داستان سیدحسن نصراللهـ۳۳|نجات سید مقاومت از فاجعه «کرنتینا»

خبرگزاری تسنیم در مجموعه مقالاتی به بازخوانی «زندگی و زمانه سیدحسن نصرالله» رهبر شهید و اسطورهای حزبالله لبنان و محور مقاومت میپردازد، در این قسمت، سرنوشت زادگاه سیدحسن نصرالله بعد از مهاجرت خانوادگی را خواهیم خواند.
خبرگزاری تسنیم طی سلسلهیادداشتهایی به بازخوانی فراز و نشیب زندگی رهبران مقاومت اسلامی لبنان میپردازد، در همین راستا بازخوانی حیات سیدحسن نصرالله رهبر شهید و اسطورهای حزبالله لبنان و نقش وی در بالندگی محور مقاومت با عنوان «زندگی و زمانه سیدحسن نصرالله» در قالب مجموعه مقالاتی منتشر خواهد شد و حالا قسمت سیوسوم آن پیشِروی شماست.
تاکنون سه فصل در مورد شرایط زندگی شهید سیدحسن نصرالله منتشر شده است؛ فصل نخست به «دوران کودکی و نوجوانی» ایشان اختصاص داشت، علیرغم اهمیت موضوع، ما از این فصل بهسرعت عبور کردیم تا به بحثهای بعدی بپردازیم. فصل دوم، «ریشهیابی علل شکلگیری جنگ داخلی لبنان» بود، هدف ما در این فصل چنین بود که ثابت کنیم اولاً جنگ لبنان پدیدهای خلقالساعه نبود و ثانیاً باید ریشههای شکلگیری آن را شناخت؛ زیرا این جنگ هم در روند تاریخی تجارب ملت لبنان نقش داشت و هم بهصورت مستقیم باعث شکلگیری «مقاومت اسلامی لبنان» شد، ضمن اینکه حیات و سرنوشت سیدحسن نصرالله را نیز بهصورت مستقیم تغییر داد. فصل سوم، «مرور مهمترین رویدادهای تاریخی تا وقوع جنگ داخلی لبنان» بود. در فصل سوم، بهجای تمرکز بر ریشهها، بهصورت خاص خود وقایع تاریخی منجر به شروع جنگ داخلی را مورد توجه قرار دادیم.
فصل سوم را با ماجرای مهاجرت (معکوس) خانواده سیدحسن نصرالله به خاستگاه خانوادگی خود در حومه شهر صور خاتمه دادیم، با این حال، طی چند قسمت بهصورت کوتاه فضای بیروت و جنگ داخلی لبنان بعد از بازگشت خانواده سیدحسن نصرالله به جنوب را مرور خواهیم کرد. این موارد، بهصورت مستقیم در زندگی سیدحسن نصرالله نقش نداشت؛ اما در شکلگیری و بالندگی روح مقاومت در جامعه لبنان قطعاً اثرگذار بوده است، به همین علت، بهصورت کوتاه آنها را مرور خواهیم کرد.
محله کرنتینا؛ خاستگاه سید و در بخش مسیحینشین بیروت!
در قسمت نخست با عنوان «کودکی متفاوت؛ زمینهساز جهاد»، در مورد زادگاه سیدحسن نصرالله نوشتیم: «سیدحسن نصرالله در محله فقیرنشین «کرنتینا» به دنیا آمد؛ محلهای که میان محلات شیعهنشین لبنان نیست؛ بلکه از نظر جغرافیایی در شمال بخش "اشرفیه" (مسیحینشین) و از نظر ترکیب جمعیتی نیز محل سکونت "آوارگان فلسطینی (اهلتسنن)" است.» در قسمتهای دوم و سوم نیز در مورد این محله و اقامت آوارگان فلسطینی در آن صحبت شد. مسئله اصلی این بود که محله کرنتینا، عملاً به یک اردوگاه آوارگان فلسطینی تبدیل و ـ در چارچوب پیمان قاهره ـ توسط سازمان آزادیبخش فلسطین اداره میشد.
تصویری از دوران کودکی سیدحسن نصرالله
در قسمت بیست و ششم با عنوان «تجزیه اجتماعی؛ مقدمه جنگ داخلی» بهتفصیل در مورد تجزیه اجتماعی لبنان و تفکیک محلات بر اساس طایفه صحبت شد: «از زمان تأسیس لبنان تا میانه دهه 1960 میلادی، بیروت بهعنوان پایتخت لبنان، عصاره کل کشور لبنان بود و تمام 18 طایفه این کشور ـ شامل مسلمانان، مسیحیها و یهودیان ـ کنار هم زندگی میکردند. از میانه این دهه با تشدید تبلیغات طائفهگرایانه افراطیون مارونی در لبنان از یک سو و تشدید جنایتهای رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی از سوی دیگر، بهمرور در لبنان نیز گرایشهای طائفهگرایانه پررنگتر شد؛ بهطوری که عمده یهودیان به فلسطین اشغالی مهاجرت کردند و محلههای مختلف بیروت نیز بهسمت تفکیک طائفهای و مذهبی رفتند...، با این حال، تقسیمبندی طائفهای از سطح محله فراتر نرفت، یعنی اینگونه نبود که بگوییم بخش مهمی از بیروت، پیرو طائفه مشخصی هستند؛ بلکه دو محله مجاور متشکل از دو طائفه متفاوت بود و اینها همچنان کنار هم زندگی میکردند.
در چنین بستری، عمده محلات مسیحینشین در بخش شرقی بیروت و عمده محلات مسلماننشین در بخش غربی آن قرار داشتند، هرچند در چنین شرایطی نیز همچنان در بخش شرقی بیروت چند محله مسلماننشین ـ و حتی اردوگاه آوارگان فلسطینی ـ و در بخش غربی بیروت چند محله مسیحینشین وجود داشت.»
یکی از اردوگاههای آوارگان فلسطینی که در بخش شرقی بیروت قرار داشت، همین محله کرنتینا بود. در قسمت بیست و نهم با عنوان «شبهکودتای مارونیها و ارتش لبنان» توضیح دادیم که از عصر روز شنبه سیاه، گروههای مسلح مارونی بخش شرقی بیروت را تصرف و مانع تردد مسلمانان میشدند، در این میان، طبعاً اردوگاه آوارگان کرنتینا در تیررس آنان قرار داشت و بهسمت محاصره آن رفتند تا جنایتهای بزرگی در این محله رخ دهد.
در تیررس فالانژها و مسلحین افراطی
جنایت شنبه سیاه که طی قسمتهای بیست و هفتم تا سیام به آن پرداختیم در روز شنبه 6 دسامبر 1975 برابر با 15 آذرماه 1354 به وقوع پیوست. از عصر آن روز، گروههای شبهنظامی مارونی بهسمت تصرف بخش شرقی بیروت رفتند و طی نزدیک به 40 روز، عملاً مناطق مرکزی بخش شرقی بیروت را بهطور کامل از مسلمانان پاکسازی کردند. آنها طی این 40 روز، از طریق ایجاد پستهای بازرسی و ممانعت از تردد آزادانه مسلمانان، عملاً شهروندان لبنانی را وادار به «مهاجرت داوطلبانه بهعلت فشار و ایجاد محدودیت تردد»(!) قرار دادند. طی این 40 روز، یک مناسبت تاریخی خاص وجود ندارد که بگوییم در آن روز، صدها و حتی دهها شهروند غیرنظامی بهصورت یکجا کشته شده باشند؛ بلکه تشدید فشار و تهجیر (اعمال فشار شدید به هدف کوچاندن) بهصورت تدریجی اعمال میشد. بدون تردید این سختگیری در محلاتی که تحت سیطره سازمان آزادیبخش قرار داشت، قابل اعمال نبود.
یکی از تصاویر بهجامانده از فاجعه کرنتینا توسط عکاس انگلیسی دان مککولین (Sir Don McCullin)
این عکس را میتوان نماد «کوچاندن اجباری شهروندان» دانست
بزرگترین مرکز اقامت مسلمانان در بخش شرقی بیروت، محله کرنتینا بود که عمده ساکنان آن آوارگان فلسطینی بودند؛ اما در همان جا تعداد قابلتوجهی شیعه و سنی و حتی ارامنه هم زندگی میکردند! بهنوشته «ویلیام هریس» در کتاب «چهره جدیدی از لبنان» (The New Face of Lebanon) در آن زمان نزدیک به 30هزار نفر در محله کرنتینا زندگی میکردند که علاوه بر اعراب مسلمان، بخشی از کارگران ارمنی و کرد شاغل در بندر بیروت نیز از شدت تنگدستی در این محله سکونت داشتند.
نمایی از کتاب «چهره جدیدی از لبنان» (The New Face of Lebanon) نوشته ویلیام هریس
نکته مهم این است که سازمان آزادیبخش فلسطین در محله کرنتینا اردوگاه آموزشی ایجاد کرده بود، حتی نخستین دورههای آموزشی گروه «آسالا» نیز در همین محله برگزار شد تا اینکه در ادامه آسالا به سطحی از توان نظامی دست یافت که اردوگاههای اختصاصی خود را در محلات ارمنینشین دایر کند. در مورد آسالا پیشتر در قسمت بیست و یکم با عنوان «آسالا و جریانهای چپگرای لبنان» صحبت شده است.
1500 شهید؛ وقتی جان انسانها به عدد و رقم فرو میکاهد!
در روز یکشنبه 18 ژانویه برابر با 28 دیماه 1354، سه گروه مسلح «کتائب»، «نمور الاحرار» و «حراس الارز» به محله کرنتینا حمله کردند. آنها بدون اعلام قبلی و بهصورت غافلگیرانه به این محله حمله کردند و بهصورت بیمحابا شهروندان لبنانی را به قتل (شهادت) رساندند. بر اثر این حمله، حدود 1500 نفر شهید و کل ساکنان محله (حدود 30 هزار نفر) آواره و به بخش غربی بیروت منتقل شدند، حتی برخی منابع مدعی هستند بر اثر این حمله، علاوه بر لبنانیها و فلسطینیها، تعدادی از اتباع سوریه نیز کشته شدند!
یکی از تصاویر بهجامانده از فاجعه کرنتینا توسط عکاس انگلیسی دان مککولین (Sir Don McCullin)
فالانژهای مهاجم بدون هیچ ملاحظهای خانهها را آتش میزدند
حمله فالانژها به کرنتینا سه روز به طول انجامید، ابتدا این سه گروه با حمایت ارتش لبنان، محله کرنتینا را محاصره کردند و اجازه تردد ندادند! سپس درگیریها در سطح توپخانه شروع شد؛ از یک طرف گروههای فلسطینی مواضع فالانژها را هدف قرار دادند و از طرف دیگر مسلحین راست افراطی مارونی، کرنتینا را زیر آتش سنگین خود قرار دادند. در اینجا البته دو روایت وجود دارد؛ در روایت مسیحیها گفته میشود بعد از تبادل آتش توپخانه، ارتش لبنان وساطت کرد تا معبر امنی برای خروج شهروندان ایجاد شود؛ اما مبارزان فلسطینی به شهروندان لبنانی اجازه خروج از کرنتینا را ندادند، اما در روایت طرفهای دیگر، مطلقاً چنین خبری در مورد ایجاد معبر امن نیامده است.
بههرحال، اندکی بعد از محاصره و تبادل آتش توپخانهای، سه گروه مسلح وارد کرنتینا میشوند. در این حمله، بهسمت تکتک خانهها نارنجک پرتاب میشد و به اهالی هشدار داده میشد که هر کس در خانه بماند کشته میشود! همچنین در سطح خیابان، هر شهروندی که در حال فرار یا تردد بود هدف تیراندازی قرار میگرفت! اما این تمام ماجرا نبود! نقلهای متواتر تاریخی وجود دارد که شبهنظامیان راست افراطی، بعد از ورود به کرنتینا در دهها مورد به زنان مسلمان لبنانی و فلسطینی تجاوز کردند، ضمن اینکه سرقت گسترده اموال و بهویژه طلا و جواهرات، حتی در منابع نزدیک به حزب کتائب هم آمده است؛ اما آنها تلاش میکنند این اقدامات را «خودسرانه» و «ناشی از بیمبالاتی گروه حراس الارز» بخوانند و خود را مبرّا سازند!!
یکی از تصاویر بهجامانده از فاجعه کرنتینا توسط عکاس انگلیسی دان مککولین (Sir Don McCullin)
نمایی از کوچاندن اجباری شهروندان
تپه جمجمهها!
بعد از سه روز درگیری شدید، فالانژها موفق به تصرف کامل کرنتینا میشوند، این واقعه با واکنش گروههای فلسطینی و چپهای لبنانی مواجه میشود که شرح آن در قسمت آینده خواهد رفت. همان طور که در بند پیشین بیان شد، فالانژها در جریان حمله به کرنتینا، جنایتهای بیحدوحصر مانند انفجار خانهها، کشتار اهالی خانه با نارنجک، تیراندازی کورکورانه، تجاوز بهعنف و سرقت طلا و جواهرات را مرتکب شدند، همین موضوع باعث شد تمامی ساکنان محله، به مهاجرت اجباری تن دهند و عملاً کرنتینا خالی از سکنه شود.
یکی از تصاویر بهجامانده از فاجعه کرنتینا توسط عکاس انگلیسی دان مککولین (Sir Don McCullin)
بیپناهی غیرنظامیان در برابر تجاوز بهعنف و قتلعام کورکورانه در این تصویر، بارز است
دو هفته بعد، در روز اول فوریه برابر با 12 بهمنماه 1354، با وساطت ارتش و دولت لبنان، فالانژها محله کرنتینا را ترک میکنند؛ اما اهالی از بازگشت به منطقه خودداری میکنند. اگر «شنبه سیاه» را نماد «تصرف خیابانها و شبهکودتا در شرق بیروت» میخوانند؛ باید «فاجعه کرنتینا» را مبدأ واقعی «تفکیک کامل مناطق» دانست که حتی بعد از خروج مسلحین و ضمانت دولت و ارتش هم اهالی جرئت بازگشت به منطقه را ندارند!
تیتر روزنامههای لبنان به موج گسترده آوارگی شهروندان بعد از جنایت کرنتینا اشاره دارد
همین ماجرا باعث میشود مدتی بعد تروریستهای موسوم به «قوات»، پایگاه مهمی را در این منطقه احداث کنند و بهشکلی وحشیانه به بازجویی و شکنجه اسرای جنگی بپردازند. قواتیها در همین منطقه، بین 2 هزار تا 3 هزار شخص را بعد از بازجویی به قتل میرساندند و آنها را در گورهای دستهجمعی دفن میکردند. در دهه 1980، قواتیها به جمعآوری استخوانهای افراد دفنشده پرداختند و در همین منطقه تپهای از جمجمهها ایجاد شد؛ تا جایی که برخی منابع محلی به این مکان «وادی الجماجم» میگفتند.
سخن پایانی
جنایتهایی که در فاجعه کرنتینا رخ داد، برای جامعه لبنان غیرقابل تصور بود! در طول تاریخ لبنان، هیچگاه تعداد قربانیان در یک روز، چهاررقمی نشده بود! حتی در خلال حملات رژیم صهیونیستی نیز تلفات طرف لبنانی به مرز یکهزار نفر نمیرسید! اما در جنایت کرنتینا، کشتار بهقدری وسیع بود که 1500 نفر به شهادت رسیدند!
یکی از تصاویر بهجامانده از فاجعه کرنتینا توسط عکاس فرانسوی فرانسوا دیمیلدر (Françoise Demulder)
این عکس، یکی از نمادهای مشهور جنگ داخلی لبنان به حساب میآید
در اینجا باید به دو نکته توجه کرد؛ نکته نخست، به مهاجرت خانوادگی سیدحسن نصرالله و بازگشت آنان به زادگاه پدرشان در حومه صور برمیگردد. پدر خانواده بعد از جنایت شنبه سیاه، به این نتیجه میرسد که دیگر نمیتوان در بیروت زندگی کرد و در نتیجه به روستای خود در حومه صور بازگشتند. بهراستی اگر پدر خانواده برای مهاجرت معکوس تعلل میکرد؛ آیا امکان نداشت در جریان فاجعه کرنتینا، سیدحسن ـ مانند بسیاری از ساکنان این محله ـ به شهادت برسد؟
نکته دوم را باید تأثیر این ماجرا در ذهنیت رهبر شهید مقاومت اسلامی لبنان دانست. این فاجعه در فاصله حدوداً یک ماه بعد از مهاجرت معکوس خانواده سیدحسن نصرالله به وقوع پیوست، در نتیجه طبیعی است که سیدحسن در جریان وقوع این جنایت در محله زادگاه خود قرار گیرد. در اینجا قاطعانه میتوان ادعا کرد فاجعه کرنتینا در شکلگیری ذهنیت شهید سیدحسن نصرالله نقش داشته است.
انتهای پیام/+