دیپلماسی عمومی رژیم صهیونیستی؛شلیک از پشت میکروفن!

 دیپلماسی عمومی رژیم صهیونیستی؛شلیک از پشت میکروفن!
  در میانه اذعان به تغییر نقش نخست‌وزیر اسرائیل به یکی از سخنگویان دیپلماسی عمومی و تاکید بر اهمیت کنترل روایت در غرب آسیا، ایران تا چه میزان توانسته از این ابزار مهم و حیاتی برای پیشبرد اهداف کشور و رساندن صدای مردم غزه به جهان استفاده کند؟

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، سیدامیر انتظاری‌فرد در یادداشتی نوشت: «دیپلماسی عمومی» در یک تعریف ساده، یعنی راهبردی که در آن یک دولت تلاش می‌کند افکار عمومی مردم کشوری دیگر را تحت تأثیر قرار دهد، سابقه‌ای دراز در سیاست رژیم صهیونیستی دارد. بر اساس گزارشی که سایت «مدرن دیپلماسی» منتشر کرده است، «این نوع دیپلماسی پیش‌تر در اسرائیل با اصطلاح «هسبارا» (הַסְבָּרָה) شناخته می‌شد که به ‌طور کلی به معنای «توضیح دادن» است اما بتدریج این واژه از رونق افتاد، چرا که بار دفاعی داشت و بیشتر به چشم نوعی توجیه واکنشی نگریسته می‌شد تا یک راهبرد فعال. اکنون این شیوه با نام جدیدی در قالب «مدیریت‌ دیپلماسی عمومی» در دفتر نخست‌وزیری و وزارت خارجه اسرائیل پیگیری می‌شود».

رژیم صهیونیستی پیش از 7 اکتبر، به صورت ویژه‌ای روی گسترش تبادلات فرهنگی با کشورهای عربی از جمله امارات و بسط دیپلماسی عمومی در مواجهه با مردم این کشورها سرمایه‌گذاری کرده بود. سال 2020 کمیسیون فیلم ابوظبی، مرکز فیلم رژیم صهیونیستی و مدرسه فیلم و تلویزیون سام اشپیگل در اورشلیم، همکاری دوجانبه‌ای را آغاز کردند. سال 2021 نیز کتابخانه رژیم صهیونیستی و آرشیو ملی امارات پروژه‌های مشترکی را در زمینه دیجیتال‌سازی و تبادل فرهنگی و دانشی آغاز کردند. در یک نمونه دیگر، گروه موسیقی «شالوِه» وابسته به انجمن مراقبت و فراگیری افراد دارای معلولیت در سرزمین‌های اشغالی، با خوانندگانی از امارات از جمله طارق المنهالی همکاری و اجرا داشتند. توفان الاقصی تمام این تلاش‌های رژیم صهیونیستی را به تعویق انداخت و آن رژیم با مساله مهم نیاز به خون‌شویی مواجه شد. رژیم صهیونیستی بعد از 7 اکتبر به ‌دلیل نیاز به خون‌شویی و سفیدشویی جنایات، به صورت فعالانه به سمت دیپلماسی عمومی و انواع تبادلات سیاسی و تلاش برای تغییر الگوی پیام‌رسانی پیش رفت.

 

دیپلماسی عمومی رژیم صهیونیستی بعد از 7 اکتبر چه تفاوتی با پیش از آن داشت؟ بر اساس این گزارش، رژیم صهیونیستی به سمت دور زدن آداب دیپلماتیک مرسوم و خطاب قرار دادن مردم کشورهایی مانند لبنان و ایران توسط نتانیاهو رفت که نوعی تلاش برای ایجاد انشقاق میان ملت و نظام سیاسی بود که پیش از این به این حجم، در دیپلماسی عمومی رژیم صهیونیستی بی‌سابقه بود. بر اساس این گزارش، «این شیوه دیپلماسی [خطاب مستقیم] در عصر فناوری و شبکه‌های اجتماعی که امکان انتشار فوری پیام‌ها را فراهم کرده‌اند، به ‌طور فزاینده‌ای قدرتمندتر شده است. 

23 سپتامبر 2024 نتانیاهو یک پیام ویدئویی کمتر از یک دقیقه را مستقیماً خطاب به مردم لبنان در صفحه ایکس خود منتشر کرد و از مردم این کشور خواست محل زندگی خود را ترک کنند و هشدار داد ارتش اسرائیل قصد دارد تسلیحات حزب‌الله را هدف قرار دهد.

جمله آغازین او مهم‌ترین بخش پیام بود که در آن گفت پیامی برای مردم لبنان دارم: جنگ اسرائیل با شما نیست. با حزب‌الله است. حزب‌الله مدت‌هاست از شما به عنوان سپر انسانی استفاده می‌کند». 

این تغییر در دیپلماسی عمومی رژیم صهیونیستی ادامه یافت و مخاطب آن کم‌کم از لبنان، به سمت ایران حرکت کرد: «همزمان با این اقدامات، اسرائیل کارزار دیگری را در قالب ویدئوهای منتشرشده در شبکه ایکس با هدف دیپلماسی عمومی و این ‌بار خطاب به مردم ایران آغاز کرد. 30 سپتامبر 2024، نتانیاهو گفت مردم ایران باید بدانند که اسرائیل در کنار آنهاست. او 12 نوامبر پیام دومی منتشر کرد و هشدارهای قبلی خود را بسط داد و گفت حمله دیگر به اسرائیل، اقتصاد ایران را فلج خواهد کرد. میلیاردها دلار دیگر از شما گرفته خواهد شد. می‌دانم شما این جنگ را نمی‌خواهید. من هم این جنگ را نمی‌خواهم. شهروندان اسرائیل هم این جنگ را نمی‌خواهند. فقط یک نیرو خانواده شما را در معرض خطر جدی قرار داده: ستمگران تهران».  

دلیل این تغییر رویه نتانیاهو در سخنرانی‌ها و دیپلماسی عمومی رژیم صهیونیستی چیست؟ مدرن دیپلماسی اشاره می‌کند: «سخنرانی‌های مستقیم می‌تواند اهداف گوناگونی را دنبال کند: نمادی از قدرت باشد، سیاستمداران را دور بزند و بی‌واسطه با مردم سخن بگوید و ابزاری مؤثر برای تغییر نگرش عمومی نسبت به اسرائیل باشد. کارزارهای دیپلماسی عمومی که از این گسست‌ها بهره ببرند و نارضایتی‌های عمومی را تشدید کنند، می‌توانند نقش بسیار برهم‌زننده‌ای ایفا کنند». مدرن دیپلماسی بخوبی نشان می‌دهد همزمان که جمهوری اسلامی ایران و لبنان در میدان‌های سخت اطلاعاتی و نظامی با رژیم صهیونی درگیر بودند، میدان دیگری در دیپلماسی عمومی نیز وجود داشت که برای تشدید گسل‌های اجتماعی و سوار شدن بر نارضایتی‌ عمومی طراحی شده بود و مشخصاً بار بخشی از آن بر دوش نتانیاهو بود.

این سایت بخوبی در گزارش خود اشاره می‌کند: «دیپلماسی عمومی می‌تواند فرصتی راهبردی باشد برای تعمیق مخالفت‌ها و بهره‌برداری از گفتمان‌های رقیب و موجود در جامعه [ایران]. در منطقه‌ای که روایت‌های سیاسی بشدت کنترل می‌شود، نبرد بر سر تأثیرگذاری بر افکار عمومی اهمیتی حیاتی دارد. موفقیت این راهبرد، به بهره‌برداری از شکاف‌های داخلی میان مردم و حاکمان‌شان وابسته است». پرسش مهم و حیاتی آن است: در میانه اذعان به تغییر نقش نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی به یکی از سخنگویان دیپلماسی عمومی و تاکید بر اهمیت کنترل روایت در غرب آسیا، جمهوری اسلامی ایران تا چه میزان توانسته از این ابزار مهم و حیاتی برای پیشبرد اهداف کشور و رساندن صدای مردم غزه به جهان استفاده کند؟ سهم ایران در جنگ دیپلماسی عمومی منطقه چقدر بوده است؟

منبع: وطن امروز

انتهای پیام/

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها