دکتر مهدی ذاکریان می گوید انتخاب دوباره ترامپ نشاندهنده «افول لیبرالدموکراسی» در این کشور است. جامعه امریکا هم حالا و آینده اش باعث نگرانی است.
به گزارش تابناک، بحث حقوق بشر، بحثی «سهل و ممتنع» است؛ یعنی هم آسان به نظر میرسد و هم پیچیده. از لحاظ آسانی، دولتها به راحتی میتوانند به دیگران نسبت بدهند که آن را رعایت میکنند یا نه. گویا برای آنها مفهوم حقوق بشر کاملاً شفاف است و به سادگی در مورد رعایت یا نقض آن قضاوت میکنند.
مثلا «در سوئد حقوق بشر رعایت میشود، اما در میانمار همان حقوق بشر نقض شده است» انگار همه به سادگی این مفهوم را درک میکنند و چنین قضاوتی دارند؛ و پیچیده است، چون نمیتوان برای آن یک تعریف منسجم و یکپارچه ارائه کرد. در نهایت حقوق بشر معمولاً به مجموعهای از بایدها و نبایدها محدود میشود که دولتها، افراد و گروهها ملزم به رعایت آنها هستند.
خبرنگار تابناک در گفتگو با دکتر «مهدی ذاکریان» استاد روابط بین الملل دانشگاه آزاد اسلامی به بررسی موضوع حقوق بشر و نقش آن توسط قدرتهای بزرگ از جمله آمریکا پرداخته که در ادامه آمده است.
*آیا میتوانید به طور کلی توضیح دهید که چگونه نقض حقوق بشر را در چارچوب قوانین بین المللی شناسایی کرد؟
برای این کار دو راه وجود دارد. یک «بررسی معاهدات و کنوانسیونهای بینالمللی» که کشورها با تصویب معاهدات حقوق بشری متعهد به رعایت قوانین خاصی میشوند. برای ارزیابی عملکرد یک کشور، میتوان رفتار آن را با مفاد کنوانسیونهای مورد تصویبش مقایسه کرد. مثال؛ کنوانسیون «منع نسلکشی یا ژنوساید» اگر کشوری مانند میانمار اقدام به قتلعام مسلمانان روهینگیا کند و یا اسرائیل حملات گسترده به غیرنظامیان غزه را انجام دهد مصداق نقض این کنوانسیون است.
دوم «مکانیسمهای نظارتی سازمان ملل» است. سازمان ملل متحد «شورای حقوق بشر» را ایجاد کرده که همه ۱۹۳ کشور عضو، موظفند بهصورت دورهای گزارش اقدامات خود در زمینه حقوق بشر را ارائه دهند. سایر کشورها نیز بر اساس این گزارشها، سوالات و تحقیقاتی مطرح میکنند تا بررسی شود آیا حقوق بشر در آن کشور رعایت شده یا خیر.
علاوه بر این دو روش، مکانیسمهای دیگری نیز برای نظارت بر حقوق بشر وجود دارد مانند: گزارشهای سازمانهای مردمنهاد (NGO ها)، ارزیابیهای رسانههای بینالمللی، گزارشهای سیاست خارجی سایر کشورها.
*به نظر شما آیا برخی از کشورهای قدرتمند در اعمال حقوق بشر، چه در مورد شهروندان خود و چه در سطح بین المللی رفتار دوگانهای دارند؟ برای مثال دونالد ترامپ در دوره دوم ریاست جمهوری خود در ایالات متحده موارد متعددی از نقض حقوق بشر را مرتکب شد. آیا بر اساس مستندات و شواهد موجود چنین ادعایی صحت دارد؟
در مورد قدرتهای بزرگ، به ویژه ایالات متحده میتوان به چندین مورد نقض حقوق بشر اشاره کرد. نخستین نکته، آمریکا به برخی از معاهدات حقوق بشری که تقریباً تمام کشورهای عضو سازمان ملل به آنها پیوستهاند، نپیوسته است. مثال؛ «پیمان نامه حقوق کودک» یکی از این موارد است که ایالات متحده تاکنون آن را تصویب نکرده است. این مسئله نشان میدهد که قدرتهای بزرگ مانند آمریکا، روسیه و چین در عمل، حمایت جدی از حقوق بشر ندارند. و اما ترامپ پدیده خاصی در این زمینه است. او نه تنها به تعهدات بین المللی آمریکا در حوزه حقوق بشر بی توجه بود بلکه حتی به قوانین داخلی این کشور نیز کم توجهی نشان داد.
«دانشکده حقوق دانشگاه کلمبیا» در گزارشی به بررسی ۱۰۰ روز اول ریاست جمهوری ترامپ پرداخت و «صد مورد نقض حقوق بشر» را فهرست کرد از جمله: نقض حقوق مهاجران، تبعیض علیه رنگین پوستان، نقض حقوق کودکان، نقض حقوق کارگران مهاجر، محدودیت برای مهاجران واردشده از مرزهای قانونی، نقض آزادی بیان و دهها موارد دیگر. در اینباره با یکی از همکارانم در «دانشکده حقوق دانشگاه پنسیلوانیا» که نویسنده و حقوقدان شناخته شدهای است گفتوگوی کردم، پرسیدم آیا این موارد، نقضهای فاحش حقوق بشر محسوب میشوند یا خیر؟
به گفته این حقوقدان، در مورد ترامپ بسیاری از موارد (به ویژه در زمینه حقوق مهاجران) «نقض فاحش و سیستماتیک» محسوب میشوند. متأسفانه ترامپ سابقه درخشانی در نقض حقوق بشر دارد مانند: سرکوب اعتراضات دانشجویی در برخی دانشگاه ها، قطع بودجه دانشگاهها و رسانههای منتقد دولت، محدود کردن فعالیت موسسههایی مانند «USAID»» که برای گسترش دموکراسی در جهان تلاش میکند.
در حقوق بشر دو نوع نقض وجود دارد: «نقض غیرعمدی» زمانی که دولت به دلیل بی توجهی یا اشتباها باعث نقض حقوق بشر میشود. این ممکن است برای هر کشوری اتفاق بیفتد. «نقض فاحش و سیستماتیک» زمانی که دولت آگاهانه اجازه میدهد نقض حقوق بشر ادامه یابد یا حتی خود مستقیماً در آن دست دارد.
*چرا ترامپ چنین اقداماتی را انجام میدهد؟
ترامپ قصد دارد نوعی قناعت یا صرفهجویی در بودجه ملی آمریکا، هزینههای دولت را کاهش دهد و در عین حال، درآمد و کارایی اقتصادی دولت را افزایش. این رویکرد به او امکان میدهد که بدون افزایش مالیات، رضایت رایدهندگان خود را جلب کند چرا که معمولاً مالیاتدهندگان اصلی، شرکتهای بزرگ و سرمایهدارانی هستند که از حامیان او محسوب میشوند. دلیل مهمتر، تأثیر لابیهای قدرتمند مانند لابی یهودیان است که به شدت حامی اسرائیل هستند. این گروهها ممکن است بر تصمیماتی مانند قطع بودجه دانشگاهها یا برخورد با اعتراضات دانشجویی تأثیر گذاشته باشند تا اتحاد استراتژیک آمریکا و اسرائیل تقویت شود.
از سوی دیگر ترامپ با اقداماتی مانند برخورد سختگیرانه با مهاجران غیرقانونی و تشدید قوانین مهاجرت، خواستههای بخشی از شهروندان آمریکایی را برآورده میکند. این سیاستها در میان برخی از رایدهندگان محبوب است و به نظر میرسد او در پی خدمت به منافع کشورش است. ترامپ به دنبال تقویت آمریکا در عرصه جهانی است و معتقد است این اقدامات به نفع کشور است، نه صرفاً برای افزایش قدرت شخصی خود.
*جامعه بینالمللی از طریق چه مکانیسم هایی می تواند به نقض حقوق بشر اعتراض کرد؟
بایستی جامعه بینالمللی از جمله سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا، سازمان کشورهای آمریکایی و اتحادیه آفریقایی، در برابر نقض حقوق بشر (چه در آمریکا، چه در فلسطین یا افغانستان) واکنش نشان دهند. حقوق بشر جهانی است و نقض آن در هر کجا محکوم است. شایسته بود که سازمان ملل واکنش نشان میداد به موارد یاد شده. حتی اتحادیه اروپا که مدعی حقوق بشر است شایسته بود در این موضوع نگرانی خودش را ارائه میکرد و یا سازمان کشورهای امریکای که خود کنوانسیون حقوق بشر دارند نیز باید واکنش نشان میدادند.
با این حال، ایالات متحده و ترامپ هر دو قدرتمند هستند و اقتدار جهانی محسوب میشوند و در حوزه اقتصادی و معیشت میتواند روی کشورها اثر گذار باشند؛ لذا بنا به مسائل سیاسی خیلیها سکوت میکنند در حالی که بایستی واکنش نشان بدهند. شاید برایتان سوال شود که ۱۰۰ روز گذشت و انواع نقض حقوق بشر را دیدیم در امریکا و نهادها، سازمانها همکاری نکردند؟
اینجاست که من معتقدم، میتوانیم به «جامعه مدنی و وجدان جهانی سایبری» اکتفا بکنیم. یعنی به واسطه شبکههای اجتماعی و رسانههای بین المللی که در اختیار مردم دنیاست. جهان را مطلع بکنیم از این اتفاقات و اگاهی افکار عمومی جهانی و داوری قطعنامههای مردمی که گاهی تاثیرگذارتر از قطعنامههای شورای امنیت هستند. افکار عمومی جهانی چنین رفتاری را محکوم میکند و ما شاهد دفاع از حقوق بشر در تمام دنیا خواهیم بود.
*آیا اقدامات ترامپ در چارچوب قوانین داخلی آمریکا بررسی میشود؟
در آمریکا دو نهاد اصلی میتوانند به این اقدامات رسیدگی کنند: «قوه قضائیه» دادگاههای ایالتی و فدرال به ویژه دیوان عالی کشور، در صورت نقض قانون اساسی یا قوانین فدرال میتوانند وارد عمل شوند. اما ترامپ از مشاوران حقوقی برجسته (مانند نئوکانها) استفاده میکند تا اقداماتش را در چارچوب قانون توجیه کند. مثلاً استدلال میکنند زندان گوانتانامو، چون در خاک آمریکا نیست، تابع قوانین آن هم نیست. «کنگره» به عنوان نهاد نظارتی میتواند از دولت سوال کند، اما معمولاً در برابر ترامپ ضعیف عمل کرده است، مگر در مواردی که دموکراتها فشار بیاورند.
*آیا اقدامات ترامپ میتواند الگویی نامناسب برای دیگر کشورها شود؟
قطعا، عملکرد و رویه یک دولت میتواند صراحت پیدا بکند به سایر دولتها به ویژه اینکه اگر یک دولت صاحب قدرت و نفوذ جهانی باشد. آمریکا به دلیل نفوذ جهانی خود میتواند بر رفتار دیگر دولتها تأثیر بگذارد، اما خوشبختانه تاکنون جامعه بینالمللی از این سیاستها پیروی نکرده است. با این حال، اگر چنین رویههایی تداوم یابد، ممکن است برخی کشورها را به تقلید تشویق کند.
*آینده حقوق بشر تحت رهبری ترامپ از نظر شما چه خواهد بود؟
از نظر من وضعیت حقوق بشر بهطور کلی رو به بهبود است یعنی هر روز بهتر از دیروزش است. چرا که حساسیت بینالمللی مانع نقض سیستماتیک آن میشود. حتی ترامپ مجبور است تا حدی به قوانین پایبند باشد (مشورت با حقوق دانان برجسته) تا مشروعیت خود را از دست ندهد؛ لذا وضعیت هر روز سختگیرتر میشود برای دولتها که ناچار هستند قوانین را رعایت بکنند. پس اوضاع را من مثبت میبینم به رغم نقضهای که انجام میشود درمقایسه با گذشته بدتر نشده است. اما بسیار فاصله داریم با آن چیزی که «صحیح» است.
درباره آمریکا، جامعه مدنی در آن کشور ضعیف است. امریکایها در موضوع حقوق بشر به صورت بنیادین مشکل دارند یعنی صرفا مشکل از ترامپ نیست بلکه خواستههای بخشی از مردم با اصول حقوق بشر در تضاد است. اگر جامعه امریکا یک جامعه مدنی پیشرفته به لحاظ «لیبرالیسم دموکراسی» بود از دلش ترامپ متولد نمیشود و آن هم دوبار رای نمیاورد.
انتخاب دوباره ترامپ نشاندهنده «افول لیبرالدموکراسی» در این کشور است. جامعه امریکا را من فکر میکنم که هم حالا و آینده اش باعث نگرانی است در این موضوع نیازمند بازسازی است و برای بهبود این وضعیت، فعالان حقوق بشر بایستی با آگاهیرسانی، جامعه را به سمت ارزشهای دموکراتیک سوق دهند.