نوبل جنگ

به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، عبادی، اولین ایرانی دریافتکننده جایزه صلح نوبل، با اشاره به دستگیری صدها نفر در جریان جنگ ایران و اسرائیل میگوید: «رژیم ایران تلاش میکند شکست خود را با بازداشت مردم جبران کند.» منظور او از مردم همان وطنفروشانی هستند که دستان کثیفشان به خون پاک 627 زن و مرد و پیر و جوان و کودک ایرانی در این 12 روز آغشته شد. عبادی و دیگر اصطلاحاً مدافعان حقوق بشر، برای دفاع ایران مقابل رژیم صهیونیستی بیانیه دادند و در آن بدون محکومیت تجاوزات اسرائیل، خواستار توقف غنیسازی شدند و به جای دفاع از مردم ایران، سعی کردند به حملات نظامی علیه آنها مشروعیت دهند. تلاش برای سیاسی جلوه دادن دستگیریهای امنیتی، اعتبار این افراد را بیش از پیش زیر سؤال برده و نشاندهنده شکاف عمیق بین ادعاهای حقوق بشری و عملکرد آنها است. این در حالی است که بسیاری از موارد کشف تسلیحات و دستگیری خائنان با گزارشات مستقیم «مردم» بوده است. روز گذشته هم پیکر 60 تن از شهدای دفاع 12 روزه با حضور خیل عظیمی از این «مردم» قدرشناس تشییع و خاکسپاری شد.
اگر آتش به خانه خودتان هم میرسید همین را میگفتید؟
شیرین عبادی و همفکرانش که سالها با عنوان مدافعان حقوق بشر شناخته میشدند، در مواجهه با تعرض رژیم صهیونی به خاک ایران، رویکردی دوگانه اتخاذ کردهاند. بیانیهای که این گروه منتشر کرده، گویی از سوی فردی خارجی درباره جنگی بیربط به او نوشته شده، بدون اشاره به حملات اسرائیل به غیرنظامیان ایرانی. انگار مقصر اصلی ایران است. این سکوت در برابر تجاوزات، نشاندهنده بیتوجهی به درد مردم ایران است و نامی جز ننگ برای امضاکنندگان آن بهجا نگذاشته است. در بیانیه خام آنها، جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل نتیجه ضعف رهبری ایران دانسته شد و پیشبینی شد این وضعیت به قیام مردم علیه دولت منجر میشود. این سخنان، بدون محکومیت صریح نقش اسرائیل به عنوان آغازگر حملات، یکجانبه و مغایر با اصول صلحطلبی و حقوق بشر است. چگونه ممکن است مدعیان دفاع از حقوق بشر حتی اشارهای به حملاتی نکنند که بمب بر سر غیرنظامیان در خواب ریخته است؟ اگر این آتش به خانه خودشان میرسید، آیا باز هم چنین مواضعی میگرفتند؟ این گروه درحالیکه در موارد دیگر، بیانیههای تندی صادر میکنند، در برابر نسلکشی در غزه یا تجاوزات اسرائیل به ایران سکوت کرده یا مواضعی گرفتهاند که همسو با منافع اربابان غربیشان به نظر میرسد. این استاندارد دوگانه، اعتبار ادعاهای حقوق بشری آنها را زیر سؤال برده و بار دیگر به مردم ایران ثابت کرد که جایزه صلح نوبل با چه هدفی به این افراد داده میشود.
نوبل پولی
نرگس محمدی، یکی از امضاکنندگان بیانیه و برنده جایزه صلح نوبل، در این جنگ 12 روزه با سکوت خود در برابر تجاوزات اسرائیل به ایران، از دایره مسئولیت اخلاقی خارج شد. اکبر منتجبی، سردبیر روزنامه سازندگی با اشاره به این موضوع نوشته است: «او نهتنها از تمامیت ارضی کشور دفاع نکرد، بلکه حاضر نشد نشان دهد که جایزه صلح نوبل سیاسی نیست. او نتوانست بر خشم خود در برابر میهن غلبه کند.» این سکوت چهرهای دیگر از تناقضهای این گروه را آشکار کرد، رویکردی که همسو با اتهاماتی است که به دریافت فاندهای کلان از دولت آمریکا برای پیشبرد پروژههای سیاسی علیه ایران اشاره دارد. بنیاد شیرین عبادی که محمدی با آن همکاری نزدیک دارد، در سالهای 2022 و 2023 مبلغ 800 هزار دلار از دولت آمریکا دریافت کرد، درحالیکه پیشتر، از 2004 تا 2021، درآمد سالانه آن کمتر از 5200 دلار بود. این تزریق مالی ناگهانی، با رویدادهایی مانند نشست جورجتاون 2023 و جایزه نوبل محمدی همزمان بود.
رادیواسرائیلهای متحرک
روز 26 خرداد 1404 گروهی از به اصطلاح فعالان مدنی و سیاسی بیانیهای منتشر کردند که در آن خواستار توقف غنیسازی اورانیوم توسط ایران و پایان فوری جنگ با اسرائیل شدند. در این بیانیه آمده بود که با تأکید بر حفظ تمامیت ارضی ایران و حق حاکمیت مردم، از ایران خواسته میشود غنیسازی را متوقف کند و جنگ ویرانگر با رژیم حاکم بر اسرائیل را پایان دهد. آنها همچنین خواستار کنارهگیری هیئت حاکمه و گذار به دموکراسی شدند. این بیانیه نه تنها از محکوم کردن تجاوزات اسرائیل به ایران خودداری کرده، بلکه با تمرکز بر توقف غنیسازی، عملاً ایران را مقصر اصلی مناقشه معرفی کرده است. نتیجه منطقی چنین موضعی، پذیرش مشروعیت حمله نظامی به ایران است، آنهم در شرایطی که زیرساختهای غیرنظامی و جان شهروندان بیگناه ایرانی هدف قرار گرفتهاند. این متن، با عادیسازی تجاوز نظامی و سکوت در برابر نسلکشی در غزه، تهی از ردپای حقوق بشر است و سقوط عقلانیت سیاسی و مدنی مدنظر آنهاست. حتی یک کلمه در محکومیت متجاوز در آن دیده نمیشود و ژست صلحطلبی جای خرد را گرفته است. این بیانیه با لحنی سرد و بیتفاوت به درد مردم، بیماری مزمنی را نشان میدهد که برخی را به دشمن ملت تبدیل کرده است. خواستار توقف غنیسازی شدن در اوج حمله نظامی خارجی، خواستهای غیرواقعبینانه است که به نفع متجاوز عمل میکند. گویی این متن از سوی وزارت خارجه کشوری دیگر نوشته شده و البته که حتی ممکن است آن کشور منصفانهتر موضع گرفته باشد. این بیانیه، با تکرار استدلالهایی مشابه سخنان مقامات رژیم صهیونیستی پس از حملات به غزه، شرمآور است و فاقد شجاعت صلحطلبانه است. آنها از ترس رنجاندن قدرتهای غربی، نسلکشی در غزه و تجاوز به خاک ایران را محکوم نمیکنند. حملات اسرائیل به زیرساختها و غیرنظامیان، نقض ماده 2 بند 4 منشور ملل متحد و پروتکلهای الحاقی کنوانسیون ژنو است و علیالقاعده جنایت جنگی است، اما اشاره به این قاعدهها هیچوقت در مسلک نوبلبگیران نبوده است. صلحطلبی نیازمند ایستادن بر اصول است، نه دلجویی از همه طرفها.
چیزی برای کتمان نمانده است
این بیانیه که با ادعای صلحطلبی منتشر شد، درواقع بخشی از پروژهای هماهنگ برای تقویت روایتهای ضدایرانی است. همزمانی انتشار آن با دریافت فاندهای کلان توسط بنیاد شیرین عبادی که در سالهای 2022 و 2023 مبلغ 800 هزار دلار از دولت آمریکا دریافت کرد، نشاندهنده پیوند مالی و سیاسی این گروه با حامیان خارجی است. این بودجهها که با نشست جورجتاون و جایزه نوبل نرگس محمدی همزمان بود، به کلیدواژههایی مانند «آپارتاید جنسیتی» گره خورده که در بیانیهها و کمپینهای این افراد تکرار میشود. این کلیدواژه که در اظهارات محمدی و عبادی پررنگ است، بخشی از استراتژی جلب حمایت بینالمللی و مشروعیتبخشی به مواضع سیاسی آنهاست. اما اختلافات داخلی اپوزیسیون ازجمله افشاگریهای سلطنتطلبان علیه این گروه، نشاندهنده شکست این پروژههاست؛ چراکه حتی حامیان مالی نیز از سوءاستفاده از این بودجهها که تا 88 سنت از هر دلار صرف هزینههای شخصی شده، انتقاد کردهاند.
کدام صلح؟
این گروه این اقدامات را به سرکوب سیاسیون و فعالان مدنی ربط داده و سعی کردهاند اتهامات سنگین امنیتی را در قالب بازداشتهای سیاسی بازنمایی کنند. در این میان، دستگیری افراد متهم به همکاری با موساد در شهرهای مختلفی مانند تبریز، ارومیه، یزد و کهگیلویه و بویراحمد گزارش شد. برای مثال، در تبریز فردی به اتهام ردوبدل اطلاعات محرمانه و طراحی پهپاد و در ارومیه پنج جاسوس موساد و یک تیم سلطنتطلب دستگیر شدند. همچنین در یزد یک جاسوس اطلاعات مراکز حساس را به موساد منتقل کرده بود و در کهگیلویه و بویراحمد شبکهای سازمانیافته پیش از اقدام خرابکارانه متلاشی شد. این گروه اما با نادیده گرفتن شواهد این فعالیتهای خرابکارانه مانند کشف سلاح، پهپاد و بمبهای دستساز در استانهایی چون البرز، گیلان و لرستان، این دستگیریها را سیاسی خوانده و مدعی شدهاند که هدف، خفقان بیشتر در جامعه است. موضعی که نشاندهنده بیتوجهی به امنیت ملی و رنج خانواده شهدایی است که پیکر برخی از آنها روز گذشته با حضور طیفهای مختلف مردم تشییع شد.
دلواپسان فاند
مواضع این گروه و بیانیه اخیر، واکنشهای منفی گستردهای در داخل و خارج ایران به دنبال داشته است. این بیانیه، بزدلانه و فاقد شجاعت لازم برای محکوم کردن تجاوزات اسرائیل است. صلحطلبی نیازمند ایستادن در جای درست است، نه هر کجا پول بیشتری باشد. این متن، با لحنی مشابه سخنان مقامات اسرائیلی پس از حملات به غزه، شرمآور است و نشاندهنده مسخ شدن در برابر حقیقت. حتی مقامات خارجی که گاهی علیه ایران موضع میگیرند هم صریحتر متجاوز را محکوم کردهاند. این بیانیه که گویی برای جلب تأیید کابینه جنگ اسرائیل نوشته شده، فاقد اصالت است و اندک اعتبار امضاکنندگان را هم به چالش کشیده است. در این بازار وطنفروشی، کسانی که بدون لکنت از تجاوز اسرائیل سخن میگویند و نگران فاند و اقامت نیستند، شرف و اصالت خود را حفظ کردهاند. اما امضاکنندگان این متن، با کتمان تجاوز آشکار اسرائیل و ادعای بدون پشتوانه درباره نظر مردم ایران، ننگ ابدی را برای خود خریدهاند.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/