سفر به جهان حُسن با بال عشق

سفر به جهان حُسن با بال عشق

 تهران- ایرنا- حج، هجرتی است به سرزمین معنا و حُسن؛ دیاری که تجلی‌گاه حسن ازلی و نمایش‌گر عمق عشق و حزن الهی است.

عشق، محور اصلی همه‌ اعمال و مناسک حج است؛ از شوق دیدار کعبه و لمس حجرالاسود تا تشرف به عرفات. عشق به صاحب بیت، رنج‌ها و دشواری‌های این سفر را آسان و شیرین می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه عشق الهی در تمام اجزا و ارکان این سیر و بندگی جاری است؛ عشقی که انسان را از خودخواهی‌ها رها کرده، به درگاه ربوبیت می‌کشاند.

طواف کعبه، جلوه‌ای از گردشی عاشقانه است؛ گویی دل در حرکتی بی‌پایان در مداری نورانی می‌چرخد تا به حقیقت عشق ازلی برسد. در این لحظات ناب، هر تکبیر و تسبیح، ندای دلی است که در جستجوی وصال معشوق است.

اما حج، سرشار از حزن نیز هست؛ حزن فراق، اندوه از دست دادن فرصت‌ها و درک فقر و نیاز مطلق انسان در برابر محبوب غنی مطلق. این حزن، از محدودیت‌های بشری و فاصله از معشوق سرچشمه می‌گیرد.

عرفات که اوج و نماد حج است، صحنه‌ای است که انسان با تمام وجود، ضعف خویش را در برابر عظمت الهی درمی‌یابد. در خاکساری و استغفار، قطرات اشکش نماد پیوندی عمیق با معبود می‌شود و در عین حال، طلب رحمت و امید به مغفرت را بیان می‌کند. در اینجا، حاجی در باران عشق غرق می‌شود و تجلی حُسن معشوق، وجودش را فرا می‌گیرد. اینجاست که می‌تواند غصه‌های دوری از خالق را با او بازگوید و با زدودن آلودگی‌ها، پاک چون روز نخست بازگردد.

در پرتو این طهارت باطنی، حج مسیری می‌گشاید تا انسان از ظاهر عالم خاکی به باطن نورانی وجود برسد و به حقیقتی فراتر از زندگی روزمره هدایت شود. در این مقام، حج‌گزار درمی‌یابد که حُسن و زیبایی، در آمیختگی عشق و حزن در این ساحت قدسی نهفته است؛ همان‌گونه که عارفان گفته‌اند «عشق همواره هم‌نشین حزن است، و از پیوند این دوست که تجلی حُسن در عالم پدیدار می‌شود.»

حج با وحدت‌بخشی شگفت‌انگیزش، انسان‌ها را به هم پیوند می‌زند و در این جمع یکپارچه، عشق و حزن الهی متجلی می‌شود. در اینجا، نه رنگ و نژاد اهمیت دارد و نه مال و مقام؛ همه در لباس احرام، همچون قطره‌هایی در اقیانوس بی‌کران توحید حل می‌شوند. این وحدت، جلوه‌ای از حُسن ازلی خداوند و نمادی از فرمانروایی عشق الهی است.

زیبایی حج در مناسک آن و در گردهمایی بی‌پایان زائران از فرهنگ‌ها و اقوام مختلف آشکار است. کعبه، قلب تپنده‌ این عبادت، نماد زیبایی بندگی و مرکز وحدت الهی است. حرکت هماهنگ زائران در طواف، سعی بین صفا و مروه و دیگر مناسک این کنگره عظیم، نمایشی بی‌نظیر از نظم و هماهنگی است و راهی می‌گشاید تا انسان با نردبان عشق و حزن، به سرچشمه‌ نور و جمال ازلی برسد.

از دیگر سو، این هجرت معنوی یادآور آن است که حیات واقعی نه در دلبستگی به دنیا، بلکه در حرکت به سوی خداوند و اتصال به حُسن ازلی است؛ جایی که عشق و حزن در هم آمیخته و انسان را به مقام بندگی خالصانه می‌رسانند و از آفرینش آن دو در جان آدمی قابلیت درک تجلی زیبایی‌های عالم را که همه عالم از تجلی جمال اوست، به کمال بیابد و در این نشئه، شایسته مقام خلیفةُ اللهی ‎شود «إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً» و خلعت خلافت بپوشد و شربت علم در خزانه اسرار بنوشد و «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا» و تاج فضائل از نور کبریایی بر سر نهد که فرمود «وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَیٰ کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا» و کمر عبودیت در مقام حُریت بر میان بسته و به خود بیاید و گوید «وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ» و به لباس انوار ذات مزین شده، در جامه جان، رنگ خدایی زده «صِبْغَةَ اللَّهِ ۖ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً»، تا آن‌جا که او خود ستاید و در ملأ نیکوان ملکوت، گفته «صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ».

بدین سبب آدمی را از امصار و اطراف و اکناف در میقاتی گرد آورده تا به لباس حُسن متحَسن شد و در جمال او، نور فردوس اعلی و جنة‌الماوی و سدرة‌المنتهی، تشعشع ‌زند و در فراز ستیغ ایمان، حب و عشق مؤمنانه به حریم قدسی کبریایی به دور از همه رنگ‌ها، قومیت‌ها، مقام‌ها، موقعیت‌ها و اعتبارات دنیوی، در آسمان زیبایی و معنا پر زند و همه وجودش را به حمد و تحسین این شکوه و فرازهای عزت و خضوع بنشاند.

* کارشناس مذهبی

برچسب
 

 منبع خبر