انتشار کتابی از فتحالله مجتبایی پس از ۷۰ سال

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «بوطیقا؛ درباره شعر»، اثر نامدار ارسطو با ترجمه، مقدمه و حواشی فتحالله مجتبایی به کوشش محمدرضا عدلی از سوی نشر هرمس در دسترس علاقهمندان قرار گرفت.
ترجمه مجتبایی پیش از این در دهه 30 منتشر شده بود، اما در چاپ جدید این کتاب تغییراتی صورت گرفته که از این جمله میتوان به افزودن دو رساله و مطالب جدید به کتاب نخست، اشاره کرد.
در معرفی این اثر آمده است: ارسطو، اولین کسی است که دربارۀ شعر و هنر رسالهای جداگانه نوشت و در آن اعتراضات افلاطون را، بیآنکه نام او را بیاورد یک به یک پاسخ داد. بعضی از محققان معتقدند که مقصود ارسطو از نگارش این رساله تنها رد عقاید افلاطون دربارۀ شعر و هنر است، لکن باید دانست که فیلسوف باریکبین چون ارسطو، که همۀ کوشش خود را در تحلیل فعالیتهای ذهن آدمی و در تنظیم و تبویب علوم و معارف عصر خویش به کار بسته بود، شک نیست که شعر و هنر را نیز، که از عالیترین جلوههای ذوق و روح انسانی است و تا زمان وی به پایهای بس بزرگ رسیده بود، نادیده نمیتوانست گرفت.
ارسطو میخواست که ذوق و نیروی دریافت مردم یونان را پرورش دهد و آنان را در درک زیبایی و شناختن زشت از زیبا یاری و راهبری کند، و در این زمینه آثار بسیار به وجود آورد، لکن امروز از آن جمله، جز همین کتاب شعر چیزی باقی نمانده است، و آن نیز، چنانکه خواهیم دید، ناقص و ناتمام به دست ما رسیده است.
«بوطیقا» ارسطو همواره در همه اعصار از اهمیت خاصی در نظر هنرمندان، پژوهشگران و منتقدان ادبی برخوردار بود. در قرن بیستم این اثر مجدداً مورد توجه منتقدان ادبی قرار گرفت و در ایران نیز طی حدود 70 سال گذشته، بارها ترجمه و از سوی ناشران مختلف منتشر شده است. ارسطو را بر اساس این اثر، نخستین نظریهپرداز در حوزه شعر میدانند؛ هرچند پیشتر افلاطون آرایی درباره فن شعر ارائه کرده بود، اما از او یک اثر مستقل در این باب به دست ما نرسیده است.
گذشته از اهمیت آرای ارسطو در باب شعر، «بوطیقا» را میتوان اولین اثر بینامتنی ادبیات و فلسفه به شمار آورد. اما ارسطو در این کتاب چه آرایی درباره شعر دارد و چرا تا این اندازه اثر او در نظر اهل فن، ارزشمند و حائز اهمیت است؟
تصور عام درباره «بوطیقا» این است که این اثر از ارسطو تنها محدود به فن شعر است، حال آنکه آرای ارسطو در این اثر به انواع آفرینشهای هنری اطلاق میشود. در دستگاه شناخت ارسطویی، علاوه بر دو شاخۀ فلسفۀ نظری و فلسلفۀ عملی، شاخۀ سومی از حکمت با عنوان حکمت ابداعی وجود دارد که مبدا آن قوۀ صناعت، و حاصل آن اثرِ آفرینش یافته است.
پنج فصل نخست کتاب به مباحث کلی شعر، نظریه ارسطو درباره جوهر و عناصر شعر، و تعریف و تاریخچۀ انواع شعر اختصاص دارد، اما بحث از شعر به معنایی که در این کتاب آمده است، به سبب خصلت نمایشی ادبیات در یونان باستان، حوزههای وسیعتری از ادبیات و هنر را در برمیگیرد. ارسطو نظریۀ ادبی خود را برپایۀ «محاکات» (تقلید واقعیت) بنا میکند و سه عنصر وزن (ایقاع)، لفظ و هماهنگی را ارکان شعر و ابزارهای محاکات برمیشمارد.
در طبقهبندی ارسطو، انواع اصلی شعر، یعنی حماسه، تراژدی، کمدی، و اقسام وابسته به آن مانند آواز دیتیرامب، موسیقی و شعر غنایی و ...، همگی در جوهر هنریِ تقلید مشترکاند و تمایز آنها از یکدیگر به سبب تفاوت در ابزارهای تقلید (عناصر سهگانه)، مضمون تقلید و شیوۀ تقلید است. فصول بعدی کتاب که حجم عمده آن را تشکیل میدهد، شامل بحثهای تفصیلی در انواع شعر است که از آن میان، تنها مباحث مربوط به تراژدی و حماسه در متن موجود آمده است.
بنا بر نظر کارشناسان، براساس قراین موجود در «بوطیقا»، این رساله باید بخشهای دیگری هم میداشت که به نظر میرسد به دست ما نرسیده است.
ترجمۀ مجتبایی از «بوطیقا» نخستینبار در سال 1336 به چاپ رسید و اکنون پس از گذشت نزدیک به 70 سال مجدداً منتشر شده است. چاپ حاضر تقریباً همان است که در سال 1336 منتشر شد؛ ولی در این چاپ دو ضمیمه به آن افزوده شده است: یکی مقالهای است دربارۀ «بوطیقای دوم» که براساس ترجمۀ شارل روئل و ترجمۀ جدید ریچارد یانکو نوشته شده، و دیگری رسالهای است دربارۀ شعر از خواجه نصیرالدین طوسی که در پایان اساس الاقتباس آورده شده است.
در بخشهایی از این کتاب میخوانیم: میدانیم که در زیباترین تراژدیها، داستان نباید ساده، بلکه باید پیچیده باشد. و نیز باید اعمالی را تقلید کند که رحم و ترس را در آدمی برانگیزاند (زیرا که این صفت خاص تراژدی است) بنابراین، ترتیب وقایع داستان باید چنان باشد که در آن:
1. مرد نیکسیرتی از نیکبختی به بدبختی نرسد (زیرا که چنین داستان نه رحمانگیز و نه ترسآور است، بلکه کدورت خاطر پدید میآورد).
2. مرد بدسیرتی از بدبختی به نیکبختی نرسد (چنین داستان، بیش از هر چیز از «تأثیر تراژیک» به دور است. زیرا که هیچیک از خصوصیات تراژدی را دارا نیست: نه حس بشردوستی را به جنبش میآورد و نه رحم و ترس را).
3. و نیز مرد بسیار بدسیرتی از نیکبختی به بدبختی نیافتند (زیرا که چنین داستان شاید حس بشردوستی را در ما برانگیزد، لکن ترسآور و رحمانگیز نتواند بود. حس رحم وقتی به جنبش درمیآید که کسی را به ناروا گرفتار مصیبتی ببینیم و حس ترس نیز وقتی پدید میآید که شاهد بدبختی کسی باشیم که همچون خود ما است. و چنین داستان نه رحمانگیز تواند بود و نه ترسآور).
نشر هرمس اثر حاضر را با ترجمه مجتبایی در 232 صفحه و به قیمت 380 هزار تومان در دسترس علاقهمندان قرار داده است.
انتهای پیام/