حکایت‌های سعدی در گلستان / باب اول در سیرت پادشاهان؛ حکایت شماره 22 + فایل صوتی و نگاهی به نسخه‌های قدیمی

حکایت‌های سعدی در گلستان / باب اول در سیرت پادشاهان؛ حکایت شماره 22 + فایل صوتی و نگاهی به نسخه‌های قدیمی

  ساعدنیوز: در این بخش از مطالب فرهنگ و هنر ساعدنیوز اشعار کهن و شیرین گلستان سعدی باب اول در سیرت پادشاهان؛ حکایت شماره 22 را مطالعه می کنید همراه ما باشید. روزهای زوج منتظر بخش بعدی گلستان سعدی باشید.

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر سرویس ساعدنیوز، سعدی معلم بی‌چون‌وچرای همه ماست. از همان کودکی با حکایت‌هایش خو گرفته و نکات ریز اخلاقی و آنچه باید باشیم و نباید باشیم را از او فراگرفته‌ایم. ابیات نغز و داستان‌های پرحکمتش بر سر زبان بزرگ‌ترهای ما و حتی نسل پیش از آنها بود و در کوچه و بازار هم نقل او را می‌شنیدیم. گاه حتی اگر پی ضرب‌المثلی را بگیریم به سعدی می‌رسیم که چه ساده اما پرمایه مفهومی را در بیت و یا مصرعی برای ما بازگو کرده است. سعدی نقش پررنگی نه‌تنها در آموزش که در پرورش ما دارد و کیست که وام‌دار این استاد سخن‌پرور نباشد؛ او که بهترین وصف برای آثارش سهلِ ممتنع بودن آنهاست. کافی است اندکی از این آثار را خوانده باشیم تا این وصف دکتر شفیعی کدکنی در باب آثار سعدی که گفته است «آثار سعدی دارای مخاطب انسانی است» برای ما به‌وضوح مشخص شود. سعدی جامع و کاملا انسانی می‌نویسد و آنچه در ابیات و حکایاتش آمده همگی برخاسته از یک زندگی روزمره و قابل‌ادراک برای همه اشخاص است.

جوهر اگر در خلاب افتد، همچنان نفیس است و غبار اگر به فلک رسد، همان خسیس. استعداد بی تربیت دریغ است و تربیت نامستعد ضایع. خاکستر نسبی عالی دارد که آتش جوهر علویست ولیکن چون به نفس خود هنری ندارد، با خاک برابر است و قیمت شکر نه از نی است که آن خود خاصیت وی است.

باب‌های گلستان سعدی

گلستان سعدی علاوه بر دیباچه شامل هشت باب است که «سیرت پادشاهان»، «اخلاق درویشان»، «فضیلت قناعت»، «فواید خاموشی»، «عشق و جوانی»، «ضعف و پیری»، «تاثیر تربیت» و «آداب صحبت» نام دارند. حکایات سعدی در حین موجز بودن سرشار از پند هستند. او استاد خلاصه گفتن است و گاه حتی در یک جمله تمام معنا را به خواننده منتقل می‌سازد.

سعدی قصه‌گو!

و این شیوه اوست که حکایاتش را با ابیاتی عجین می‌سازد. گلستان سعدی آمیخته از داستان و حکایت است. اگرچه درون همان داستان‌ها هم گاه پند و اندرزی نهفته است اما سعدی قالب داستان را برای بیان آن موضوع انتخاب کرده است. در کل اما می‌توان گفت که نغز و شیرین بودن آنهاست که سبب شده تا نسل به نسل و دهان‌به‌دهان نقل شوند و تا به امروز ماندگار باشند:

معصیت از هر که صادر شود ناپسندیده است و از علما ناخوب‌تر که علم سلاح جنگ شیطان است و خداوند سلاح را چون به اسیری برند شرمساری بیش برد.

شیوه‌ی روایت در حکایت‌های گلستان سعدی

سعدی در روایت‌هایش در گلستان گاه به شیوه‌ای معمولی و از ابتدا تا انتهای ماجرا پیش می‌رود و در میانه‌ها فرازوفرود دارد و جریان را برای مخاطب خود تعریف می‌کند اما در موارد اندکی به شیوه‌ای هیجان‌انگیزتر اوج ماجرا را در ابتدای آن قرار داده و داستانش را از همان نقطه اوج شروع می‌کند.

ساختار بسیاری از حکایات گلستان سعدی ترکیبی از مسائل اجتماعی و نکات اخلاقی است. او طنز را در قالب این حکایات و روایات ریخته و گاه حتی خواننده را در تمام طول داستان میخکوب می‌کند. سعدی استاد قرار دادن تضادها در مقابل هم و در یک روایت است. به‌خوبی از پس شرح و تفصیل هردو برآمده و به زیبایی هرچه‌تمام‌تر نتیجه‌گیری می‌کند. او از اینکه پند خود را به‌صورت مستقیم به روی مخاطب بیاورد واهمه‌ای ندارد، هرچند گاه اندرزهایش را در لفاف داستان می‌پیچد و همین‌طور که خواننده را پیش می‌برد آنها را در جان او می‌ریزد. استاد سخن مناظره را نیز می‌پسندیده و از این شیوه هم بهره برده است.

سعدی

باب اول در سیرت پادشاهان: حکایت شماره 22

یکی را از ملوک مرضی هایل بود که اِعادتِ ذکرِ آن ناکردن اَوْلیٰ. طایفهٔ حکمایِ یونان متفّق شدند که مر این درد را دوایی نیست مگر زَهْرهٔ آدمی به چندین صفت موصوف. بفرمود طلب کردن.

دهقان‌پسری یافتند بر آن صورت که حکیمان گفته بودند. پدرش را و مادرش را بخواند و به نعمتِ بیکران خشنود گردانیدند و قاضی فَتویٰ داد که خونِ یکی از رعیّت ریختن سلامتِ پادشه را، روا باشد. جلّاد قصد کرد، پسر سر سویِ آسمان بر آورد و تبسّم کرد. ملک پرسیدش که در این حالت چه جای خندیدن است؟ گفت: نازِ فرزندان بر پدران و مادران باشد و دعوی پیشِ قاضی برند و داد از پادشه خواهند. اکنون پدر و مادر به علّت حُطامِ دنیا مرا به خون درسپردند و قاضی به کشتن فَتویٰ داد و سلطان مصالحِ خویش اندر هلاکِ من همی‌بیند؛ به جز خدای عَزَّوَجَلَّ، پناهی نمی‌بینم.

پیشِ که بر آورم ز دستت فریاد؟

هم پیشِ تو از دستِ تو گر خواهم داد

سلطان را دل از این سخن به هم بر آمد و آب در دیده بگردانید و گفت: هلاکِ من اولیٰ‌تر است از خونِ بی‌گناهی ریختن. سر و چشمش ببوسید و در کنار گرفت و نعمتِ بی‌اندازه بخشید و آزاد کرد، و گویند هم در آن هفته شفا یافت.

همچنان در فکرِ آن بیتم که گفت

پیل‌بانی بر لبِ دریایِ نیل:

«زیر پایت گر بدانی حالِ مور

همچو حالِ توست زیر پایِ پیل»

معنی حکایت شماره 22، باب اول گلستان سعدی

داستانی از پادشاهی است که به بیماری سختی گرفتار شده و حکماء یونان می‌گویند تنها راه درمان او قربانی کردن پسر انسانی است. دهقان پسری پیدا می‌کند که مطابق توصیف حکیمان است و قاضی فتوا می‌دهد که خون او برای سلامتی پادشاه جایز است. اما پسر در لحظه آخر به تقدیر خویش می‌خندد و می‌گوید که پدر و مادرش او را به خاطر مال و منال دنیا به کشتن می‌فرستند. این سخن بر دل پادشاه اثر می‌گذارد و او تصمیم می‌گیرد که به جای ریختن خون بی‌گناه، پسر را آزاد کند و در همین حین خود نیز شفا می‌یابد. داستان به درسی درباره ارزش جان انسان و تاثیر مروت و رحم در زندگی اشاره دارد.

برگردان به زبان ساده

# یکی را از ملوک مرضی هایل بود که اِعادتِ ذکرِ آن ناکردن اَوْلیٰ. طایفهٔ حکمایِ یونان متفّق شدند که مر این درد را دوایی نیست مگر زَهْرهٔ آدمی به چندین صفت موصوف. بفرمود طلب کردن.

هوش مصنوعی: یکی از ملوک به نام مرضی، علاقه‌ای به ذکر این موضوع نداشت. حکمای یونان هم‌نظر بودند که remedy این درد فقط با زهر انسان و به شرایط خاصی ممکن است. او دستور داد تا آن را جستجو کنند.

# دهقان‌پسری یافتند بر آن صورت که حکیمان گفته بودند. پدرش را و مادرش را بخواند و به نعمتِ بیکران خشنود گردانیدند و قاضی فَتویٰ داد که خونِ یکی از رعیّت ریختن سلامتِ پادشه را، روا باشد. جلّاد قصد کرد، پسر سر سویِ آسمان بر آورد و تبسّم کرد. ملک پرسیدش که در این حالت چه جای خندیدن است؟ گفت: نازِ فرزندان بر پدران و مادران باشد و دعوی پیشِ قاضی برند و داد از پادشه خواهند. اکنون پدر و مادر به علّت حُطامِ دنیا مرا به خون درسپردند و قاضی به کشتن فَتویٰ داد و سلطان مصالحِ خویش اندر هلاکِ من همی‌بیند؛ به جز خدای عَزَّوَجَلَّ، پناهی نمی‌بینم.

هوش مصنوعی: یک جوان کشاورز پیدا شد که به طرز عجیبی طبق گفته حکماء به نظر می‌رسید. او والدینش را فراخواند و آن‌ها را از نعمت‌های بی‌پایان خوشحال کرد. قاضی حکم صادر کرد که ریختن خون یکی از رعیت‌ها در واقع به نفع سلامت پادشاه مجاز است. جلاد قصد داشت او را بکشد، اما پسر به آسمان نگاه کرد و خندید. پادشاه از او پرسید که در این شرایط چه چیزی برای خندیدن وجود دارد. او پاسخ داد: این خنده‌ای در ناز فرزندان بر پدر و مادرانشان است که از روی ترس به قاضی مراجعه می‌کنند و از پادشاه درخواست انصاف دارند. حالا پدر و مادر من به خاطر طمع دنیا مرا به مرگ محکوم کردند و قاضی نیز به کشتن من رای داده و پادشاه هم تنها به منافع خود فکر می‌کند. به جز خداوند هیچ پناهی نمی‌بینم.

# پیشِ که بر آورم ز دستت فریاد؟

هم پیشِ تو از دستِ تو گر خواهم داد

از دستِ تو به نزد کسی نمی‌توانم نالید و اگر از بیدادِ تو دادخواهی کنم همانا در پیشگاهِ تو باید [دادخواهی کنم].

# سلطان را دل از این سخن به هم بر آمد و آب در دیده بگردانید و گفت: هلاکِ من اولیٰ‌تر است از خونِ بی‌گناهی ریختن. سر و چشمش ببوسید و در کنار گرفت و نعمتِ بی‌اندازه بخشید و آزاد کرد، و گویند هم در آن هفته شفا یافت.

هوش مصنوعی: سلطان از این حرف بسیار ناراحت شد و اشک در چشمانش جمع شد. او گفت: مرگ من بهتر است از اینکه خون یک انسان بی‌گناه ریخته شود. او سر و چشمانش را بوسید و به او کمکی فراوان کرد و او را آزاد کرد. همچنین گفته می‌شود که در همان هفته او شفا یافت.

# همچنان در فکرِ آن بیتم که گفت

پیل‌بانی بر لبِ دریایِ نیل:

هنوز در اندیشهٔ‌ آن بیت [شعر]م که نگهبان فیل بر ساحل رود نیل می‌گفت:

# «زیر پایت گر بدانی حالِ مور

همچو حالِ توست زیر پایِ پیل»

اگر خواهی از حال خودت در زیر پای فیل آگاه شوی، به حالِ مورچه‌ای در زیرِ قدمِ خویش بنگر.

تصاویر نسخه های قدیمی گلستان سعدی

فانوس خیال

کلیات سعدی نسخهٔ 1034 هجری قمری

کلیات سعدی نسخهٔ 1034 هجری قمری

گلستان به همراه بوستان در حاشیه

 گلستان به همراه بوستان در حاشیه

گلستان سعدی خوشنویسی شده و مذهب مورخ بیستم شوال 1135 هجری قمری

گلستان سعدی خوشنویسی شده و مذهب مورخ بیستم شوال 1135 هجری قمری

گلستان به خط توسط عبداللطیف شروانى سال 971 هجری قمری

گلستان به خط توسط عبداللطیف شروانى سال 971 هجری قمری

گلستان بایسنقری موزهٔ چستر بیتی کتابت به سال 830 هجری قمری در هرات

گلستان بایسنقری موزهٔ چستر بیتی کتابت به سال 830 هجری قمری در هرات

گلستان به خط شکستهٔ خوانا و زیبا تحریر شده در دارالخلافهٔ طهران

گلستان به خط شکستهٔ خوانا و زیبا تحریر شده در دارالخلافهٔ طهران

کلیات سعدی مذهب و مصور نسخه‌برداری شده توسط عبدالله بن شیخ مرشد الکاتب در قرن دهم هجری

کلیات سعدی مذهب و مصور نسخه‌برداری شده توسط عبدالله بن شیخ مرشد الکاتب در قرن دهم هجری

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها

از بین اخبار