سریال جان سخت در دنیای واقعی / عاقبت تلخ درگیری مرگبار

به گزارش سرویس حوادث ساعدنیوز به نقل از هفت صبح، این روزها تب سریال جان سخت بین مردم خیلی داغ شده. این سریال ماجرای دو جوانی را روایت می‌کند که با هم درگیر شده و یکی از آنها بعد از ضرب و جرح دیگری، او را هل داده و زیر ماشین ‌می‌افتد و متهم به قتل او می‌شود.همین سال قبل در تهران هم پرونده قتلی مشابه همین سریال رقم خورد. مردی در یک تصادف جان باخت اما در حالی که تصور می‌شد راننده خودرویی که با او برخورد کرده مقصر شناخته شود اما فردی که پیش از تصادف با این مرد درگیر بود به عنوان متهم پرونده دستگیر شد.

درگیری منجر به قتل بر سر جای پارک یا درگیری منجر به قتل به خاطر کل‌کل دو راننده؛ تا به حال موضوع پرونده‌های جنایی زیادی بوده است.اما در جنایتی که سال قبل در یکی از محله‌های شمال شهر تهران رخ داد، درگیری خونین فقط به خاطر اینکه دو ماشین نزدیک بود با هم تصادف کنند اتفاق افتاد.همین بهانه ساده کافی بود که خانواده‌ای پدر خود را از دست داده و خانواده دیگر، روزگار خود را در کابوس قصاص یک جوان سپری کنند.

ماجرا چه بود؟

سوم خرداد 1403 مرد حدودا 60 ساله‌ای به نام یاسر در حالی که در یک تصادف در بلوار اندرزگو به شدت مجروح شده بود به یکی از بیمارستان‌های شمال شهر تهران منتقل شد.اقدامات درمانی برای معالجه یاسر انجام شد اما شدت جراحات وارد شده به حدی بود که او جان خودش را از دست داد و تسلیم مرگ شد.

تصادف مرموز

بررسی‌های پلیس برای نحوه وقوع تصادف آغاز شد و در تحقیقات مشخص شد تصادفی که منجر به مرگ دلخراش یاسر شد یک مرگ عادی نبوده و او دقایقی قبل از وقوع تصادف با مرد جوان ناشناسی راننده یک خودروی فونیکس درگیر شده بود.در جریان دعوا و درگیری این دو نفر، ناگهان راننده فونیکس دو دستش را روی شانه‌های یاسر گذاشته و او را با شدت هل داده بود.

در همان حال یاسر تعادل خود را از دست داده و زمین خورد اما درست در لحظه زمین خوردنش خودروی عبوری به یاسر برخورد کرد که بعد از اصابت سر یاسر به گلگیر خودروی عبوری، راننده آن ماشین به دلیل مواجهه ناگهانی با یاسر موفق به کنترل ماشین نشد و او را زیر گرفته بود.به این ترتیب رسیدگی به موضوع وارد فاز جنایی شده و بعد از انجام اقدامات فنی پلیسی توسط کارآگاهان پلیس آگاهی، راننده خودروی فونیکس شناسایی و دستگیر شد.این راننده جوان به نام یاشار به درگیری مرگبار با یاسر اقرار کرد.

بعد از تکمیل تحقیقات در مرحله دادسرا، با توجه به اینکه محل وقوع جنایت بلاشک محل تردد خودرو بود؛ اقدام یاشار نوعا کشنده تلقی شده و پرونده با صدور اتهام مباشرت در قتل عمدی برای یاشار برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد.

در دادگاه

در ابتدای جلسه رسیدگی، فرزندان مقتول به عنوان اولیای دم تقاضای قصاص متهم را کردند. سپس نوبت به متهم رسید که از خود دفاع کند.یاشار ماجرای روز حادثه را شرح داد و گفت:«روز حادثه برای انجام دادن کاری در بلوار اندرزگو باید خودروی خودم را برای دقایقی پارک می‌کردم.اما مثل خیلی وقت‌های دیگر این منطقه از شهر جای سوزن انداختن نبود و جای پارک به سختی پیدا می‌شد.

چند بار در بلوار دور زدم تا اینکه دیدم خودرویی در حال خروج از پارک است و وقتی حدس زدم او قصد خروج از پارک دارد و بالاخره یک جا خالی می‌شود؛ پشت سر او ایستادم تا به جایش پارک کنم.اما به خاطر محل توقف من، بیرون آمدن آن خودرو از پارک کمی سخت شده بود و مجبور شدم کمی دنده عقب بگیرم تا به راحتی از پارک خارج شده و برود.»

متهم در ادامه گفت:«وقتی دنده عقب گرفتم صدای فریادی از پشت سرم شنیدم.راننده خودروی پرایدی پشت سر من در حال اعتراض بود.»آن راننده پراید کسی نبود جز مقتول پرونده به نام یاسر:«با صدای فریاد او از ماشینم پیاده شدم و او شروع به فحاشی کرد.می‌گفت نزدیک بوده که با خودروی او برخورد کنم.

من هم گفتم حالا که با تو برخورد نکردم،چرا اینطور صحبت می‌کنی؟اما او دست بردار نبود و شروع به فحاشی کرد.در یک لحظه هر دوی ما خشمگین شدیم و نمی‌دانم چه شد که او را هل دادم اما به هیچ وجه قصد کشتن او را نداشتم.»قاضی از او پرسید:«اما تو می‌دانستی آنجا محل تردد خودرو است و خیابان شلوغی است؛ چطور احتمال ندادی که خودروهای عبوری با مقتول برخورد کنند؟» مقتول گفت:«فکر نمی‌کردم این اتفاق بیفتد.» با پایان یافتن دفاعیات متهم،‌ختم جلسه محاکمه اعلام شد و قضات برای صدور رای وارد شور شدند.