دزد دورهگرد با چای مسموم در خدمت شماست / چایی که چندین میلیون آب خورد!

ساعدنیوز: زن جوانی که قصد داشت برای درمان بیماریاش طلاهای خود را بفروشد، هرگز تصور نمیکرد با خرید یک لیوان چای از زنی دورهگرد، تمامی سرمایهاش را از دست بدهد.

به گزارش سرویس حوادث ساعدنیوز به نقل از هفت صبح، حدود یک ماه پیش، زن جوانی با تماس با پلیس از سرقت طلاهایش خبر داد و گفت: من تومور مغزی دارم و هر چند وقت یکبار برای درمان به تهران میآیم. چون در اینجا کسی را ندارم، مجبورم در پانسیون اقامت کنم. این بار برای هزینه درمانم مجبور بودم طلاهایم را بفروشم و به همین خاطر آنها را در کیفم نگه داشته بودم. روز گذشته، زن دورهگردی که چای میفروخت وارد پانسیون شد و شروع به صحبت کرد. من هم از روی دلتنگی، سفره دلم را برایش باز کردم.
وی ادامه داد: حتی به او گفتم که طلاهایم را آوردهام تا هزینه درمانم را تأمین کنم. زن میانسال بعد از شنیدن حرفهایم خیلی دلسوزی کرد و سپس یک لیوان چای برایم ریخت اما به محض نوشیدن چای، بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم، داخل اتاقم بودم. هماتاقیهایم تصور کرده بودند که به دلیل بیماری بیهوش شدهام و مرا به اتاق منتقل کرده بودند. اما وقتی متوجه شدم که 12 ساعت بیهوش بودهام، تعجب کردم و بلافاصله کیفم را چک کردم و فهمیدم تمام پول و طلاهایم سرقت شده است.
با شکایت زن جوان، تحقیقات به دستور بازپرس تقیزاده آغاز شد و در ادامه تحقیقات، کارآگاهان با شکایتهای مشابه دیگری مواجه شدند.
در حالی که تحقیقات ادامه داشت، زن جوان دوباره با پلیس تماس گرفت و گفت: دختر دانشجویی که در پانسیون ما زندگی میکند، اکنون با من تماس گرفت و گفت همان زن سارق را در نزدیکی پانسیون دیده است.
پس از این تماس، کارآگاهان بلافاصله راهی محل شدند و زن میانسال را بازداشت کردند. در بازرسی بدنی از وی، طلاهای مسروقه کشف شد.
با اعترافات زن سارق، تحقیقات به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت از وی ادامه دارد.





مطالب مرتبط
- از دستکاری ژنتیکی تا بیوتروریسم؛ هشدار حمله هکرها به دیانای انسان!
- فرماندار: تیمهای ارزیاب برای بررسی خسارتهای زلزله رشتخوار اعزام شدند
- تغییر رنگ ناخن به قهوه ای یا زرد نشانه چیست؟
- بمباران ۲ استان یمن توسط هواپیماهای جنگی آمریکا
- زخمی شدن ۳ نظامی رژیم صهیونیستی در کرانه باختری
- باورکردنی نیست اسماعیل کارتال!
- قاتل دخترعمو پای چوبه دار رفت، ولی بالای دار نرفت
- آیا باز و بسته شدن زایندهرود جای خوشحالی دارد؟