به گزارش تجارت نیوز، پروفسور محمدهاشم پسران، اقتصاددان برجسته، استاد دانشگاه کمبریج و صاحب کرسی عالی اقتصاد جان الیوت در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی به بررسی عمیق این چالشها و راهکارهای ممکن برای کاهش آسیبپذیری اقتصاد ایران پرداخته است. وی با تاکید بر این نکته که استقلال بانک مرکزی به تنهایی نمیتواند مشکلات اقتصاد ایران را حل کند، به تحلیل رابطه پیچیده بین سیاستهای پولی و مالی پرداخته و توضیح داد که چگونه سلطه مالی دولت، توان بانک مرکزی در کنترل تورم و ثباتبخشی به بازارها را تضعیف میکند.
یکی از محورهای اصلی این گفتوگو، راهکارهای عملی برای افزایش تابآوری اقتصاد ایران در برابر شوکهای داخلی و خارجی است. پروفسور پسران، بر لزوم تقویت ذخایر ارزی، بهبود روابط اقتصادی با کشورهای منطقه و اصلاح نظام یارانهها تاکید کرده و معتقد است حتی در صورت تداوم تحریمها، اجرای سیاستهای اصلاحی میتواند از تشدید بحرانهای اقتصادی جلوگیری کند. در بخش دیگری از این مصاحبه، چشمانداز توافقهای بینالمللی و نقش پیمانهای پولی دوجانبه (مانند توافق ایران و روسیه) در کاهش آسیبپذیری اقتصاد ایران مورد بررسی قرار گرفت. با این حال، پروفسور پسران معتقد است که چنین اقداماتی هر چند خوب است، اما به تنهایی کافی نیست و باید در کنار اصلاحات ساختاری در نظام بانکی و مالی کشور باشد. این گفتوگو نه تنها تحلیلی از چالشهای پیشروی اقتصاد ایران ارائه میدهد، بلکه با نگاهی واقعبینانه، به بررسی راهکارهای ممکن برای عبور از این بحرانها نیز میپردازد.
یکی از مسائل مهم اقتصاد ایران، سلطه مالی بر سیاستهای پولی بانک مرکزی است. به نظر شما سلطه مالی تا چه اندازه سیاستهای بانک مرکزی را تحت تاثیر قرار میدهد و راه حل چیست؟
همیشه رابطه مستقیمی بین سیاست پولی و مالی وجود دارد. هرگاه بودجه دولت با کسری مواجه شود، این کسری باید تامین شود. اگر منابع دولت کافی نباشد، در ایران معمولاً بانک مرکزی به ناچار با ایجاد نقدینگی، منابع مالی را برای دولت تامین میکند. در امکانات، بانک مرکزی ایران برای کنترل نقدینگی محدود است. در سایر کشورهایی که بانک مرکزی از یک استقلال نسبی برخوردار است، این نهاد میتواند از بازارهای سرمایه، اوراق قرضه و یا منابع خارجی از بانکهای بینالمللی و یا صندوق بینالمللی پول استفاده کند اما متاسفانه بانک مرکزی ایران به دلیل تحریمها و سایر مشکلات، این امکان را ندارد. بنابراین، حتی اگر بانک مرکزی در ایران کاملاً مستقل از دولت باشد، دستش بسته است و نقش چندانی نمیتواند در جهت کنترل نقدینگی ایفا کند. بانک مرکزی نمیتواند بودجه دولت را کنترل کند و فقط میتواند به دولت توصیههایی ارائه دهد. در چنین شرایطی نقش بانک مرکزی بیشتر در جهت برقراری ثبات و انتظامبخشی به سیستم بانکی و پولی کشور است. در ۴۰ سال گذشته شاهد افزایش نقدینگی، بروز تورم و کاهش نرخ ریال و مجدداً تشدید تورم بودهایم و این دور تسلسل بارها تکرار شده است. باید این چرخه را شکست و نقش بانک مرکزی این است که تا حدی به بازار آرامش ببخشد. البته این همیشه ممکن نیست، زیرا شرایط سیاسی و اقتصادی ایران در خاورمیانه در حال تحول است و شوکهای اقتصادی، سیاسی و نظامی وجود دارد که قابل پیشبینی نیستند. بانک مرکزی در چنین شرایطی باید ذخایر ارزی خود را در سطح معقولی حفظ کند و تحت فشار دولت آن را کاهش ندهد. همچنین باید شرایطی ایجاد کند که بازارهای پولی و مالی و سیستم بانکی کشور به بانک مرکزی اعتماد کنند. برای افزایش اعتماد، بانک مرکزی باید از نظر اقتصادی قدرت داشته باشد تا در صورت وقوع شوکها، تا حدی بتواند با آنها مقابله کند و مردم مطمئن باشند که بانک مرکزی توانایی عمل دارد.
در منطقهای مثل خاورمیانه که غالباً با تنش و بیثباتی روبهرو هستیم، بانکهای مرکزی در ایجاد ثبات ارزی با چه چالشهایی مواجه هستند؟
شوکهای اقتصادی که رخ میدهد، باعث کاهش ارزش ریال میشود. اما اگر دقت کنید، عمده مسائل اقتصادی ایران ناشی از این بوده که سیاستگذاران به دلایل مختلف از جمله کسری بودجه دولت و توسل به منابع بانک مرکزی برای تامین آن، نتوانستهاند تورم را کنترل کنند. اما نمیتوان گفت این مسئله تنها عامل تورم در ایران است. سیاستهای اقتصادی نادرست، عدم هماهنگی و موارد دیگر نیز موثر هستند. بانک مرکزی شاید نتواند به طور کامل با این شوکها مقابله کند، اما اگر بتواند بازار اوراق قرضه دولتی را گسترش دهد و ذخایر ارزی خود را در سطح مناسبی حفظ کند، تا حدی موثر خواهد بود. بانکهای مرکزی باید همیشه ذخایر کافی داشته باشند. برای مثال، آرژانتین در سالهای اخیر مشکلات تورمی مشابه ایران را تجربه کرده، اما تحت تحریم نبوده و برعکس از حمایت و کمک آمریکا نیز برخوردار بوده است. اخیراً صندوق بینالمللی پول ۲۰ میلیارد دلار وام در اختیار آرژانتین قرار داده تا نرخ ارز خود را در محدوده مشخصی حفظ کند. شاید این اقدام موفقیتآمیز باشد یا نباشد، اما حمایت صندوق بینالمللی پول برای بانک مرکزی بسیار مهم است تا در صورت وقوع شوکها بتواند از عهده آن برآید. متاسفانه ما چنین حمایتی نداریم، پس مجبوریم ذخایر ارزی خود را بالاتر از سطح معمول نگه داریم. وقتی شوکهای اقتصادی رخ میدهد، افراد و شرکتها نیز باید پسانداز و ذخایر مالی خود را نسبت به قبل افزایش دهند، اما این امکان برای همه وجود ندارد و بسیاری تحت فشار هستند. ایران نیز تحت فشار است، اما باید به این موضوع توجه بیشتری شود.
راه دیگر این است که ایران روابط اقتصادی خود را با کشورهای همسایه بهبود بخشد. اگر با آمریکا مشکل داریم، باید تلاش کنیم مشکلاتمان با سایر کشورها را کاهش دهیم تا همکاریهای بینالمللی افزایش یابد. حل این مسائل نیازمند تعامل و روابط قویتر است. هم شرایط بازار مالی و ارزی داخلی باید بهبود یابد، هم روابط خارجی تقویت شود تا در صورت وقوع شوکها، ایران بتواند از کمکهای بینالمللی بهرهمند شود. باید روابط همهجانبه، به ویژه در منطقه، گسترش یابد. ایران با چین روابط بهتری دارد و میتواند با هند و ترکیه نیز همکاریهای خوبی داشته باشد. همچنین باید با کشورهای حاشیه خلیجفارس، آسیای میانه، ازبکستان، تاجیکستان و دیگران ارتباطات اقتصادی قویتری برقرار کند.
گسترش استفاده از پیمانهای پولی مثل توافق اخیر ایران و روسیه، آسیبپذیری اقتصاد ایران را چقدر کاهش میدهد؟
این اقدام در جهت درستی است، اما معمولاً همکاریهای دوجانبه بین ایران و روسیه یا ایران و ترکیه اثر اساسی ندارند. کل تجارت ایران بیشتر شامل صادرات نفت و تولیدات پتروشیمی به چین، عراق، ترکیه و سایر کشورها و واردات کالا از منطقه است. اما سوال اینجاست که چه مقدار از کالاهای وارداتی ما از روسیه تامین میشود؟ به دلایل استراتژیک و اقتصادی، این مقدار چندان زیاد نیست. کالاهایی که ایران نیاز دارد با کالاهایی که روسیه میتواند تولید کند، همخوانی کاملی ندارد. روشهای پایاپای و تهاتر معمولاً در نظام اقتصادی جهانی که به هم پیوسته است، چندان موثر نیستند. ما باید به صورت همهجانبه عمل کنیم و نباید فقط روی یک کشور تمرکز داشته باشیم. باید با تمام کشورها تا حد امکان روابط گستردهای برقرار کرد. کسانی که فکر میکنند اقتصاد میتواند کاملاً خودکفا شود، از نظر فکری رویه درستی را دنبال نمیکنند. خودکفایی در زمینههای استراتژیک منطقی است، اما ممکن است با منافع اقتصادی کشور منافات داشته باشد. به طور کلی باید روابط خود را با کشورهای دیگر از نظر اقتصادی، مالی و پولی تا جای ممکن گسترش دهیم.
چه راهکارهایی برای مصون ماندن از آثار تحریمها در نظر دارید؟
آمادگی برای مقابله با شوکهای اقتصادی بسیار مهم است. اقتصاد در هر سطحی که باشد، باید مقابله با شوک را به عنوان یکی از عوامل اصلی تصمیمگیری اقتصادی در نظر گرفت. شوکها اتفاق میافتند و معمولاً اقتصاد بیش از حد معمول به آنها واکنش نشان میدهد. سه ماه پیش وقتی ترامپ به قدرت رسید و گفت میخواهد تحریمهایی علیه ایران وضع کند و صادرات نفت ایران را به صفر برساند، در مصاحبهای گفتم که ارزش ریال در ایران ضعیف شده، اما الان بیش از حد ضعیف شده است. البته اکنون تا حدی بهبود یافته که بخشی از آن به خاطر مذاکرات است. حتی اگر مذاکرات هم نبود، وقتی شوک منفی شدیدی رخ میدهد، مردم ابتدا نمیتوانند دقیقاً محاسبه کنند که عواقب این شوک چیست و بیش از حد واکنش نشان میدهند. باید این واکنش بیش از حد را نیز در نظر بگیریم. معمولاً میزان کاهش این واکنش بیش از حد به میزان اعتماد مردم به بانک مرکزی بستگی دارد. اهمیت بانک مرکزی در این است که نشان دهد میتواند تاثیر مثبتی داشته باشد، به ویژه هنگام وقوع شوکهای اقتصادی. اگر بانک مرکزی بتواند اعتماد خانوارها، بانکها، شرکتهای خصوصی و دولت را جلب کند، کاری دشوار اما مهم میتواند هنگام وقوع شوکهای اقتصادی تاثیرگذارتر انجام دهد.
به نظر شما با توجه به مذاکرات فعلی، ایران چگونه میتواند از فرصت توافق برای اقتصاد و نظام بانکی و ارزی خود استفاده کند؟
ایران باید سیاستهای اصلاحات اقتصادی بسیار اساسی را بدون توجه به اینکه تحریمها برداشته میشود یا نه، اجرا کند. این اشتباهی است که بسیاری مرتکب میشوند و فکر میکنند باید سیاستهای اصلاحات اقتصادی را فقط زمانی اجرا کنیم که تحریمها برداشته شدهاند و یا به میزان قابل ملاحظهای کاهش پیدا کردهاند. با توجه به عدم اطمینانی که در نظام اقتصادی جهان وجود دارد و بیاعتمادی کنونی دنیا به آمریکا، با توجه به اینکه آقای ترامپ هر روز تغییرات عمدهای در سیاستهای داخلی و خارجی آمریکا ایجاد میکند، این تغییرات مکرر و غیرمنتظره بیشتر اوقات عدم اطمینان اقتصادی ایجاد میکند. این عدم اطمینان باعث تاخیر در سیاستگذاری و تصمیمگیری میشود. اگر سرمایهگذاری متوقف شود و سیاستهای اقتصادی را هم به تاخیر بیاندازیم، در نهایت به اقتصاد کشور لطمه وارد میشود. بنابراین باید دنبال اجرای سیاستهای اصلاحات اقتصادی باشیم، بدون اینکه منتظر باشیم تحریمها برداشته شود یا خیر. اگر تحریمها برداشته شد، میتوانیم سیاستهای مربوط به اصلاحات اقتصادی را گسترش دهیم، اما نباید منتظر بمانیم تا بعد از برداشتن تحریمها مسائل اقتصادی ایران را حل کنیم.
۴۰ سال است که ایران با درجات مختلفی از تحریم مواجه بوده است. در مقالهای شدت و میزان این تحریمها را بررسی کردهام. مثلاً در ژانویه ۲۰۱۶ ( دیماه ۱۳۹۴) تحریمها به واسطه توافق برجام کاهش یافت، اما سپس آقای ترامپ از این معاهده خارج شد و تحریمها تشدید شد که منجر به کاهش صادرات نفت ایران و افزایش تورم و رکود اقتصادی در ایران شد. بعد هم با همهگیری کووید و مشکلات مالی مواجه شدیم. همه این اتفاقات برای ایران رخ داده است. نمیتوان گفت این تحریمها همیشه به همین شکل باقی میماند، ممکن است کاهش یابد، اما به نظر من مشکل خواهد بود که تمامی تحریمها برداشته شود، چون کنگره آمریکا باید هر توافقی با ایران را تصویب کند و بعید است کنگره تمام تحریمها را بردارد. اگر توافقی حاصل شود، که امیدواریم برای آینده مردم ایران باشد، چون مردم تحت فشار هستند، هرگونه گشایشی در زمینه تحریمها برای ایران مهم خواهد بود، اما نباید سیاستهای اساسی اقتصادی ایران را منوط به برداشته شدن تحریمها کنیم.
ممکن است شوک مثبتی اتفاق بیفتد. اگر آمادگی نداشته باشیم، نمیتوانیم از این شوک مثبت خوب استفاده کنیم. تعبیر حضرت یوسف از خواب فرعون این بود که هفت سال وفور نعمت خواهیم داشت و پس از آن هفت سال خشکسالی میآید. یوسف با تعبیر خود توانست اعتماد فرعون را جلب کند تا برای هفت سال ذخیرهسازی کنند. پس ذخیرهسازی در دوره شوک مثبت بسیار مهم است تا اگر شوک منفی بعدی آمد، بتوان از این ذخایر استفاده کرد. در اقتصاد میگوییم که لازم است اثر شوک منفی را کاهش و در زمان شوک مثبت ذخیرهسازی را افزایش دهیم تا آمادگی ما برای مقابله با شوک منفی بیشتر شود. اگر فکر میکنیم مذاکرات نتیجه خوبی خواهد داشت، باید آمادگی داشته باشیم و برنامهریزی کنیم که با کشورهایی که در صورت برداشته شدن تحریمها ممکن است بیشتر با ما معامله کنند، روابط داشته باشیم. باید بررسی کنیم کدام صنایع ایران بیشتر از این شرایط منفعت میبرند؟ لازم است که ایران آمادگی خود را برای زمانی که تحریمها برداشته شود افزایش دهد. اینها کارهای فنی است که باید انجام شود و نیاز به تخصص و زمان دارد.
مسئله اساسی دیگر ایران، یارانههاست. درست است که یارانه برای افراد فقیر مهم است، اما باید سیاستی که در دوره دولتهای گذشته به درستی اجرا نشد را اصلاح کنیم. برخی معتقدند چون آن سیاست خوب اجرا نشد، پس سیاست بدی بود و نباید ادامه یابد. باید بررسی کنیم که آیا میتوان یارانههای فعلی را با پرداخت نقدی جایگزین کرد؟ امروزه با پیشرفت تکنولوژی، تشخیص نیازمندان آسانتر شده است. در آن دوره به همه یارانه داده میشد، البته شاید به این خاطر بود که امکانات تشخیص دهکها را نداشتند. اما امروز اطلاعات و آمار خانوارها موجود است. در این کارها ممکن است تقلب و اشتباه هم رخ دهد، اما بهتر از این است که به همه حتی به افراد ثروتمند یارانه کالای اساسی بدهیم. بنابراین باید روی سیاستهایی تمرکز کنیم که به طبقات ضعیف کمک شود، بدون اینکه منابع کشور حیف و میل شود. میتوان از تکنولوژی در این زمینه استفاده کرد. از سویی نیز بحث پول دیجیتال مطرح است و بانک مرکزی میتواند پول دیجیتال ایجاد کند. متخصصان پول دیجیتال به دنبال راههایی هستند که پول دیجیتال مخصوص خرید کالاهای اساسی ایجاد کنند. به نظر من خیلی مهم است که یارانه بنزین کاهش یابد. البته میتوان به کارخانهها برای سوخت یارانه داد، اما دلیلی ندارد برای کسانی که میخواهند مسافرت کنند سوخت ارزان بدهیم که فقط باعث افزایش آلودگی شود. اجرای این سیاستها به تاخیر افتاده است. اگر اجرا نشوند، برداشتن تحریمها ممکن است عدم تعادلهای اقتصادی که در کشور موجود است را تشدید کند. باید این اصلاحات اقتصادی را در دستور کار قرار دهیم، اگر هم تحریمها علیه ایران ادامه پیدا کنند، هم باید برای مقابله با شوکهای منفی آماده باشیم، هم آمادگی داشته باشیم که از شوکهای مثبت به طور موثر استفاده کنیم.
منبع: تازههای اقتصاد