مذاکره؛ ضعف یا قدرت؟ نگاهی بنیادین به کارکرد مذاکره در روابط بین‌الملل

مذاکره؛ ضعف یا قدرت؟ نگاهی بنیادین به کارکرد مذاکره در روابط بین‌الملل

 رشت - ایرنا - مذاکره در دنیای پیچیده و متحول امروز به عنوان یکی از ابزارهای اصلی سیاست خارجی و تأمین منافع ملی شناخته می‌شود. با این حال برداشت‌ها و قضاوت‌ها نسبت به مفهوم مذاکره به‌ویژه در جوامع ایدئولوژیک یا دارای تجربه‌های تاریخی تلخ و بسیار متفاوت است. پرسش اصلی این است: آیا مذاکره همواره نشانه ضعف است یا می‌تواند جلوه‌ای از قدرت و تدبیر در عرصه بین‌الملل باشد؟

۱. چیستی مذاکره در روابط بین‌الملل
مذاکره، فرآیند تبادل نظر و چانه‌زنی میان بازیگران سیاسی برای رسیدن به توافق یا مدیریت اختلافات است. مذاکره از ارکان اصلی دیپلماسی است و از دیرباز در تعامل میان دولت‌ها نقش داشته است. این ابزار می‌تواند در قالب‌های مختلفی همچون توافق‌نامه‌ها، پیمان‌ها، نشست‌های دوجانبه یا چندجانبه و حتی تماس‌های غیررسمی به‌کار رود.

۲. مذاکره از موضع ضعف؛ دام تسلیم یا تاکتیک اضطراری؟
مذاکره اگر از جایگاه ضعف، واهمه، یا بدون پشتوانه قدرت ملی انجام شود، بیشتر به عقب‌نشینی شبیه است تا یک راهبرد دیپلماتیک. در چنین حالتی طرف مقابل با درک ضعف داخلی، فشارها را افزایش داده و شرایط را تحمیل می‌کند. مذاکره‌ای که بر پایه نیاز یک‌طرفه و نابرابر باشد، نه تنها سودی ندارد، بلکه می‌تواند مشروعیت داخلی و موقعیت بین‌المللی کشور را نیز تضعیف کند.

۳. مذاکره از موضع قدرت؛ ابزار هوشمندانه تأمین منافع
در مقابل، زمانی که یک کشور با پشتوانه قدرت داخلی (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی) وارد مذاکره می‌شود، این ابزار می‌تواند به اهرمی برای تحقق منافع راهبردی تبدیل شود. در این چارچوب مذاکره نه نشانه ضعف بلکه جلوه‌ای از عقلانیت، اعتماد به نفس و بلوغ سیاسی است. استفاده از دیپلماسی فعال، گفت‌وگوهای هدفمند و بهره‌گیری از فضای بین‌المللی می‌تواند دستاوردهایی قابل توجه ایجاد کند.

۴. تجربه جهانی: از جنگ سرد تا قرن بیست‌ویکم
در طول جنگ سرد، مذاکره میان ۲ ابرقدرت (آمریکا و شوروی) ابزاری کلیدی برای مدیریت بحران‌ها بود، حتی زمانی که آن‌ها در آستانه جنگ هسته‌ای بودند. در قرن بیست‌ویکم نیز کشورهایی مانند چین، روسیه، ایران، کره‌جنوبی و اتحادیه اروپا مذاکره را به‌عنوان مکمل قدرت ملی به‌کار می‌گیرند، نه جایگزین آن.

۵. ایران و مذاکره: فرصت یا تهدید؟
در گفتمان سیاسی ایران نیز نگاه به مذاکره همواره دوگانه بوده است. برخی آن را تهدیدی برای استقلال و مقاومت می‌دانند و در مقابل گروهی دیگر آن را ابزاری مشروع و عقلانی برای کاستن از فشارها و گشودن روزنه‌هایی برای توسعه. شرط مهم حفظ اصول، شناخت درست از طرف مقابل و بهره‌گیری از تیم‌های مذاکره‌کننده کارآمد و حرفه‌ای است.

در جمع بندی می‌توان گفت:
مذاکره نه به‌خودی‌خود بد است و نه خوب؛ آنچه اهمیت دارد، موضوع و موضع مذاکره، هدف از آن و میزان آمادگی کشور در این فرآیند است. کشورها نباید از مذاکره هراسی داشته باشند، بلکه باید آن را چونان ابزار هوشمند قدرت ملی ببینند. آن‌گاه که مذاکره از موضع قدرت با هدف تأمین منافع ملی و امنیت پایدار صورت گیرد، تبدیل به یک فرصت راهبردی می‌شود، نه تهدید.

از اینرو در این شرایط حفظ وحدت و انسجام داخلی برای حصول منافع ملی اولویتی است که همه باید بدان توجهی ویژه داشته و فراتر از سلایق جناحی، گروهی، دلخوری‌های عملکردی و

غیره بدان بنگریم و توجه کنیم.

برچسب
 

 منبع خبر