آنها را بپذیرد، بی ثبات می کند. قطر نگران است که این کشور ممکن است به سپر بلا برای مذاکرات شکست خورده بین اسرائیل و حماس تبدیل شود. امارات متحده عربی نگران است که واشنگتن بودجه بازسازی غزه را به عهده بگیرد. همه دولت های عربی نگران این هستند که جنگ بی پایان مردم خود را رادیکال کند.

نتانیاهو تهدید کرده است که اگر تا ۱۵ مه توافق آتش بس حاصل نشود، غزه و ساکنان آن را نابود خواهد کرد. با دیدار با ترامپ در آستانه مبارزات انتخاباتی درون اسرائیل، دولت های عربی این خطر را به جان خریده اند که نزد افکار عمومی جهان عرب و اسلام همدست اسرائیل و آمریکا در نابودی غزه به نظر برسند. البته آنها همچنین امیدوارند که بر رئیس جمهوری تأثیر بگذارند که اغلب به نظر می رسد تحت تأثیر آخرین کسی است که با او صحبت می کند.

رهبران عرب همچنین نگران گسترش تهاجمات اسرائیل به سوریه هستند. اسرائیل یک منطقه حائل بزرگ در جنوب غربی سوریه را تصرف کرده و صدها مکان در این کشور را از ماه دسامبر، زمانی که عمر دولت بشار اسد به پایان رسید، بمباران کرده است.

اکثر کشورهای عربی، حتی آنهایی که عمیقا نسبت به اسلام گرایان مشکوک هستند، به امید ایجاد ثبات در کشوری که در ۱۳ سال جنگ داخلی از هم پاشیده است، به حمایت از دولت جدید در سوریه متمایل شده اند.

بسیاری از دولت های عربی از رژیم جدید در سوریه حمایت مالی کرده اند و رئیس جمهور جدید سوریه، احمد الشرع، در نشست آتی نشست سران عربی شرکت خواهد کرد. رهبران عرب می خواهند بدانند که آیا واشنگتن سوریه ای را ترجیح می دهد که تحت رژیمی به رهبری جهادی های سابق، باثبات و متحد باشد یا خشن و تقسیم شده باشد.

پایان جنگ غزه؛ ضامن پایداری هرگونه توافق با تهران

نویسنده در نتیجه گیری این نوشتار می نویسد: احتمال زیادی وجود دارد که ترامپ در این دیدار خود به غیر از امضای چند معامله تسلیحاتی، دستاورد چندانی نداشته باشد. اما او باید هدف بزرگ‌تری را برای خود تعریف کند. او باید از این فرصت استفاده کند و قصد روشن خود را برای دستیابی به توافق هسته ای و سیاسی با ایران بیان کند. چنین توافقی ایران را در چشم انداز جدیدی از نظم منطقه ای قرار می دهد.

در حال حاضر یک توافق که خطر جنگ اسرائیل با ایران را کاهش دهد به خوبی با روحیات و فضای جاری در منطقه همسو است. فضایی که در آن یک موضوع محور اصلی و قابل پیگیری است؛ عادی سازی روابط ایران با خلیج فارس.

اگر ترامپ به توافقی دست یابد که چیزی بیش از برنامه هسته ای ایران را پوشش دهد، می تواند ادعا کند که به توافقی بهتر از باراک اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده دست یافته است.

ترامپ باید از این فرصت استفاده کند و قصد روشن خود را برای دستیابی به توافق هسته ای و سیاسی با ایران بیان کند. چنین توافقی ایران را در چشم انداز جدیدی از نظم منطقه ای قرار می دهد.نویسنده این مطلب در ادامه به وجود تناقض در سیاستهای ترامپ نسبت به ایران اشاره کرده و می گوید: همزمان سیاست توسل به دیپلماسی ترامپ در قبال ایران با حمایت کامل از کارزارهای نظامی اسرائیل همراه شده است. به نظر می رسد دولت او برنامه اسرائیل برای بازسازی نظم منطقه ای با استفاده از نیروی نظامی را می پذیرد.

نویسنده با ایجاد ارتباط میان پایداری توافق با ایران و برقراری ثبات نسبی در منطقه و جنگ غزه می نویسد: یک توافق جدید با ایران باید بر یک نظم منطقه ای بازآرایی شده استوار باشد که باید حداقل شامل آتش بس پایدار در غزه، ارسال قابل توجه کمک های بشردوستانه به این قلمرو و مسیری قابل قبول به سوی یک کشور فلسطینی باشد.

حمایت از کاهش جمعیت در غزه و الحاق غزه توسط اسرائیل، افکار عمومی را در خاورمیانه به گونه ای ملتهب می کند که توافق هسته ای ایران نمی تواند آن را آرام کند. اگر ترامپ واقعا می خواهد چرخه بی پایان شکست سیاست آمریکا در خاورمیانه را بشکند، پس این سفر خلیج فارس زمان مناسبی برای شروع خواهد بود.

 

 منبع خبر